☀️ دست شفابخش
حجة الاسلام و المسلمين حسينعلي نيّري به نقل از #علامه_امینی صاحب کتاب ارزشمند #الغدیر می گوید:
شخصي بود به نام ملّا حبيب كه از عشاير اطراف نجف اشرف بود و بعد از مدتی ساکن نجف شد. روزي پيشخدمتش به منزل ما(علامه امینی) آمد و گفت: ملّا حبيب سخت مريض است و من را فرستاده كه از شما خواهش كنم در حرم اميرالمؤمنين عليه السلام برايش دعا كنيد كه خداوند شفايش دهد. لباس پوشيدم و به حرم مطهّر اميرالمؤمنين عليه السلام مشرّف شدم، و بعد از زيارت و دعا بيرون آمدم. پيش خود گفتم حالا كه از منزل بيرون آمده ام، سري هم به منزل ملّا حبيب بروم و عيادتي كنم. وقتي به منزلش رفتم، ديدم از درد مينالد و حالش به گونه اي است كه حتّي نمي تواند قدري بلند شود و بنشيند. كنار بستر او نشستم و شال كمر او را باز كردم. دستم را به كمرش گذاشتم و چيزي خواندم، و بعد به او گفتم دعايي از امام صادق عليه السلام است، من آن را كلمه كلمه ميخوانم، شما هم با من بخوانيد. دعا كه به آخر رسيد، گويي ايشان اصلاً بيمار نبود و دردي نداشت. بلند شد، شال كمر خود را بست و كنار اطاق نشست. من هم كنار اطاق نشستم و شروع كرديم حال و احوال كردن و صحبت كردن. پيش خدمت رفته بود شربت بياورد، وقتي وارد اطاق شد و اين حالت را ديد همان طور كه سيني شربت دستش بود، بهت زده به ما نگاه ميكرد. ملا حبيب متوجّه حالت او شد كه بهت زده شده، به او گفت: چيه؟ تعجّب كرده اي؟ از دستي كه بيست و پنج سال در ولايت نوشته است تعجّب ندارد.
📚منبع: خاطرات آموزنده (محمدی ری شهری) صفحه۳۱
لینک کانال قصص العلماء
https://eitaa.com/ghesasolama
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅نماد دفاع از امیرالمومنین علیه السلام
#علامه_امینی
#الغدیر
لینک کانال قصص العلماء
https://eitaa.com/ghesasolama