eitaa logo
قصه های مذهبی
8.6هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
793 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی گل محمدی بوی کتاب می دهی هرچه سؤال سخت را زود جواب می دهی شناسنامه تو را در آسمان نوشته اند و با گُل و گلاب و نور گِل تو را سرشته اند چه جاده های روشنی میان حرف های توست هنوز این زمین پر از صدای آشنای توست تو یاد داده ای به ما که می توان پرنده بود تمام عمر مثل رود به سوی او رونده بود محمدکاظم مزینانی 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc @ghesehmazhbi
شعر کودکانه امام صادق(ع) امام صادقم تویی تویی تمام آرزو تو گفته ای کلام حق به ما لطیف و مو به مو تو گفته ای که می شود پرید و چون پرنده شد تو گفته ای که می شود پر از امید و خنده شد تو داده ای به قلب ما امید و مهر بی کران امام مهربان من درون قلب من بمان نشسته مهر پاک تو به قلب ما،به جان ما محبت تو لحظه ای نشد از این دلم جدا @ghesehmazhbi
چگونه به دیگران کمک کنیم؟ داستان های زندگی امامان ما، پر از درس های بزرگ برای ماست که خوبه اون ها رو برای زندگی مون الگو قرار بدیم. حالا به این داستان توجه کنید تا بهتر یاد بگیرید که چطور می شه به دیگران کمک کرد: «توی یک شب تاریک و بارانی، مردی از پنجره خونه اش داشت کوچه رو نگاه می کرد. کوچه های مدینه، حسابی زیر باران خیس شده بود. ناگهان او، مردی رو دید که تو تاریکی شب، کیسه سنگینی رو روی پشتش حمل می کرد، اما کمی جلوتر کیسه روی زمین افتاد و همه چیز پخش شد. مرد سریع رفت تا ببیند اوضاع از چه قرار است؟ وقتی جلوتر رفت، دید امام صادق علیه السلام مشغول جمع آوری بسته های غذایی هست که روی زمین ریخته. مرد به امام کمک کرد و بسته ها را داخل کیسه ریخت. بعد همراه امام به جایی رفت که مردم فقیر زندگی می کردند، ولی هیچ کس بیدار نشد و نفهمید چه کسی برایشان غذا می آورد. امام صادق علیه السلام به مرد فرمود: «پیامبر فرمودند: کسی که شب سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد، مسلمان نیست». روزی تلخ امام جعفر صادق علیه السلام 65 سال عمر کردند که 31 سال آن را به امامت و هدایت جامعه اسلامی و مردم مشغول بودند. آن قدر بزرگوار و در نزد مردم با احترام بودند که حاکم ظالم آن دوران به نام منصور دوانیقی، طاقت نیاورد که امام زنده بماند و باز هم در بین مردم به امامت و هدایت آن ها بپردازد. به همین علت، روزی امام را به قصر خود دعوت کرد و بعد با حیله و فریب و با انگوری به زهر آغشته، امام را مسموم کرد و به شهادت رساند. امام در روز 25 ماه شوال سال 148 هجری قمری به شهادت رسید و بعد پیکر پاکش را در قبرستان بقیع، در کنار پدر گرامی اش به خاک سپردند. آن امام بزرگوار به شهادت رسید و از میان ما رفت، اما کلام و رفتار آن حضرت، همیشه سرمشق و الگوی مسلمانان جهان خواهد بود. علیه السلام @ghesehmazhbi
امام ششم ما رئیس مکتب ماست مدرسه و دانشگاه دارن به او افتخار چون که داره آقامون شاگردای بی شمار @ghesehmazhbi
یا مهدی(عج): امام صادق علیه السلام با رویکرد مهدوی تو دنیای قشنگی که خدای مهربون اونو آفریده بود 🌺تو شهر مدینه یه باغ خیلی بزرگی بود که توش پر از درخت خرما بود🌴🌴🌴، درخت های خرما اونجا تابستون ها خیلی خوشحال و سرحال بودند.😁 درخت ها با گنجشک های توی باغ مشغول صحبت کردند بودند🕊 که درختی گفت: 🌴من خیلی خوشحالم تو چند روز پیش که خرماهای ما رسیده بودند، صاحب باغ گفت درهای باغ رو باز کنید تا همسایه ها با بچه هاشون بیان تو باغ و خیلی از خرماهای مارو با خوشحالی بچینند😊 یکی از گنجشک ها 🕊گفت من خودم از صاحب باغ شنیدم که گفت همسایه هایی که پیر یا مریض هستند 😞رو فراموش نکنید و برای اونا هم خرما ببرید. 🎁خرماهایی زیادی رو هم بردند به شهر تا به مردم فقیر بدهند.😞 همینجوری که گنجشک ها جیک و جیک با درختا صحبت میکردند و میگفتن خوش به حالتون که همچین صاحب باغ خوب و مهربون و بخشنده ای دارید که صدای پای یه پسر بچه اومد. گنجشک ها ودرختها ساکت شدند😶 دیدند که پسر بچه داره با خودش میگه آخ جون امشب هم برای مامان و خواهرم خرما میبرم تا شب نون و خرما بخوریم. 👦 اما میبینه خرماها تموم شده بودند،خیلی ناراحت میشه😢 سرشو میندازه پایین و از درباغ میره بیرون که یه هویی یه آقایی رو میبینه که بامهربونی میگه سلام، پسرک هم جواب سلام میده،اقای مهربون میپرسه چی شده چرا ناراحتی،پسرک میگه میخواستم امشب برای شام خرما ببرم خونه مون اما خرماهاتموم شده،آقای مهربون که دست روی سر پسرک کشیدگفت: ناراحت نباش پسر بااداب، آدرس خونتون کجاست و پسرک آدرس خونشون رو داد. یکی از گنجشک ها دید اون اقای مهربون با یه کیسه روی پشتش داره میره رفت و رفت و دید داره به خونه پسرک در میزنه وچیزی پشت در گذاشته پسرک که در رو باز کرد با خوشحالی گفت مامان مامان آخ جون نون وخرما.😃 گنجشک که خوشحالی پسرک رو دید دنبال اون آقای مهربون راه افتاد و دید که اون آقا به خیلی از خونه ها در میزنه و براشون غذا میزاره.🍪🍣🍞 وقتی گنجشک به باغ رفت همه چیزهایی که دیده بود روبرای درختها و گنجشکهای دیگه تعریف کرد و دوستاش گفتن ایشون امام ششم امام صادق علیه السلام هستند😍 که مثل امام های دیگه خیلی بخشنده ومهربونند💚 و به همه کمک میکنندو ما خیلی دوستش داریم. امام صادق علیه السلام یه معلم خیلی خیلی خوب هم بودند که کلی شاگرد داشتند و به اونها کلی چیزای خوب یاد میدادند. امام صادق علیه السلام توسط آدمای بد به شهادت رسیدند😔وقبرشون تو مدینه قبرستان بقیع هست. امام مهدی مهربون هم امام دوازدهم ما هستند،همه امام ها مثل هم بخشنده و مهربونند،😍 اگر امام زمان ما بیاد به همه آدمها کمک میکنند و دیگه تو کل دنیا هیچ فقیری و گرسنه ای پیدا نمیشه و همه جا پر از شادی و خوشحالی میشه. از اعضای خوب کاناا نویسنده: علی پور مناسب کودکان 4-6سال. @amooansari @ghesehmazhbi
منم کبوتر بقیع همیشه خاکیه پرم من نمی گم همه میگن غریب ترین کبوترم 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴شهادت امام جعفر صادق تسلیت باد. @ghesehmazhbi
چهار قصه از زندگانی امام صادق.pdf
1.77M
💠چهار قصه از زندگانی امام صادق علیه السلام💠 🔆در این فایل که خدمتتان تقدیم می گردد ، چهار قصه شیرین وخواندنی از زندگانی امام صادق علیه السلام مناسب برای کودکان دبستانی به قلم مسلم ناصری قرار دارد🔆 @amooakhavan @ghesehmazhbi
1_16934361.mp3
3.13M
🔖منبر کوتاه 🔖 بسیار زیبا و شنیدنی👆👆🎼 💠داستان یک و شدن علیه السلام @ghesehmazhbi
🌹بانوی مهربان شهر قم🌹 💥تو شهر قم خانمی است 💥که خیلی مهربونه 💥هر کی میاد شهر قم 💥تو خونه‌اش می‌مونه 💥مهمونای آشنا 💥از زن و مرد و دختر 💥حتی می‌بینی اونجا 💥مهمونای کبوتر 💥دور حرم می‌گردند 💥پرنده‌های دعا 💥دعاها رو می‌برند 💥بی‌صدا پیش خدا 💥بانوی مهربون کیست 💥پیش خدا معلومه 💥حالا سلامی بده 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 به حضرت معصومه (س) @ghesehmazhbi
👇👇👇 👈امروز یه روز خوبه یا حضرت معصومه 👈روز قشنگ عیده یا حضرت معصومه 👈تبریک میگم بچه ها یا حضرت معصومه 👈عید شما مبارک یاحضرت معصومه 💐💐💐💐 👈سالم باشید شاد باشید یاحضرت معصومه 👈گل های باغ امید یاحضرت معصومه 👈خرّم و آزاد باشید یاحضرت معصومه 👈کاشکی همیشه باشه یاحضرت معصومه 💐💐💐 👈خنده روی لباتون یاحضرت معصومه 👈شادی همیشه مهمون یاحضرت معصومه 👈باشه توی دلاتون یاحضرت معصومه 👈بازم میگم بچه ها یاحضرت معصومه 👈عیدشما مبارک یاحضرت معصومه 👈تمام روزهای خوب یاحضرت معصومه 👈روز قشنگ عیده 🌷ــــــــــــــه @ghesehmazhbi
🌼 🌺هوای توکردم باز 🌺به سوی توکردم ساز 🌻گره ام کن باز 🌻حضرت معصومه 🌷حضرت معصومه 🌷اسمتم درمونه 🌸مددی معصومه 🌸مددی معصومه 🌹هرکی پیشت مهمونه 🌹میگه خانوم مهربونه 🌸مددی معصومه 🌸مددی معصومه 💐بهشتت خانوم 💐چقدآرومه 💐مثل حرمه 💐امام رضا می مونه _معصومه @ghesehmazhbi
🖼در یکی از روزهای قشنگ خدا، در شهر قم کبوتر کوچولویی🐥 به اسم نوک حنا با پدر و مادرش روی یه گلدسته🕌 بلند زندگی می کردند. اون روز پدر نوک حنا🕊 از خونه رفته بود تا برای غذا دانه جمع کنه؛ برای همین نوک حنا حوصله اش خیلی سر رفته بود😞. آخه اون برادر و خواهری نداشت تا با اونها بازی کنه😢. نوک حنا با بی حوصلگی از مادرش پرسید: مامان جون، من کی می تونم پرواز کنم؟ 🤔 آخه همیشه توی خونه هستم. مادر نوک حنا گفت: عزیز من تو هنوز کوچیک هستی و برای تو زوده که پرواز کنی. نوک حنا با خودش گفت که ایکاش منم زودتر بزرگ بشم و مثل مامان و بابام بتونم توی آسمون پرواز کنم🕊 تا همه جای این شهر رو ببینم😌 و دوست های خوبی برای خودم پیدا کنم... نوک حنا توی همین فکرها بود که چشمش به گنبد طلایی🕌 روبرویش افتاد و از مامانش پرسید: مامان جون چرا ما اینجا زندگی می کنیم؟ چرا برای زندگی به مکان دیگه ای، مثلا به اون کوه های دور نرفتیم؟⛰🗻⛰ مادر نوک حنا گفت: آخه اینجا یه شهر خوب خداست که اسمش قم هست. نوک حنا پرسید: چرا اینجا خوبه و چه فرقی با بقیه جاها داره؟ مادرش گفت: به خاطر همین گنبد طلایی که هر روز داری نگاهش میکنی... نوک حنا با تعجب پرسید: مگه این گنبد چه جایی هستش؟ مادرش گفت: این گنبد، مزار یه خانم خیلی خوب و مهربون به اسم حضرت معصومه(س) هست😍 که خدا ایشون رو خیلی دوست داره و برای همین هم هرکس به زیارت ایشون بیاید، خدا بهشون پاداش بهشت رو میده. حضرت معصومه(س) دختر امام هفتم یعنی امام موسی کاظم(ع) و خواهر امام رضا(ع) هستند و خیلی مقام بزرگی پیش خدا دارند. برای همین ما باید خیلی خوشحال باشیم و خدا رو شکر کنیم که داریم در کنار ایشون زندگی می کنیم.😍 نوک حنا از مادرش پرسید: چرا امروز اینقدر حرم حضرت معصومه(س) شلوغ هستش؟ مادرش گفت: بخاطر اینکه روز تولد این خانم مهربون نزدیکه و مردم برای زیارت ایشون به حرم میان و از حضرت معصومه(س) می خواهند تا به آنها توجه و عنایت کنند.💐 نوک حنا پرسید: مگه ایشون صدای ما رو می شنوند؟👂مامان نوک حنا گفت: بله ایشون صدای همه رو می شنوند حتی صدای تو رو. نوک حنا با خوشحالی گفت: مامان منم می خوام مورد توجه و عنایت حضرت معصومه(س) باشم. به من یاد میدی باید چه کاری انجام بدم تا ایشون رو خوشحال کنم و مورد توجه ایشون باشم؟😃 مامان نوک حنا گفت: حضرت معصومه(س) همه بچه ها رو دوست دارند؛ ولی اگر دوست داری ایشون رو خوشحال کنی کافیه کارهای خوب انجام بدی💝. یکی از کارهای خوبی که ایشون خیلی دوست دارند، دعا کردن برای ظهور و فرج امام دوازدهم یعنی حضرت مهدی(عج) هستش.🙏 چون اگه امام مهدی(عج) که خیلی مهربون و خوب هستند، ظهور کنند تمام بدی ها از بین میره و تمام جهان رو خوبی و مهربونی پر می کنه. و همه موجودات جهان خوشحال و شاد میشن حتی ماهی های دریا و پرنده های آسمون.🐠🐟🐬🕊 نوک حنا وقتی این حرف ها رو شنید، با خودش فکر کرد که چقدر دنیا خوب و قشنگ میشه اگر امام مهدی(عج) ظهور کنند؛ 😍برای همین از مامانش پرسید: مامان جون اگر ما دعا کنیم واقعا امام مهدی مهربون ظهور می کنند؟ مامان نوک حنا سرش رو بلند کرد و همین طور که داشت به آسمون آبی نگاه می کرد گفت: آره کوچولوی قشنگم، حتما ظهور می کنند اگر ما بخواهیم و دعا کنیم. نوک حنا از اون روز تصمیم گرفت تا همیشه برای ظهور و فرج امام زمان(عج) دعا کنه تا حضرت مهدی(عج) زود زود بیایند و دنیا 🌍 رو پر از خوبی و مهربونی کنند.😍🌸🌺🌸 @ghesehmazhbi
کتاب کودکانه درباره حضرت معصومه.pdf
