📖 #خاطره #انس_با_قرآن
🔹خانم دباغ روایت میکند: وقتی غذای امام را داخل اتاق میبردم وارد اتاق که میشدم میدیدم قرآن را باز کردهاند و مشغول قرائت قرآن هستند مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: «حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است دیگر چرا اینقدر قرآن میخوانید؟»
🍃 امام مکثی کردند و فرمودند: «هر کس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.»
📝راوی: مرضیه حدیدچی (دباغ)، پابهپای آفتاب، ج ۲، ص۱۵۷
#امام_خميني رحمةاللهعليه
#قرائت_قرآن
✨🕋 @Ghebleh
🍃 #خاطره | چمران خمینی
🔹مهدی چمران روایت میکند: یکی از روزها، یادگار گرامی امام، حاج احمد آقای خمینی با ستاد جنگهای نامنظم در اهواز تماس گرفتند و با آقای دکتر چمران کار داشتند. وضعیت ایشان را به عرض رساندیم. ایشان گفتند: «به دکتر بگویید سری به تهران بزند.» پاسخ دادیم که دکتر تصمیم گرفته است که تا یک سرباز عراقی در خاک ایران است در اهواز بماند و بخصوص از درگیریهای سیاسی به دور باشد و به طور کلی دکتر مایل نیست که اهواز و جبههها را ترک کند و معتقد است وقتش را صرف تداوم عملیاتها در محور سوسنگرد بنماید.
🔸حاج احمد آقا گفتند: امام فرمودهاند: «دلم برای آقای چمران تنگ شده است» و امام مایل است که ایشان را ببیند. دکتر پس از استماع این پیام امتثال امر کرده فوراً برای دیدار امام عازم تهران شد.
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۱، صفحه ۲۶۲
✨🕋 @Ghebleh
🍃 #خاطره | نظرش را تحمیل نمیکرد
🔹زهرا مصطفوی روایت میکند: اینکه من میگویم امام نصیحت نمیکنند؛ یعنی مثلاً وقتی ایشان به رادیو گوش میکنند و ما با همدیگر در حضورشان صحبت میکنیم امام بلند میشوند و توی حیاط میروند و رادیو گوش میکنند، اما به ما نمیگویند از اتاق من بروید، بلکه خودشان رادیو را برمیدارند و از اطاق بیرون میروند و گوش میکنند.
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد۱، صفحه۷
✨🕋 @Ghebleh
🍃 #خاطره | مسئله اسلام
🔹مرحوم آیتالله ریشهری روایت میکند: یکبار در ارتباط با پرونده مهدی هاشمی خدمت امام رسیدم. شاید مهمترین نکتهای که در این ملاقات مطرح شد و من بر جلب توجه حضرت امام نسبت به آن اصرار داشتم، موقعیت اجتماعی آقای منتظری بود. از نظر من قطعی بود که پیگیری پرونده مهدی هاشمی به وارد شدن لطمهای جدی بر موقعیت آقای منتظری خواهد انجامید.
🔸اگر حفظ موقعیت ایشان به عنوان قائم مقام رهبری ضروری است، آیا نباید این ماجرا هرچه زودتر رها شود. امام در پاسخ فرمودند: «این تکلیف شرعی توست که باید انجام دهی، به هر جا که میخواهد برسد. مسئله، مسئله اسلام است.»
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۴، صفحه ۳۶
✨🕋 @Ghebleh
🍃 #خاطره | همسان با مردم
🔹آقای تیموری روایت میکند: شبی که توطئه کودتای نوژه کشف و خنثی شد همۀ مقامات وقت به جماران آمدند. ما همه مسلح شدیم و به کوهها رفتیم. بعداً از حاج آقا انصاری شنیدیم که آن روز به امام گفته بودند: بیایید از اینجا برویم، امکان دارد یک هواپیما بیاید و جماران را بمباران کند. ولی امام گفته بودند: «مگر خون من رنگین تر از خون مردم جماران است؟»
📚 برداشتهایی از سیره ی امام خمینی (ره)، جلد ۱، صفحه ۱۰۴
✨🕋 @Ghebleh
🍃 #خاطره | هرچیز سرجای خودش
🔹خانم زهرا مصطفوی روایت میکند
امام وقتی که از حسینیه به اتاقشان میآیند قبایشان جداست، عمامهشان جداست. اگر سه چهار بار حسینیه بیایند با آن لباس در اتاق نمینشینند، بلکه لباسهایشان را در میآورند و تا میکنند، عمامه را رویش میگذارند، یک پارچه سفیدی رویش میکشند و مینشینند. دو مرتبه وقتی به ایشان میگویند آقا جمعیت هست بفرمایید، باز بلند میشوند، لباسها را در میآورند، آنها را میپوشند و میروند؛ یعنی خیلی دقت دارند در اینکه هر چیزی جای خودش باشد.
