نکته
حضرت آیتالله شهید مرتضی مطهّری ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
علم، هم برای خود عالِم، قداست دارد، هم برای غیرعالم و به همین دلیل است که هر انسانی عالم را از آن جهت که عالم است، احترام میکند.
الان اگر در همین جلسۀ ما، فردی وارد بشود که در یک رشته از علوم عالَم، تخصّص کامل داشته باشد، اهل هر دین و مذهبی و اهل هر مملکتی باشد، ما خواهناخواه بهنوعی از او احترام میکنیم. علم، احترام دارد.
ابواسحاق صابی یک مرد صابئی بود. صابئیها اصلاً جزو اهل کتاب شمردنشان هم محلّ اشکال است. به هر حال، یک غیرمسلمان بود؛ ولی مرد خیلیدانشمندی بود و در عین این که مسلمان نبود، ولی مرد مؤدّبی بود. ادیبی بود که خیلی به آیات قرآن استشهاد میکرد و احترام ماه رمضان را همیشه حفظ میکرد و چیزی نمیخورد.
وقتی که از دنیا رفت، سیّد رضی، یک عالم روحانی درجهاوّل، این مرد صابی کافر را مرثیه گفت؛ مدحی عالی که آن را از شاهکارهای قصائد عربی میشُمارند. او را ملامت کردند؛ گفتند: «تو سیّد، شریف، اولاد پیغمبر (ص)، مرد روحانی، میآیی یک مرد کافری را مدح میکنی؟!» گفت: «اِنَّما رَثَیتُ عِلمَهُ؛ من علمش را مرثیه گفتم، علمش را مدح گفتم.» علم، هر جا وجود داشته باشد، محترم است.
علّامه حلّی فوقالعاده شیعۀ متصلّب در تشیع است و فخر رازی یک سنّی متعصب در تسنّن. گفتهاند علّامه حلّی وقتی که خواست از کَنار قبر فخر رازی رد بشود، سواره بود، به احترام قبر او پیاده شد و مقداری پیاده رفت. گفتند: «تو از این مرد احترام میگذاری؟!» گفت: «من علمش را احترام میگذارم»
📖 فطریبودن دین، اثر ایشان، ص ۶۵ و ۶۶، با اندکی تلخیص؛ برگرفته از: یک کانال.
#علما: احترامگذاشتن به آنان، #قرآن_کریم: استشهاد به آیات آن، #ماه_رمضان
@ghatreghatre
🌷
#نکته
در کانالی نوشته شده است:
یکی از فضائل حسینآقا [= شهید حسین خرّازی]، این بود که همیشه شاداب و خندان بود؛ ساده و سربهزیر و در سلام، پیشقدم.
اگر کسی او را نمیشناخت، باور نمیکرد فرمانده لشکر باشد. ️خودش هم ترجیح میداد سادهترین نیروی جبهه باشد.
جز لبخند، چیزی نگفت.
#حیا، #خوشرویی، #سادهزیستی، #سلامکردن، #نشاط
@ghatreghatre
🌷
#شعر
خطبهخط، اَحبار در توْرات، سرگردان تو
راهبان، هر واژه در اِنجیل، بیسامان تو
(اَحبار: جمع «حِبر»، پیشوایان روحانی یهود. تورات: کتاب آسمانی حضرت موسی علیه السّلام. انجیل: کتاب آسمانی حضرت عیسی علیه السّلام. راهبان: عابدان مسیحی.)
ای اشارتهای موسی! یک جهان، دیوانهات
ای بَشارتهای عیسی! یک جهان، حیران تو
(بشارت: مژده.)
در کمال اشتیاق، انجیل و تورات و زبور
آمدند اینَک به استقبال از قرآن تو
(اینک: اکنون.)
نام تو اشک است روی گونۀ اهل کتاب
آتش شوق است در جان و دل سلمان تو
در پریشانحالی این سَجدههای شبزده
آفتاب جاودان، پیشانی تابان تو
جانبهلب شد این کویر تشنه از سوز عطش
کاش دریایی شود از جاری باران تو
یا اباالقاسم! دل ما خانۀ مِهر علی است
ای رسول مهرْبانی! جان ما و جان تو...
از: حاجآقا سیّد علیرضا شفیعی.
#رسول_اکرم (صلّی الله علیه و آله)
@ghatreghatre
🌷
#شعر
بر لب، تپش ترانهای باشد و من
آرامش جادوانهای باشد و من
از اینهمه هایوهو چه حاصل؟، ای کاش
غوغای کتابخانهای باشد و من!
از: حاجآقا سیّد علیرضا شفیعی.
#آرامش، #مطالعه
@ghatreghatre
🌷
#شعر
دنیا مجال بندزدن را نمیدهد
با اینهمه دلی که شکستی، چه میکنی؟
از: حسین زحمتکش.
#دلشکستن
@ghatreghatre
🌷