7.08M
🌺کتاب بانوی مهربان شهر قم 🌺 🍄شعر پیرامون حضرت معصومه سلام الله علیها برای کودکان🍄 🔸شاعر: مرتضی دانشمند 🔹نشر: زائر
با توجه به این که خیلی از افراد در خواست داشتن مدت دوره وهمچنین نرم افزارها وآموزش ها زیاد هست دوره آموزشی را به دو دوره مقدماتی وپیشرفته تقسیم بندی نمودیم دوره اول هزینه کلاس با تخفیف برای فعالان فرهنگی ۵۰ تومان و دور دوم هم همچنین ... شما بعد از دور اول میتوانید در دوره پیشرفته ثبت نام نام کنید وهزینه ۵۰ تومان ما بقی را بعدا پرداخت نمایید. کل دوره ۱۰۰۰۰۰تومان آموزش دوره ها به شرح ذیل می باشد @Madaram_zahra_s
آموزش دور مقدماتی ✅آموزش کار با پیام رسان ها از جمله ایتا ✅ساخت تم ✅ساخت لینکهای شیک برای کانالتون ✅آموزش کلیپ‌ساز حرفه ای با ویوا ویدئو فتوگرید ✅اموزش تغییر صدا برای شعر خوانی خانمها در کلاس های مجازیشون ✅آموزش حذف بک گراند عکس با بهترین نرم افزارهای موبایل ✅آموزش نرم افزار متن نگار وساخت عکس نوشته ✅آموزش ساخت استیکر ✅آموزش نرم افزار اسنپ سید ✅قراردادن نرم افزارهای از جمله اسکنر گوشی ،افیس ،زیپ ،نوشتن روی پی دی اف و..... ✅کم کردن حجم ویدئو ✅نرم افزار زیپ ✅نرم افزار آفیس ✅نرم افزار بهنویس برای ساخت استیکر در تلگرام
آموزش دوره پیشرفته ✅آموزش کلیپ‌ساز حرفه ای با اینشاپ ✅آموزش جدا کردن موسیقی از فیلم ✅آموزش فیلم برداری از صفحه گوشی ✅آموزش قصه گویی بانرم افزار و ساخت کلیپ قصه برای بچه ها ✅آموزش ویرایش موسیقی ✅اموزش تغییر نام برای موسیقی و قرارددادن عکس برای آن در هنگام پخش موسیقی ✅قراردادن نرم افزارهای از جمله اسکنر گوشی ،نوشتن روی پی دی اف و..... ✅ساخت کارت پستال دیجیتال ✅قرادادن لوگوی کارتان روی فیلم و ..... ✅قرار دادن زیر صدا روی صدا ✅نرم افزار تجمیع عکس و... ✅نرم افزار موبوبیگ ✅نرم افزاری برای ساخت موکاپ و... ✅اثر درخشش ✅قالب برای عکس ✅پیکس ارت
صلوات خاصه امام رضا ع.mp3
1.22M
صلوات خاص امام رضا علیه السلام @ghesehmazhbi
🌺بسته ویژه سالروز ولادت (علیه السلام) زیارت بچه ها سلام ، اسم من رضاست . من روز تولد امام رضا علیه السلام متولد شدم ، واسه همین هم مامان و بابام اسممو گذاشتن رضا . من و علی هر هفته با همدیگه می ریم حرم و زیارت می کنیم. علی همکلاسیمه و خونشون نزدیک خونه ماست . یک روز که مثل همیشه داشتیم از مدرسه برمی گشتیم ، علی موقع خداحافظی بهم گفت : امروز یادت نره ها . بعداظهر می یام دنبالت تا بریم حرم زیارت . یک کم که رفت جلوتر برگشت و گفت : راستی رضا ! مادربزرگم ازم خواسته تا اونم با ما بیاد .