📚برداشتهایی از سیره ی امام خمینی (ره)، جلد۲، صفحه ۱۵۶
✨🕋 @Ghebleh
🍃 #خاطره | تسلیم ناپذیری
🔹 آیتالله خلخالی روایت میکند: در قضیه سلمان رشدی مرتد این امام بود که قبل از تحرک سیاسی بازار مشترک اروپا دستور اخراج نمایندگان و سفیران آنها را از ایران صادر فرمودند؛ چون دست حامیان سلمان رشدی را به خوبی خوانده بودند ولی دانستند آنها به هر طریق ممکن ایران را تحت فشار سیاسی و بین المللی قرار خواهند داد. وقتی خبر روی تلکس رفت آنها نمایندگان سیاسی خود را فراخواندند و بعد با استیصال و شرمساری سفیران و نمایندگان خود را به تهران اعزام کردند.
📚 برداشتهایی از سیره ی امام خمینی (ره)، جلد۴، صفحه۲۴۹
✨🕋 @Ghebleh
💠 شما غذایتان را بخورید من نمازم را می خوانم
امام همیشه #نماز را در #اول_وقت میخواندند و به #نافله اهمیت میدادند . این خصوصیت از همان جوانی وقتی که هنوز بیشتر از بیست سال نداشتند در ایشان وجود داشت . چند تن از دوستان نقل میکردند : ما ابتدا فکر میکردیم خدای ناکرده ایشان از روی #تظاهر نماز را اول وقت میخوانند . به همین خاطر سعی داشتیم کاری کنیم که اگر این کار از روی تظاهر است ، جلوی آن را بگیریم . مدت زیادی در این فکر بودیم و بارها به طرق مختلف ایشان را امتحان کردیم ، مثلاً درست وقت نماز سفره غذا میانداختیم و یا وقت رفتن به مسافرت را درست اول وقت قرار میدادیم . اما ایشان میفرمودند : شما غذایتان را بخورید من هم نمازم را میخوانم . هر چه که بماند من میخورم . و یا در موقع مسافرت میفرمودند : شما بروید من هم میآیم و به شما میرسم . وقتی مدتها از این مسأله گذشت نه تنها ایشان نماز اول وقتشان ترک نشد بلکه ما را هم واداشتند که در اول وقت نمازمان را بخوانیم.
#خاطره
#امام_خمینی
📚 به نقل از حجه الاسلام و المسلمین عبایی خراسانی - پا به پای آفتاب _ جلد ۳ _ صفحه ۳۳۱
✨🕋 @Ghebleh
🔰 #خاطره | روایت آیتالله خامنهای از روز اول مدرسه
📝 «روز اوّلی که ما را به #دبستان بردند، روز خوبی بود؛ روز شلوغی بود. بچهها بازی میکردند، ما هم بازی میکردیم. اتاق ما کلاس بسیار بزرگی بود - باز به چشم آن وقتِ کودکی من - و عدّه بچههای کلاس اوّل، زیاد بودند. حالا که فکر میکنم، شاید سی نفر، چهل نفر، بچههای #کلاس_اول بودیم. به هرحال و روز پُرشور و پُرشوقی بود... مدیر دبستان ما آقای «تدّین» بود... من در زمان ریاست جمهوریم ارتباطات زیادی با او داشتم. مشهد که میرفتم به دیدن ما میآمد... عدّهای از معلّمین را یادم است؛ بله، تا کلاس ششم - دوره دبستان - خیلی از معلّمین را دورادور میشناختم.» ۱۳۷۶/۱۱/۱۴
+ به مناسبت آغاز سال تحصیلیِ جدید
✨🕋@ghebleh