eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4.8هزار دنبال‌کننده
749 عکس
215 ویدیو
25 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها فاطمه، دلواپسم ، خیز و پریشانم مکن دست و پا گُم کرده ام بازی تو با جانم مکن بین مسجد گریه ام را دیده ای ،پس صبر کن پیش این نامرد مردم باز گریانم مکن یک طرف تابوتِ خالی ، یک طرف تصویرِ تو بین این دو قاتلِ جان زار وحیرانم مکن هرنفس که میکشی زخم تو سروا میکند بیش از این شرمنده ی دارو و درمانم مکن تو رشیده بودی بودی و شعله تنت را جمع کرد با بهم پیچیدنت سر در گریبانم مکن خُب نخند اصلا اگر پهلو اذیت میکند استراحت کن ازاین خواهش پشیمانم مکن بر حصیر خانه چندین قطره ی خون دیده ام بین خانه زائرِ آیاتِ قرآنم مکن فکرِ اینکه میروی خانه خرابم میکند یادِ ایام وصالم ،غرقِ هجرانم مکن از چه تو اِنقدر حساسی به گیسویِ حسین وقتِ بوسه برگلویش دیده گریانم مکن معجرتوسوخت،حرف از معجر زینب نزن صحبتی از دخترِ پاره گریبانم مکن رویِ ناقه دید باد افتاده در مویِ حسین گفت چون مویِ پریشانت پریشانم مکن منکه حتی مرد همسایه ندیده سایه ام در میان کوچه و بازار مهمانم مکن بالبت بازی شد و شخصیت من خورد شد بیش ازاین شرمنده اشک یتیمانم مکن @ghasemnemati_ir
سلام‌الله‌علیها دلِ تو ، از دلِ آشوبِ من خبردارد مگر حبیبه ی من نیت سفردارد فلک ندیده علی رو به هیچکس بزند اگر که رو بزنم ؟ خواهشم اثردارد بجایِ من تو به تابوتِ خویش می خندی؟ مریضِ ما چه خیالی مگر به سر دارد چرا وضویِ خودت را جبیره می گیری؟ مگر برایِ تنت آب هم ضرر دارد دمِ تنور نرو فضه هست اسما هست برایِ سوخته این شعله ها خطر دارد حسین گفتنِ تو با تنور یعنی چه؟! مگر زخانة خولی شبی گذر دارد چه آمده سرِ تو فضه هم نمی گوید جوانِ خانه ، چرا دست بر کمر دارد زمانِ حمله به زهرایِ من نگفت کسی : که این صدف به درونِ خودش گوهر دارد پرت به چوبه ی در خورد ، محسنت افتاد خبر زسینة مجروح، میخِ در دارد تمامِ پیکرِ تو باغلاف زخمی شد نشانِ حداقل ضربِ چِل نفر دارد دوان دوان پیِ تو زینب آمده کوچه به حمله ها وگرفتاری ات نظر دارد به رویِ چادر تو جایِ پاست یعنی که همیشه یاریِ مظلوم درد سر دارد @ghasemnemati_ir
هدایت شده از اشعار قاسم نعمتی
شب جمعه قبل از شهادت 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 حسین جان حسین جان حسین جان حسین بیا این شب جمعهٔ آخری حسین عزیزم بشین روبروم همینکه موهات ونگا می کنم گره می خوره ناله هام توو گلوم سرِ شب شمردم کفن هامون و بمیرم الهی یه دونه کمه هزار تا لباسم برا یوسفی که در بین گرگا بمونه کمه دعا می کنم که شبیه خودم تویِ جای تنگی گرفتار نشی نبیم که در گودی ِ قتلگاه داری پاتو روی زمین می کِشی یه روز آخه دور تو خالی میشه می مونی چه تنها تو و خواهرت همه دسته دسته ته قتلگاه باشمشیر و نیزه می ریزن سرت بزرگ قبیله می گیره وضو یه نیزه می شه بینشون دست به دست لگد میزنه پهلوت و می‌شکنه یکی مثل اونکه پر من شکست شب جمعه ها قول میدم که بیام کنار تو ای یوسف بی سرم خونای گلو رو تمیز می‌کنم باچشمی ترو گوشه معجرم صدا می زنه پیش چشمام حسین با نعلای تازه بهم ریختنت به قدر کف دستی سالم نموند زیر شمشیر و نیزه ها از تنت @ghasemnemati_ir
علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام ارواحنافداه علیه_السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام عليه السلام سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام اروحنافداه
علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام ارواحنافداه علیه_السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام عليه السلام سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام اروحنافداه
(ص) علیه السلام سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
علیه‌السلام علیه السلام علیه السلام 📖مجموعه کامل بابا چرا تو‌بی قراری امشب رسوندی جون من رو بر لب بازی نکن با دل زینب...بابا بابا نگاه تو به آسمونه ذکر تو در حیاط خونه انا الیه راجعونه...بابا بابا ز رفتنت با خبری تو صبر و قرارم می بری تو همش به فکر مادری تو ...بابا بابا همینکه تو با دل بی تاب خوردی زمین میون محراب شد جگرم ز غصه ها آب ...‌بابا بابا ضربه تو هم بی هوا خوردی چی شد اسم مادر رو بردی توهم تو کوچه جان سپردی...بابا بابا دیدم دارن تو رو میارن زانوهای تو بی قرارن از دو طرف هواتو دارن ...بابا بابا دلنگران شدی برامن محارمم هوامو دارن سایه مو هم ندیده دشمن ...بابا بابا دوباره خونه و یه بستر پیش چشام با دیدهٔ تر زنده شده غمای مادر...بابا بابا دست و پا میزنی عزیزم با دیدنت بهم میریزم چه خاکی بر سرم بریزم...بابا بابا زخم سرت به هم نیومد پهلوی مادر یادم اومد لعنت به هرکسی لگد زد... بابا بابا یتیما ظرف شیر میارن با گریه پشت در می زارن همه برا تو بی قرارن ...بابا بابا خزون شده بهار زینب ببین که بیقرار زینب بیا بشین کنار زینب...بابا بابا چشمای نیمه بازتو نبند برای دلخوشی من بخند این کوفیا قاتل زینبند ... بابا بابا با هر نفس خونی میشه لبات رمق نداره پس چرا صدات کشتی منو با این وصیتات ... بابا بابا یه بار دیگه منو بغل بگیر هی زیر لب چرا تو سر بزیر همش میگی زینب میشه اسیر... بابا بابا اینقده قلبمو اتیش نزن فقط یه جمله ای بگو به من بگو حسین منو می کشن؟...بابا بابا قصه ی پیرهن چیه بگو وظیفه های من چیه بگو دردسر یه زن چیه بگو...بابا بابا کربلا کربلا میگی چرا ذبیح بالقفا میگی چرا غسیل بالدماء میگی چرا...بابا بابا یعنی پیش چشای خواهر خنجرو میذارن رو حنجر پیش چشام جدا میشه سر...بابا @ghasemnemati_ir
(ص) سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها علیه السلام سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها س س سلام الله علیها س س سلام‌الله‌علیها س سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
سلام‌الله‌علیها زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با جناب سلمان رحمت الله علیه بیدار هستم تا سحر از درد ، سلمان در پشت در بد زد مرا نامرد ؛ سلمان تو شاهدی من هم کلام جبرئیلم زهرا کجا و عده ای ولِگرد، سلمان فهمید تا پشت درم ؛ لج کرد و هُل داد رد شد ز روی پیکرم خونسرد ؛ سلمان ممنون عموجان که عبا رویم کشیدی دادِ مرا مسمار ؛ درآورد ؛ سلمان خیلی برای غربت حیدر دلم سوخت پیش همه دیدی؟ که گریه کرد سلمان!!! وقتی زمین می خورد پیشم زنده می شد آن خاطرات ِدستمالِ زرد سلمان حیدر زمین می خورد و قنفذ کیف می کرد از پا درآورده مرا این درد سلمان @ghasemnemati_ir
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها علیه السلام سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام الله علیها سلام الله علیها س س سلام الله علیها س س سلام‌الله‌علیها س سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
علیه‌السلام علیه السلام علیه السلام 📖مجموعه کامل بابا چرا تو‌بی قراری امشب رسوندی جون من رو بر لب بازی نکن با دل زینب...بابا بابا نگاه تو به آسمونه ذکر تو در حیاط خونه انا الیه راجعونه...بابا بابا ز رفتنت با خبری تو صبر و قرارم می بری تو همش به فکر مادری تو ...بابا بابا همینکه تو با دل بی تاب خوردی زمین میون محراب شد جگرم ز غصه ها آب ...‌بابا بابا ضربه تو هم بی هوا خوردی چی شد اسم مادر رو بردی توهم تو کوچه جان سپردی...بابا بابا دیدم دارن تو رو میارن زانوهای تو بی قرارن از دو طرف هواتو دارن ...بابا بابا دلنگران شدی برامن محارمم هوامو دارن سایه مو هم ندیده دشمن ...بابا بابا دوباره خونه و یه بستر پیش چشام با دیدهٔ تر زنده شده غمای مادر...بابا بابا دست و پا میزنی عزیزم با دیدنت بهم میریزم چه خاکی بر سرم بریزم...بابا بابا زخم سرت به هم نیومد پهلوی مادر یادم اومد لعنت به هرکسی لگد زد... بابا بابا یتیما ظرف شیر میارن با گریه پشت در می زارن همه برا تو بی قرارن ...بابا بابا خزون شده بهار زینب ببین که بیقرار زینب بیا بشین کنار زینب...بابا بابا چشمای نیمه بازتو نبند برای دلخوشی من بخند این کوفیا قاتل زینبند ... بابا بابا با هر نفس خونی میشه لبات رمق نداره پس چرا صدات کشتی منو با این وصیتات ... بابا بابا یه بار دیگه منو بغل بگیر هی زیر لب چرا تو سر بزیر همش میگی زینب میشه اسیر... بابا بابا اینقده قلبمو اتیش نزن فقط یه جمله ای بگو به من بگو حسین منو می کشن؟...بابا بابا قصه ی پیرهن چیه بگو وظیفه های من چیه بگو دردسر یه زن چیه بگو...بابا بابا کربلا کربلا میگی چرا ذبیح بالقفا میگی چرا غسیل بالدماء میگی چرا...بابا بابا یعنی پیش چشای خواهر خنجرو میذارن رو حنجر پیش چشام جدا میشه سر...بابا @ghasemnemati_ir