💥 استاد #پناهیان_صدای_ماست
🔹 حجت الاسلام علیرضا پناهیان را همه می شناسند؛ بیش از اینکه سیاسی باشد، در حوزه فرهنگ و سبک زندگی فعالیت داشته و جریان سازی کرده است.
پناهیان اما خودش می گوید «ما بگوئیم می خواهیم کار دینی کنیم نه کار فرهنگی؛ چون وقتی بگوئیم کار دینی، دیگر این دین است که تعیین می کند در یک مقطعی کار فرهنگی کنیم در مقطعی دیگر کار سیاسی، در مقطعی دیگر کار اقتصادی و ... .».
🔸پناهیان حالا طی سال های اخیر در مواجهه با لیبرال های ایران، همراه و هم دوش با سایر علما و بزرگان و اساتید انقلابی، کالجبل الراسخ ایستاده. چون او رأی و نظر خود را بخاطر به به و چه چه این و آن ابراز نکرده و نمی کند!
🔸 استاد #پناهیان در اظهار نظر اخیر خود اما دست گذاشته روی نقطه حساس طیف لیبرال حاکم در کشور!
✅ او با فریاد گفت: «چرا نمایندگان مجلس از شفافیت می ترسند؟ علت اینکه طرح شفافیت آرای نمایندگان رأی نیاورده چیست؟ چرا شفافیت رأی را مساوی تفتیش عقاید می دانید؟ ما چکار به عقاید شما داریم؟ ما می خواهیم نتیجه کار کارشناسی شما را بدانیم».
🔹بعد از این بود که مطالبه #شفافیت_آرا نمایندگان به مطالبه عموم مردم تبدیل شد و همین باعث خشم نمایندگان مجلس شد که برخی از آنها با پرخاشگری و اهانت به پناهیان حمله کردند که منبری نباید در کار مجلس و سیاست دخالت کند!
✅ حالا پناهیان پرچم مطالبه از مجلس و دولت را به دست گرفته و با صراحت از دولتمردان و نمایندگان خواسته که باید اموال و آرای آنان شفاف باشد و همچنین چرا اولویت های اصلی مردم که همان "اقتصاد و معیشت و فرهنگ" است را برخی نمایندگان به مسائل سطحی کاهش می دهند؟
و شورای نگهبان باید مدام بر رفتار رئیس جمهور و نمایندگان نظارت کند و "حتی بعد از انتخاب نیز نظارتش را ادامه دهد" تا کسانی که به دروغ گفته بودند: «رقیب من بعد از مسئولیت در خیابان دیوارکشی ها می کند»، محاکمه شود!
🔹این مطالبات به حق، باعث عصبانی شدن دشمنان داخلی و خارجی شده و آنان شروع کرده اند به اتهام زنی و برچسب زنی به حجت الاسلام پناهیان!
🔸 ما توده های مردمی باید در این نبرد، پشتیبان کسانی باشیم که "حق و حقوق مردم را فریاد می زنند" و نباید آنها را در این نبرد نابرابر تنها بگذاریم. امروز #پناهیان_صدای_ماست و باید او را با تمام توان یاری کنیم....
🚩 @IslamLifeStyles
.👆👆👆👆
همه اعضای محترم این متن رو همه جا منتشر کنن تا هشتگ #پناهیان_صدای_ماست در فضای مجازی داغ بشه.
همگی یاعلی....
🔷⭕️🔷⭕️🔷
🐦🐣گنجشک های خونه🐣🐦
♡قسمت دوم♡
جمعه که شد سهراب نقشه ای کشید؛ خودش تیرکمونش رو برداشت و به سیاوش هم گفت تفنگ آب پاشش رو برداره. اونا زیر درخت انجیر پنهان می شن. گربه از دیوار خودشو می کشه بالا، میخواد دست بکنه تو لونه که سهراب سپهری دقیق نشونه گیری می کنه و آنگاه شلیک. تیر پلاستیکی می خوره به گربه و روی بدن صافش جا می گیره. گربه از روی دیوار سر می خوره و میفته زمین. گیج از اینکه یک چیزی تو بدنش فرو رفته، تو حیاط این ور و اون ور می پره. سیاوش هم اونو با تفنگ آب پاشش خیس خیس می کنه. تیر از بدن گربه جدا میشه ومیفته. سهراب هم در حیاط را باز می کنه تا گربه جوجه دزد بره پی کارش. دیگر نه اون گربه و نه گربه دیگری آنجا پیداش نمی شه.
