✨ کر و کور ✨
کر بودم و کور
عجیب است بعد از تُ کر تر شدم و کور تر.
قبل تُ میشنیدم و نمیشنیدم. میدیدم و نمیدیدم.
حال جز تو دیگر هیچ نشنوم و نبینم.
این خاصیت کران و کوران است که جهانشان تک باشد.
جهانِ جوانِ مجللِ جلیلِ جلوهگرِ جهاندارِ من شدی جولانِ جان من
جانان من♡
آنسان که آوایِ دلنشینِ دلآسایِ دلآرایِ دلبرِ تُ بر دلم نشست؛
فرکانس شنیداریام را به تک فرکانس خاص آوای تُ دگرگون کرد.
این خاصیت دگرگونی است که هیچ وقت مثل اولش نمیشود.
آری اینگونه کر شدم.
و آنحال که نگاهِ چشمهیِ چشمانِ چربِ آهو مانندِ چشمهسارت چشمانم را بیچشم کرد...
چشمانم شدی..!
و اینگونه کور شدم.
جز آوایت نشنوم و جز نگاهت نبینم.
نوا و نمای من
#عابد_خراسانی
📚 @ghazalestan 📖
غزلستان
ارسالی یکی از همراهان خوب غزلستان 🌺
⏳زمان و زمانه⏳
زمان عمر بود.
زمان نبض زندگی بود.
زمان جریان حیات بود.
زمان پاره خط حرکت بود.
زمان نخ تسبیح لحظات بود.
زمان اتفاقات بیتکرار بود.
در گذشته اتفاق بیتکراری رقم خورد ،که نخ تسبیح لحظاتم را گسست. پاره خط حرکت را پاره کرد. حالم را دگرگون کرد. جریان مماتم را میراند. نبض نامنظم زندگیام را قطع کرد. شیشه عمرم را شکست. چراکه میخواست آینده را معنی کند.
اتفاقی که در یک زمان، زمانم شد. زمانی که دیدنت زمان را ز من ربود ،فکر آنجا نکردم زمان زندگیام میشوی و زمانه مرا ز خود میکنی تا آنجا که ،زمان را با تو فهم کنم.
دانهی تسبیحی که قرعه اولین نگارت را به نامش زدند ، گرانتر از آن بود که زمان نخ نشان زندگیام طاقت تحملش را داشته باشد.
نخ تسبیح تک تک لحظاتم را گسستی تنها اتفاق بیتکرارم ؛
حسرت گذشتهام، انقلاب حالم و روشنای آیندهام؛ ای تنها اتفاق بیتکرارم
ظرفیت بینهایتت پاره خط بیظرفیت مرا خط کرد.
جریانِ مماتِ حیات را به جریانِ حیاتِ ممات بدل کردی ؛
نبض نامنظم مردگی مرا تصاحب کردی و نبض منظم زندگیام شدی ؛
شیشه عمر مرا شکستی و مرا به مرد جاودان روزگار بیهیچ شیشه و پیشه از ذرهای از جاودانگیت مهمان کردی .
حسرت گذشتهام، انقلاب حالم و روشنای آیندهام؛ ای تنها اتفاق بیتکرارم
آینده را روشن کردی، حالم شدی، حسرت گذشتهام شدی چراکه
زمانهام شدی...♡
#عابد_خراسانی
📚 @ghazalestan 📖