آخه خیلی وقته زیارت نرفته . اینو گفت و خداحافظی کرد و رفت . اما بچه ها خیلی ناراحت بودم . وقتی علی گفت : با مادربزرگش می یان حرم خیلی دلم گرفت . با خودم گفتم کاش مادربزرگ منم زنده بود و با ما می یومد زیارت . اون طوری مادربزرگامون با هم دوست می شدند و همه با هم می رفتیم زیارت . بعداظهر شد و صدای زنگ خونه به صدا دراومد . مامان منو صدا کرد و گفت : رضا جون علی اومده دنبالت . منم که از قبل آماده شده بودم از مامان خداحافظی کردم و با علی و مادربزرگش به راه افتادیم . توی راه همش فکر مادربزگم بودم خیلی دلم براش تنگ شده بود هر چی مادربزرگ علی صحبت می کرد بیشتر دلم هوای مادربزرگم رو می کرد . به حرم رسیدیم داشتیم سلام می دادیم که یک پیرزنی که روی ویلچر بود گفت : پسرم می شه کمکم کنی تا منم زیارت کنم . با حرف پیرزن خیلی خوش حال شدم . گفتم : بله حتما . منم ویلچر اون پیرزن رو کمک می کردم و هر چهار تایی با هم رفتیم زیارت . خیلی خوش گذشت . وقتی می خواستیم از هم خداحافظی کنیم پیرزن رو به من کرد و گفت : خیر ببینی پسرم . منم اون روز خیلی خوشحال شدم چون هم به یک نفر کمک کردم و هم رفتیم زیارت و اون زیارت شد یک زیارت به یادماندنی . 💠کانال تربیتی ---------------------🌸 @GANJINE313 🌸---------------------
🌺بسته ویژه سالروز ولادت (علیه السلام) @GANJINE313 خادم کوچولو من یک آرزوی بزرگ دارم. دلم می‌خواهد وقتی بزرگ شدم، خادم حرم امام‌رضا(علیه السلام) بشوم و لباس مخصوص بپوشم و به زائرها کمک کنم: کفش‌ها را از زائرها بگیرم، جفتشان کنم و توی جاکفشی بگذارم یا مثلاً موقع نماز صف‌ها را مرتب کنم و اگر بچه‌ای گم شد ، کمکش کنم تا پدر و مادرش را پیدا کند. بعد از اینکه مامان زیارت‌نامه‌اش را خواند، آرزویم را به او گفتم. مامان گفت: «چه آرزوی خوبی! از امام‌رضا(علیه السلام) بخواه تا کمکت کنه که به این آرزو برسی.» مامان کمی فکر کرد؛ بعد گفت: «البته از حالا هم می‌تونی خادم امام‌رضا(علیه السلام) باشی، از همین حالا که توی حرم نشستیم!» تعجب کردم. پرسیدم:« چه‌جوری؟» مامان گفت:« کاری نداره: یک‌کم به اطرافت دقت کن.» کمی این‌طرف‌وآن‌طرف را نگاه کردم. چند تا مُهر گوشه‌ای افتاده بود. بلند شدم. مُهرها را برداشتم و توی جامُهری گذاشتم؛ بعد چند تا زیارت‌نامه را دیدم که روی زمین افتاده بود. تندی رفتم و آن‌ها را هم برداشتم و گذاشتم توی قفسۀ مخصوصشان. یک پسرکوچولو را دیدم که داشت با یک زیارت‌نامه بازی می کرد و نزدیک بود برگه‌هایش را پاره کند. یک شکلات به پسرکوچولو دادم و گفتم: «می‌شود مواظب زیارت‌نامه باشی و پاره یا کثیفش نکنی؟» پسرکوچولو شکلات را گرفت و زیارت‌نامه را به من داد. وقتی از حرم برگشتیم، خیلی خوش‌حال بودم؛ چون توی حرم، چند تا کار کوچولوی خوب انجام داده بودم 💠کانال تربیتی ---------------------🌸 @GANJINE313 🌸---------------------
ماجرای یک سفر.pdf
6.06M
📚 (ماجرای یک سفر) داستان سفر (علیه السلام) از مدینه به مرو 💠کانال تربیتی ---------------------🌸 @GANJINE313 🌸---------------------