نیمه تیرماه بود و خانواده برای یک هفته رفتند مسافرت. یک شب دو تا دزد ماشینشون رو بیرون خونه کنار دیوار پارک کردند. از رو ماشین به دیوار آویزون شدند و خودشون و کشیدند بالا و پریدند تو حیاط. گردن زاغی و ابروطلا بیدار شدند. دزدا داشتند قفل در رو باز می کردند. گردن زاغی و ابروطلا پریدند تو کوچه و زنگ خونه همسایه ها رو زدند. همسایه ها اومدن بیرون و سر و صدایی تو کوچه بلند شد. دزدا آروم گرفتند. همسایه ها دیدند خبری نیست و برگشتند تو خونه هاشون.
دوباره گنجشکا زنگها رو زدند. این دفعه دیگه همسایه ها خیلی عصبانی بودند. ماشین ناآشنا را هم تو کوچه دیدند. یکیشون زنگ زد پلیس. گشت پلیس خودش رو زود رسوند. دزدا پریدند تو باغچه قایم شدند. گردن زاغی و ابروطلا از پشت بوم سنگریزه برداشتند و اومدند انداختند رو سر دو تا آقا پلیس و رفتند سر دیوار نشستند. پلیسا شگفت زده نگاهی به گردن زاغی و ابروطلا کردند و پرسیدند چرا از این خونه کسی بیرون نیومده. همسایه ها گفتند این خانواده رفتند سفر. یکی از پلیسا دستاشو قلاب کرد و اون یکی دیگه رفت بالا از رو دیوار تو حیاط نگاه کرد چیزی ندید.
یکی از همسایه ها گفت کلیدشون را دادند به من باغچه شون رو آب بدم. در رو باز کردند دزدا رو دیدند و اونا رو دستگیر کردند. همه فهمیدند زنگ زدن ها هم کار این دو تا گنجشک هوشیار بوده و از فردا قصه اونا دهن به دهن توی شهر گفته شد. سهراب و سیاوش و بابا و مامانشون از مسافرت که اومدند همه چیز رو از زبون همسایه ها شنیدند. خیلی خوشحال شدند و اصلاً باورشون نمی شد که گردن زاغی و ابروطلا این همه باهوش باشند. سهراب و سیاوش از آن روز بیشتر مواظب گنجشکاشون بویژه جوجه های اونا بودند.
جوجه ها خیلی زود بزرگ شدند و یه روز گرم مردادماه با بال و پرهای خاکستری سفید و نرم و لطیفشون همراه پدر و مادرشون روی داربست انگوری باغچه نشسته بودند و آماده پرواز بودند.
پایان...
#قصه
╲\╭┓
╭🐦🐣 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎨 #آموزش #بازی
"مناسب برای کودکان زیر ۳ سال"
برای کوچولوهای دوست داشتنی تون میتونید براحتی یه بازی ساده و سرگرم کننده درست کنید. 😊😉
╲\╭┓
╭ 🐞🍃 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
#بازی_مهارتی
♊️ جابه جا کردن کیسه های شن یا نمک به وسیله پای کودک👍😃
╲\╭┓
╭🌈🐝 🆑 @childrin1
┗╯\╲
#نکته_تربیتی
🚫کودکان را به نمایش نگذاریم ...
این شعروبخون همه ببینن، برقص همه ببینن، این سوره قرآنو بخون و..
اینها به کودک فشار و استرس وارد میکند وعلاوه برآن تشویقهای زیادازحد دیگران کودک رامحتاج توجه وتشویق میکند.
معمولا دراینگونه مواقع تشویق های دیگران بالاتراز کاری است که کودک انجام میدهد.
این باعث میشود کودک در مسیر رشد متوقف شود.
چون می بیند با کوچکترین کارخود بالاترین حد تشویق را دریافت کرده است.
╲\╭┓
╭❤️⭐️ 🆑 @childrin1
┗╯\╲
#شعر
پروانه
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
تو باغچه خونه ما، درخت توت سبزی بود
روی درخت توتمون یه پیله قشنگی بود
تو پیله سفید ما یه کرم ابریشمی بود
نخ سفید و خوشگلی به دور خود تنیده بود
لباس زیبای تنم از نخ اون بافته شده
ترمه رنگارنگ من از نخ اون ساخته شده
کرم ابریشم ما حالا پروانه شده
تو باغچه حیاط ما، اون داره پرواز میکنه
🦋🐌🦋🐌🦋🐌
🦋🐌🦋🐌🦋
🦋🐌🦋🐌
🦋🐌🦋
🦋🐌
@Ghesehaye_koodakaneh
🦋
#داستان_کودکانه
#آموزنده
🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱
#اسراف🙁
پیشی دنبال غذا بود. توی حیاط می گشت و بو می کشید که صدایی شنید. جلو رفت. یک عالمه میوه را دید که توی سطل آشغال گریه می کردند.
