گزیده ای اشعار فاطمیه
✔️مناجات با امام زمان ارواحنافداه
✔️مدح و مرثیه
✔️نوحه،زمینه،زمزمه
#بیا_بیا_گل_زهرا_عزای_مادر_توست
#با_گریه_مانوسم_نه_یک_ماه_و_دوماهی
#شوريده_دليم_و_سر_سوداى_تو_داريم
#بيا_كه_گنبد_خضراست_ديده_بر_راهت
#حالا_که_بی_پناه_شدم_یاابن_فاطمه
#حق_ملاك_عشق_را_با_عشق_تو_سنجيده_است
#حضور_سبز_نگاه_تو_جان_دهد_مـا_را
#از_ابتدا_تا_انتها_دعوا_سر_علی_بود
#درقاب_چشمهای_همیشه_بهاری_ام
#خانه_خراب_گشتن_من_با_عزای_توست
#دل_تو_از_دل_آشوب_من_خبردارد
#آن_شب_در_آن_بیت_العزا_غوغا_به_پا_بود
#علت_خلقت_علی_و_ام_خلقت_فاطمه
#با_هر_نفس_عمر_کمت_کمتر_شود_زهرا
#نفرین_به_آن_دوشنبه_و_پیکار_لعنتی
#اهل_مدینه_شاهد_بی_یارها_شدند
#براي_شستن_تو_از_كجا_شروع_كنم
#سر_تا_سر_وجود_مرا_غم_فرا_گرفت
#رو_بگردانی_ز_ما_دنيا_جهنم_ميشود
#ای_محرم_اسرار_مادر_فضه_خانم
#نوحه_به_سبک_منم_آواره_بین_کوفه_شهادت_حضرت_زهرا
#رسم_ما_نبوده_این_تو_روی_و_من_مانم
#ای_خانومم_ای_خانومم_نرو_بمون_کنارم
#سبک_فاطمیه_شد_موسم_غم
#سبک_بانوی_دو_عالمی
#سبک_سلام_آقا_من_الان_روبروتونم
#به_درد_و_غم_گرفتارم_چه_سازم
#بیا_این_شب_جمعه_آخری
#نوحه_فاطمیه_ای_محور_آل_کسا
#نوحه_فاطمیه_سبک_نسیمی_جانفزا_می_آید
#نوحه_مرو_ای_مهربان_جوان_قد_کمان
#نوحه_الوداع_همسفر_فاطمه_فاطمه
#نوحه_افتادی_به_بستر_و_گریه_کنم_کنار_تو
#نوحه_این_توئی_مظهر_عصمت_محور_عالم_خلقت
#نوحه_محور_آل_کسا_عصمت
#شور_سبک_وصلی_الله
#زچشمم_آسمانت_را_به_ابری_تار_پوشاندی
#خانه_خراب_گشتن_من_با_عزای_توست
#فاطمه_دلواپسم_خیز_و_پریشانم_مکن
#بیدار_هستم_تا_سحر_از_درد_سلمان
#مادری_خورد_زمین_و_همه_جا_ریخت_بهم
#نوحه_دهگی
#چادرتوحبل_المتین_فاطمه_فاطمه
#نوحه_حضرت_زهرا
#زمینه_حضرت_زهرا
#حیدر_کنار_توزپاافتادنی_نیست
#آرام_دیده_بسته_ای_و_خواب_رفته_ای
#نوحه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#آری_صدای_آه_گاهی_گوشه_دار_است
#دگروقت_پریشانی_است_مردم
#زمزمه_زمینه_حضرت_زهرا
@ghasemnemati_ir
#فاطمیه
#زمزمه_شهادت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#زمزمه_بستر_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#زمزمه_وداع_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
شب جمعه قبل از شهادت
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
حسین جان حسین جان حسین جان حسین
#بیا_این_شب_جمعه_آخری
حسین عزیزم بشین روبروم
همینکه موهات ونگا می کنم
گره می خوره ناله هام توو گلوم
سرِ شب شمردم کفن هامون و
بمیرم الهی یه دونه کمه
هزار تا لباسم برا یوسفی
که در بین گرگا بمونه کمه
دعا می کنم که شبیه خودم
تویِ جای تنگی گرفتار نشی
نبیم که در گودی ِ قتلگاه
داری پاتو روی زمین می کِشی
یه روز آخه دور تو خالی میشه
می مونی چه تنها تو و خواهرت
همه دسته دسته ته قتلگاه
باشمشیر و نیزه می ریزن سرت
بزرگ قبیله می گیره وضو
یه نیزه می شه بینشون دست به دست
لگد میزنه پهلوت و میشکنه
یکی مثل اونکه پر من شکست
شب جمعه ها قول میدم که بیام
کنار تو ای یوسف بی سرم
خونای گلو رو تمیز میکنم
باچشمی ترو گوشه معجرم
صدا می زنه پیش چشمام حسین
با نعلای تازه بهم ریختنت
به قدر کف دستی سالم نموند
زیر شمشیر و نیزه ها از تنت
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir