eitaa logo
قصه کودکانه
4.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
434 فایل
یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh #کودک #قصه #بازی
مشاهده در ایتا
دانلود
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌈 دردونه ها 😍 🦋این قسمت:با کودک خود صحبت کنید 👌لینک کانال« قصه گوی مهربان » : 💚 @ghesehayekoodakaneeh
📚 زیبای باد 🌪و خورشید🌞 یک روز باد و خورشید سر اینکه کدامشان قویتر است باهم بحث میکردند. آخر سر تصمیم گرفتند باهم مسابقه بدهند تا ببینند کدام قوی تر است. مردی داشت از آن حوالی رد میشد خورشید گفت: "بیا ببینیم کدام از یک ما میتواند کت این مرد را از تنش دربیاورد؟" باد قبول کرد. اول قرار شد باد امتحان کند. باد همه ی قدرتش را جمع کرد و وزید و وزید و وزید. اما مرد نه تنها کتش را درنیاورد، بلکه کتش را بیشتر به خودش پیچید. بعد نوبت خورشید شد. قدرتش را جمع کرد و شروع کردن به تابیدن. خورشید انقدر تابید و آفتاب را پهن کرد روی زمین، تا مرد گرمش شد و کتش را درآورد. و در نتیجه خورشید در مسابقه برنده شد.🌞 📛کپی پست ها بدون آی دی کانال ممنوع است💚 👈لطفا این پست رو برای بقیه هم فوروارد کنید .🙏🌸 🦋کانال قصه و شعر و بازی👇👇👇 @ghesehayekoodakaneeh
41.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍 آموزش لبنیات 👶👧🧚‍♀ ----------------------------- -------------------- @ghesehayekoodakaneeh
16.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. موزیک ویدیو این ترانه سلام 🙋🙋‍♂️ 👶👧🧚‍♀ ----------------------------- -------------------- @ghesehayekoodakaneeh
12.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤗😍 کارتون زیبای لونی تونز 👶👧🧚‍♀ ----------------------------- -------------------- @ghesehayekoodakaneeh
11.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤗😍 کارتون دوس داشتنی "بره ناقلا"🐑 این قسمت: " جشن تعطیلات " 👶👧🧚‍♀ ----------------------------- -------------------- @ghesehayekoodakaneeh
📚حکایت‌های پندآموز 🔴درویش و کریم خان 🏷درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند . کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟ درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟ کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟ درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد ! روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت . ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت :《 نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست .》 📚 مجموعه شهر @ghesehayekoodakaneeh