پیشی پرسید: میوه ها! چرا شما توی سطل آشغال هستید؟ چرا این طور زخمی شدید و بی حال هستید؟
گلابی گنده ای که فقط یک گاز از آن خورده شده بود گفت: می خواهی بدانی؟ پس گوش کن تا برایت تعریف کنم. دیشب جشن تولد بود، همه جا را چراغانی کردند یک عالمه سیب و گلابی و آلو و هلو آوردند. من و دوستانم توی صندوق میوه بودیم. اول ما را توی حوض ریختند. نمی دانی چقدر کیف می داد.
یک آلوی درشت از سطل زباله بیرون آمد و گفت: ما آب بازی کردیم بالا و پایین پریدیم و خندیدیم. وقتی آب بازی تمام شد، ما را توی سبدهای بزرگ ریختند.
یک هلوی درشت ولی نصفه ناله ای کرد و گفت: پیشی جان به من نگاه کن ببین چقدر زشت شده ام. دیگر یک ذره هم خوشحال نیستم چون حالا یک تکه آشغال هستم. بعد ادامه داد ما توی سبد بودیم. اول از همه مرا با یک دستمال تمیز خشک کردند جوری که پوستم برق می زد...
هلو گریه اش گرفت و نتوانست حرفش را تمام کند.
سیب گفت: راست می گوید: من هم توی سبد بودم. بعد همه ی ما را خشک کردند و توی ظرف بلوری بزرگی کنار هم چیدند. نمی دانی چقدر قشنگ شده بودیم. وقتی مهمانها آمدند همه به ما نگاه می کردند و به به می گفتند.
یک خیار زخمی از میان میوه ها فریاد زد: اما چه فایده ؟ آنها خیلی بدجنس بودند هر کس یکی از ما را بر می داشت و فقط یک گاز می زد و دور می انداخت. یکی زیر پا، یکی زیر صندلی، یکی توی باغچه همه جا پخش شده بودیم. جاروی بیچاره ما را از این طرف و آن طرف جمع کرد.
پیشی نگاهی به حیاط کرد جارو کنار باغچه افتاده بود. معلوم بود از خستگی به این حال افتاده است. پیشی گریه اش گرفت و گفت: چه مهمانهای بدی من که اینجور مهمانها را دوست ندارم. بعد خودش را از لای در کشید و با ناراحتی بیرون رفت.
😔😔😔🌸🌸🌸😔😔😔🌸🌸🌸
بچه های قشنگم
اسراف کردن خیلی کار بدیه ، باید مواظب باشیم که اسراف نکنیم و بی خودی چیزی رو دور نریزیم.
🌹🌹🌹🌹🌹
👈انتشار دهید
اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است.
برنامه روزانه مادر کودکی:
برنامه هرروز بوس و بغل و فشار و سه دور چرخش😊
#بازی امروز
شلیک کاغذی
ابزار لازم:
بطری دوغ بزرگ( که توی کابینت ها پیدا میشه😫)
چاقو
کاغذ رنگی و چسب
گلوله های فویلی یا روزنامه ای یا کاغذی
مامان با چاقو یه دهن بزرگ در بیار از دل بطری
و واسش چشم و دهن بچسبون.
به دلبندت فویل یا روزنامه بده که مچاله کنه( دست ورزی) و گلوله ها رو آماده کنه.
و بعد نشونه بگیره و بندازه توی بطری.
بازی جذابیه نشونه گیری، با این بطری های بامزه جذابتر هم میشه.
خیلی آسونه درست کردنش مامان😃😊
این بازی واسه افزایش دقت و تمرکز عالیه
❤️ @maadar_khoob
⭕️ تا حالا فکر کردید مادر حضرت موسی (ع) چطور بچهاش رو در رود نیل گذاشت؟!
شازده کوچولو بعد از انجیل پرفروشترین کتاب تاریخ در قرن بیست هست و بیشتر از بیست تا ترجمه فارسی از اون وجود داره. یکی از مهمترین وجوه داستان اینه که آدم بزرگا یاد بگیرن از دریچهی چشم بچهها دنیا رو نگاه کنن و نه از دریچهی چشم خودشون 🤔
هر چقدر توی این موضوع موفقتر عمل کنیم، مسیرمون در ارتباط موثر با کودک هموارتر هست و به رشدشون داریم کمک میکنیم. مثلاً با بچه میریم پارک و غریزهی اون با تمام وجود اومده وسط و بچه میخواد که کفشهاش رو در بیاره و وسط چمنها بدو بدو کنه اما ما چون فکر میکنیم ممکنه چیزی توی پاهاش بره نمیگذاریم!
