در باد ورق میخورَد این دفترِ خالی
این غفلتِ مشهور به تقویمِ جلالی
هرجا بگریزم غم تو زودتر آنجاست
از گریه پُرم، ای همهجا جای تو خالی
هرگز شده دریا بِرَود دیدن رودی؟
دیدار من و عشق چه بیهودهخیالی
جز توتِ لبان تو که آن نیز حرامست
در باغ خداوند ندیدیم حلالی
ای هرگزِ نومید در این دایرهی وهم
شوق سفری کو، چه سقوطی چه کمالی!
خوباست همهچیز و بهکام است شب و روز
ای مرگ به جز دوری تو نیست ملالی
این قافیه بازیّ و گرفتاری الفاظ
ما را به کجا میبرَد این بی پر و بالی
#عبدالحمید_ضیایی
📚 @ghazalestan 📖