eitaa logo
قصه ♥ قصه
112 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
398 ویدیو
70 فایل
با قصه ذهن و رفتار بچه ها را جهت دهیم.بچه ها ما رو عاشق خدا میکنند.مطالب به حفظ امانت با لینک قرار میگیره.فرق این کانال با بقیه اینه که جز اندک،مطلب اضافی نداره.نیز سعی شده قصه از لحاظ محتوا بررسی بشه.آیدی ارتباط با مدیر @Omidvar_Be_Fazle_Elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
48.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*داوود و سلیمان* ♡قسمت دوم♡ 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕 @ghesehayemadarane ┗╯\╲
42.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*داوود و سلیمان* ♡قسمت سوم♡ 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕 @ghesehayemadarane ┗╯\╲
32.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*داوود و سلیمان* ♡قسمت چهارم ♡ آخر 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕@ghesehayemadarane ┗╯\╲
چندنکته‌کاربردی‌در‌تربیت‌فرزندانمان 💢دقّت کنیم که امروز ظرفِ فرزند خود را با چه چیزهایی پُر کرده‌ایم‼️ ✨با لبخند مهربانی😘 اندکی مکث قبل از واکنش نشان دادن💥 آموزش🌷 آغوش👏 گوش کردن به او👌 عشق ...🌟 یادمان باشد که این ما والدین هستیم که انتخاب می‌کنیم این ظرف را "چگونه و با چه چیزهایی" ✅ 🌹 @ghesehayemadarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جدی ترین حرف امروز ما... رهبر انقلاب وارد خانه شدند و همه به احترام ایستادند و صلوات فرستادند و ایشان طبق معمول مادر شهید را جستجو و اول با او چاق سلامتی کردند. همه که نشستند، حالِ پدر شهید را هم پرسیدند. 🌟 سوال کردند چند فرزند دارید؟ و پدر شهید جواب داد: غیر از شهید ۶ پسر و یک دختر... آقا لبخندی زدند و گفتند: خدا برکت بده، خدا زیادترش کند و جمع خندیدند.😃 💥 آقا ادامه دادند: جوانهای امروز باید از حاج آقا یاد بگیرند. بعد رو به برادران شهید کردند و گفتند: شماها چطور؟! پسر بزرگ گفت: از حاج آقا کم ندارد و ۷ بچه دارد. برادر دوم ۴ بچه داشت. برادر سوم که می‌شد همان شهید رجبعلی محمدزاده ۳ بچه داشت. رهبر انقلاب گفتند: لابد هر چه برادرها کوچکتر شدند سعادتشان کمتر شده؟! و جمع خندیدند و البته برادرها تایید کردند... رهبر انقلاب گفتند: حالا ما کمی شوخی کردیم ولی اگر کسی دقت کند این حرفها مطلقا شوخی نیست، بسیار جدی است و از جدی ترین حرفهای امروز ماست. 🔔 - بجنورد، مورخ ۹۱/۷/۲۲ 🌹 @hareemeeshgh97
تحکیم و کسب و لذت داشتن یک را با ما تجربه کنید در کانال 💖حریم عشق💖 http://eitaa.com/joinchat/2823094288C1abd6712c8
نماز والدین برای فرزندان دورکعت مثل نماز صبح با این تفاوت که.....👆👆👆 @behtarinhkanalha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلااااااام
یک برج بلند آخرین آجر خانه سازی را روی برجش گذاشت ، کمی عقب رفت و خوب نگاهش کرد ؛ دست به سینه ایستاد صدا زد:«مامانی بیا برجم را ببین» مامان که در آشپزخانه مشغول خورد کردن سیب زمینی بود بلند گفت:«دستم بند است پسرم بعد میامیم می بینم» اما رضا دوست داشت همین حالا برجش را به مادر نشان دهد، دوید و خود را به آشپزخانه رساند و درحالی که لباس مادر را می کشید گفت:«مامان لطفا الان بیا » مامان لبخندی زد چاقو را توی سینی رها کرد و همراه رضا به اتاق رفت . وقتی به اتاق رسیدند بهت زده سجاد را دیدند که داشت با ویرانه های برج رضا برای خودش خانه می ساخت. تا مادر و رضا را دید بلند خندید و اجری را با زحمت روی آجر دیگر جا داد بعد برای خودش دست زد . اشک توی چشم های رضا جمع شد ، او سجاد را خیلی دوست داشت اما حالا از دستش خیلی عصبانی بود دلش میخواست خانه سجاد را خراب کند تا با تلافی کردن کمی آرام شود . قبل از اینکه رضا کاری کند. مامان دست رضا را گرفت و کنار سجاد نشستند، دستی به سر رضا کشید و گفت :«من مطمئن هستم برج زیبایی ساخته بودی» رضا هنوز ساکت بود و با بغض به سجاد که آجر ها را بهم می زد نگاه می کرد. مامان لبخندی زد و گفت:«می دانم الان از دست سجاد ناراحتی، بنظرم دو تا کار می شود کرد» رضا به مامان نگاه کرد و گفت:«چه کاری؟» مامان لبخندی زد و گفت:« خودت بگو» رضا کمی فکر کرد و گفت:«اول اینکه من هم خانه ی سجاد را خراب کنم» بعد هم اخم هایش را تو هم کرد و دستانش را روی سینه جمع کرد» مامان دست رضا را گرفت و گفت:«خب راه بعدی چیست؟» رضا، سجاد را نگاه کرد سجاد هم به صورت رضا نگاه کرد و خندید و گفت:«دادا بیا» و آجر خانه سازی را به سمت رضا گرفت. رضا آجر را گرفت و گفت:«راه دوم اینکه یک برج دیگر با سجاد بسازم» مادر پیشانی رضا را بوسید و گفت:«افرین پسرم تو کدام راه را انتخاب می کنی؟» رضا اخم هایش را باز کرد دست سجاد را گرفت و به او کمک کرد تا اجرش را بچیندو گفت:«راه دوم» مامان به آشپزخانه برگشت، رضا و سجاد دست در دست هم به آشپزخانه آمدند رضا گفت:«مامان لطفا بیا برج ما را ببین» 🌸🍂🍃🌼🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe43