eitaa logo
غزلستان
215 دنبال‌کننده
322 عکس
27 ویدیو
0 فایل
شاعر نِیَم و شعر نمیدانم چیست من مرثیه خوانِ دل دیوانه ی خویشم
مشاهده در ایتا
دانلود
چنان شکسته شدم در غمت که بی اغراق به چشم آینه هم آشنا نمی آیم...! 📚 @ghazalestan 📖
صد خانه‌ی دین سوخت به هر رهگذر از تو کافر نکند آنچه تو کردی، حذر از تو! 📚 @ghazalestan 📖
دلم فریاد می‌خواهد، ولی در انزوای خویش چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم هر شب 📚 @ghazalestan 📖
مشکل فتاده با یار کارم چو صبح و خورشید با او نمی توان بود بی او نمی توان زیست 🌱 📚 @ghazalestan 📖
پرده‌‌ها را صبح‌ها این‌سو و آن‌سو می‌كشم من برای آفتاب از چشمت الگو می‌كشم بامدادِ پنجره، لبریزِ احساسات توست لابلای یاس‌ها، هر دم تو را بو می‌كشم انتظار دیدنت را چشم در چشم افق با زبان بی‌زبانی‌هام، كوكو می‌كشم با تو هر حرف دلی، شعری و هر بیتی، غزل واژه می‌باری و من بعد تو جارو می‌كشم شعر یعنی خطّی از مشق نگاهت، نازنین من فقط بر خط چشمت نازِ ابرو می‌كشم با غبار سینه‌ها آئینه را "ها" می‌كنند خلوتی دور از هیاهوهایشان، "هو" می‌كشم 📚 @ghazalestan 📖
گیسوانِ بیدِ مجنون را به رقص آورده ای آبشارِ غرقِ افسون را به رقص آورده ای گوشه یِ چشمت بهشت است و به دورش پلک پلک باغهایِ سبزِ زیتون را به رقص آورده ای پیکرِ مرمر تراشت شاهکارِ دلبری ست خوش، قد و بالایِ موزون را به رقص آورده ای ابروانت چون کمانچه، پنجه ات تنبک نواز شوقِ آوازِ "همایون" را به رقص آورده ای میزنی پارو به پارو پلک در شعر و عسل زیرِ باران، رودِ کارون را به رقص آورده ای آنچنان که شوقِ رویِش در صدایِ پایِ توست دانه یِ در خاک مدفون را به رقص آورده ای خوش به حالِ هاله یِ رنگین کمانی که بر آن دامنِ چین دارِ گُلگون را به رقص آورده ای حق بده مستت شوم، رقصانِ بن بستت شوم چون شرابی در رگم خون را به رقص آورده ای بارِ دیگر مولوی "منظومه یِ شمسی" سرود بر مدارت بس که گردون را به رقص آورده ای شور برپا شد، چه غوغا شد، دری وا شد به نور نه فقط واژه، که مضمون را به رقص آورده ای عشق گفت این شعر لیلایی ست، پرسیدم چطور؟ گفت با هر بیت، مجنون را به رقص آورده ای 📚 @ghazalestan 📖
دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزند هزار فتنه به هر گوشه‌ ای برانگیزند 🌱 📚 @ghazalestan 📖
نیست حاجت مجلسِ ما را به ساغر یا قدح خانه ات آباد  بادا   هم تو  اینی هم تو آن 📚 @ghazalestan 📖
غزلستان
پیچ خوش ییلاق در البرز می آید به یاد از قفای روسری، مویت که می ریزد به دوش #علیرضا_بدیع 📚 @gha
سازمان دادن به موهایت که کار شانه نیست باید از دولت تقاضای وزارت خانه کرد! 📚 @ghazalestan 📖
بوسه ای دزدیده ام! قاضی مرا محکوم کرد... گفت بگذارش همانجایی که دزدی کرده ای😅😜 ‌ 📚 @ghazalestan 📖
یک صبح خنده‌رو وقتی که با بهار گل افشان فرا رسی در باز کن، به کلبهٔ خاموش من بیا بگذار تا نسیم که در جستجوی تست از هر که در ره است، بپرسد نشانه‌هات آنگاه، با هزار هوس، با هزار ناز برچین دو زلف خویش آغاز رقص کن بگذار به خنده فرود آید آفتاب بر صبح شانه‌هایت. 📚 @ghazalestan 📖
بر من فتاد سایه ی خورشید سلطنت و اکنون فراغت است ز خورشید خاورم :۱۸ ذی الحجه؛ عید سعید غدیر🌺