خُب هم دغدغهی ما درسته و هم نیاز کودک! اینجا باید چی کار کنیم؟
بهترین راه اینه که بین این دو تا جمع به وجود بیاد یعنی هم کودک به نیازش برسه و هم منِ مادر دغدغهی آسیبی که دارم برطرف بشه! مثلاً توی اینجا میتونیم یه محدوده رو خوب وارسی کنیم، بعد برای کودک با نخ مشخص کنیم که بین اونها راحت بازی کنه.
توی #پست_قبلی سوالهایی که پرسیدم اکثراً حول این محورهایی میگشت که آسیب جدی به همراه نداشت. اکثراً آسیبهای جسمی ساده یا کشمکشهای روانی و درونی ساده مثل قهر و آشتیهای کوتاه بودند! خیلیها اومدن و گفتن ما ترسمون از این چیزها نیست، از آسیبهای جدیتر هست! 🧐 پس چند تا نکته؛
۱. اگر از این چیزها نمیترسیم پس با فراق بال بگذاریم کودک زمین خوردن، بازی با حیوانات و امثالهم رو تجربه کنه.
۲. باور کنیم اینکه کودک چند دقیقه با خودش خلوت کنه، ناراحت و غمگین باشه، براش بد نیست البته حق نداریم از عمد چنین شرایطی رو برای کودک ایجاد کنیم.
۳. اگر از آسیب جدی میترسیم، مگر این چیزها چقدر تحت کنترل ما هست؟! مگه میشه مثل کِش به شلوار بچه وصل بود و همه جا از اون محافظت کرد؟! اصلاً چند درصد افراد آسیب جدی میبینن؟!!
👈 امروزه رسانه، تمام قد جلوی خانوادهها ایستاده و کارش ترسوندن ماها شده! از بین هر چند ده هزار کودک، یکی آسیب میبینه و ما باقی بچهها رو از حرکت، هیجان، تجربه، لمس و رشد محروم میکنیم که مبادا آسیب ببینن!
👈 من که هر وقت به بچه خودم نگاه میکنم میبینم من و مامانش تقریباً هیچ نقشی در محافظت از اون نداریم و نداشتیم! ولو اینکه بقیه جور دیگهای فکر بکنن!
👈 راستی تا حالا فکر نکردید که یه کس دیگهای داره از بچهتون محافظت میکنه؟! داستان حضرت موسی که مادرش اون رو به آب انداخت رو چند بار تا حالا مادرانه خوندید؟!
👈 اصلاً دعا و توسل چقدر توی تربیت ماها نقش داره؟!
✅ من فکر میکنم ما در عین مراقبت، وظیفهمون ایجاد فضای رشد برای کودک هست و این رشد جز با تجربه مستقیم به دست نمیاد! توی سنین پایین آزادی کودک رکن اساسی برای رشدش هست و اگه جلوش رو بگیریم، جلوی رشدش رو گرفتیم. خواهشاً بگذاریم بچههامون با تجربههاشون بزرگ بشن نه با اون چیزی که ما داریم بهشون میگیم چون لزوماً فهم ما درست نبوده!
#سقراط_حکیم ۲۶۰۰ سال قبل همین حرف رو به نحوی دیگری گفته! سقراط میگفت «من کل فلسفه رو مبتنی بر دو اصل میدونم. یکی اینکه خودت رو بشناس و دیگری اینکه زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد!» و این یعنی اینکه بگذاریم هر انسانی زندگی رو خودش آزمایش و تجربه کنه و هیچ معلمی هم براش بالاتر از این نخواهد بود.
فکرم نکنید اگر بچه خودش تجربه کنه و شکست بخوره این ناراحتی و غم براش بد هست! البته شکستهای مداوم برای کودک چیز خوبی نیست اما به قول پروفسور جینات رشد کودک من هیچ وقت موهبت غم رو از کودک نمیگیرم چون جلوی رشدش رو میگیرم! حالا این یعنی چی، در موردش صحبت میکنیم ....
🌹ممنون که برای دیگران هم میفرستید🌹
-----------
پینوشت ۱. اینجا حرف خیلی زیاد هست ولی به همین مقدار فعلا بسه چون فضای مجازی بیش از این ظرفیت انتقال این پیام رو نداره یا من بلد نیستم تو اینجا بیشتر از این جلو برم.
پینوشت ۲. در مورد حدود و ثغورِ آزادی دادن به بچهها بعداً حتماً صحبت میکنم اما در کل بدونید آزادی یکی از مهمترین عوامل رشد کودک هست. کودک باید قدرت انتخاب داشته باشه وگرنه انگیزههای درونی لازم برای رشد رو از دست میده.
#حمید_کثیری
#بهترین_مامان
❤️ @maadar_khoob