لب به لب خمره ی لبهات که شد جوشستان
کافری میکنم ای ناب ترین نوشستان
لحظه ای پلک بزن تا نفسی تازه کنم
می کُشد خلسه ی طولانی مدهوشستان
پیله ی عشق ببافیم چنان برخیزد
بوی پروانگی از هر وجب آغوشستان
صحبتی! زمزمه ای! هلهله ای! لبخندی!
مُردم از بس که دهانت شده خاموشستان
می شود تازه تب کهنه ی بیچارگی ام
لب به لب خمره لبهات که شد جوشستان
#جعفر_لاهوتی_آذر
📚 @ghazalestan 📖