پريشان كرده گيسوی تو خواب روسری ها را
به خط كرده است ابرويت مدار مشتری ها را
نگاهی كن به انبوه زليخاها و يوسف ها
كه از چشمت بياموزند فن دلبری ها را
به پايت راه می افتند در بازار زرگرها
كه انگشتت هوايی مي كند انگشتری ها را
زمرد چشمِ سيمين ساقِ زرين مویِ مرمر پوست
ميانداز اينقدر از سكه جنس زرگری ها را
نگاهت را بيا بردار از ديدار نرگس زار
كه بدتر می كند بيمار حال بستری ها را
جهنم چيست؟! هر جايی كه من دور از تو بنشينم
نمي خواهد دلم حتی بهشت بی پری ها را
#علی_فردوسی
📚 @ghazalestan 📖