eitaa logo
قصه ها و سرگرمیهای کودکان
43هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
39 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD9c.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
💕💕 نیما کوچولو👦 نیما با پدر و مادرش👨‍👩‍👦 در یکی از روستاهای اطراف تهران زندگی می‌کردند. پدر نیما 🧔برای کار به تهران می‌رفت و چون مسیرش دور بود هفته ای یک بار برای دیدن خانواده‌اش به خانه می‌آمد. همه‌ی کارهای خانه و نیما به دوش مادرش افتاده بود، نیما👦 پسر لوس و لجبازی بود که کارهایش را حتما باید مادرش انجام می‌داد. مادر باید او را به مهد کودک می برد و باز می‌گرداند، سپس غذای🍲 او را می‌داد و به او می‌گفت: پسرم از این به بعد باید خودت غذا بخوری. اما نیما زیر لب غر می‌زد و می گفت من نمی‌توانم و کوچک هستم. بعد از آن مادر 🧕حتما باید با نیما بازی می‌کرد و در هنگام خواب هم بالای سر نیما می‌نشست تا او خوابش ببرد. این کارها را نیما 👦هر روز از مادرش می‌خواست و اگر انجام نمی‌داد مدام گریه می‌کرد. وقتی نیما به خواب 😴می رفت مادر شروع به تمیز کردن خانه و کارهای عقب افتاده اش می کرد. او بسیار خسته و هر روز ضعیف‌تر می‌شد. صبح یک روز که مادر نیما را به مهد گذاشت برای بازگرداندنش دنبالش نرفت، وقتی نیما دید مادرش🧕 نیامده با گریه و فریاد به سمت خانه رفت، دید که خاله اش👩 دارد نهار می‌پزد. با تعجب پرسید: مادرم کجاست؟ خاله اش 👩گفت: مادرت بخاطر اینکه کار زیادی انجام می‌داد کمی مریض شده و الان در بیمارستان است. نیما بسیار ناراحت شد و گفت مرا به بیمارستان 🏩ببر تا مادرم را ببینم. وقتی در بیمارستان چشمش به مادرش افتاد اشک‌هایش سرازیر شد 😭و گفت: دیگر کارهایم را خودم انجام می‌دهم و تو را اذیت نمی‌کنم. مادر 🧕کم کم حالش بهتر شد و به خانه بازگشت. از آن روز به بعد نیما نه تنها همه ی کارهای شخصی اش را خودش انجام می‌داد، بلکه در کارهای خانه به مادرش🧕 کمک هم می‌کرد. او روز به روز عاقل تر شد و دست از لجبازی و خودخواهی برداشت، مادر از این بابت بسیار خوشحال و راضی😍😄 بود. ـ 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی جغد رنگارنگمون🦉🦉 علاوه بر اینکه ی کاردستی جذاب و راحت مراحل درست کردنش باعث تقویت دقت و تمرکز کودک هم میشه👌 🧸@gheseh_gheseh
Khoroos-Zari-Pirhan-Pari1Sonatiha.ir_.mp3
26.81M
قصه صوتی خروس زری🐔 ، پیرهن پری تقدیم به شما عزیزانم 🤍 🧸@gheseh_gheseh
‌ لالایی 🌙لالایی کودکانه🌙 لالالالا کلاغه پرکشیده پریده تا دم لونه ش رسیده توی لونه ش یه دونه جوجه داره نی نی کوچولوی دردونه داره کلاغه می خونه لالالالایی بابای جوجه ام،الان کجایی؟ بیا جوجه کلاغت را نگا کن بیا و قار و قار و قار صدا کن لالالالا کبوتر بغ بغو کرد پیشی🐱 شیطون بلا میومیو کرد کبوتر🕊 توی لونه ش جوجه داره واسه جوجه ش کمی دونه میاره دهان جوجه کفتر بازِبازه کبوتر🕊 توی اون دونه میذاره لالالالا الاغه بار می برد شتر🐫 توی بیابون خار می خورد الاغه 🐺خسته شد عرعر صدا کرد شتر🐫 ایستاد و اورا هی نگا کرد لالالالالالالالالالایی عزیزمن الهی خوب بخوابی😘😴 🧸@gheseh_gheseh
. سلام خوشگل طلاها 😍 صبحتون بخیر🌞 🧸@gheseh_gheseh
بچه های نازنینم ! آیا می دانستید که با ظهور امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف) همه ی مشکلات و ناراحتی ها از بین می رود، حتی حیواناتی مثل ماهی ها و پرندگان هم شاد و خوشحال خواهند شد؟ در آن روز قشنگ همه ی مردم با هم خوب و مهربان می شوند و دشمنی ها از بین می رود . 🧸@gheseh_gheseh
شعر کودکانه 🍞🍞 نان تازه🍞🍞 دانيد من كه هستم؟🧐 من نان تازه هستم🍞 خوش عطرم و برشته عطرم به جان سرشته زينت سفره هايم قوت دست و پايم💪🦵 حاصل كار ياران خوراك صد هزاران حكايتم دراز است در من هزار راز است بشنو تو سرگذشتم👂 چه بودم و چه گشتم گندم بودم در آغاز🌾🌾 گندم ناز و طناز🌾🌾 دهقان پير مرا كاشت👨‍🦳 زحمت كشيد تا برداشت هر روز و شب داد آبم ببين چقدر شادابم از رنج و كار دهقان كم كم شدم شكوفان قدم بلند شد كم كم بوسيد رويم را شبنم به به به خوشه هايم🌾🌾 گندم با صفايم🌾🌾 شد ساقه ام طلايي آي برزگر كجايي؟ پيشم بيا شتابان با داس تيز و بران دروم كرد مرد دهقان👨‍🦳 برد پيش آسيابان آردم كرد آسيابان خمير شدم پس از آن گذاشت رو پاروش نانوا چيد تو تنور خمير را گرفتم از آتش جان🔥 يواش يواش شدم نان ده ها تن گرم كارند شب تا سحر بيدارند تا نان شود مهيا آيد به سفره ما اي كه می خوري نان را بدان تو قدر آن را. 🧸@gheseh_gheseh