🌺بسته ویژه سالروز ولادت
#امام_رضا (علیه السلام)
#داستان_کودکانه
....آخه علی از چند روز پیش برای این روز کلی فکر کرده بود .تا به آقا چه هدیه ای بده ؟ گل باشه ؟ اسباب بازی ، دونه برای کبوترها ؟ پول های عیدی توی قلکش برای نذورات ؟ و یا ... اما اینا هیچ کدوم اونو راضی نمی کرد تا به فکرش رسید از روحانی مسجد کمک بگیره . رفت مسجد و برای ایشون ماجرا رو تعریف کرد . آقای روحانی گفت : علی جان آقا امام رضا علیه السلام دوست دارن باهاشون رفیق بشی و این بهترین هدیه است . علی پرسید : مگه می شه با آقا رفیق شد ؟ چه طوری ؟
آقای روحانی گفت : بله به حرفاشون گوش بدی و سعی کنی اونا رو انجام بدی . یک دفعه چیزی مثل برق از ذهن علی گذشت . یاد حرفای آقا معلم افتاد که می گفت : بچه ها ، دوست امام رضا علیه السلام گفتن که : هرگز ندیدم آقا کسی رو با زبان بیازارند و هرگز ندیدم آقا حرف کسی رو قطع کنند . علی تصمیم گرفت و هدیه اش رو انتخاب کرد بالاخره به حرم رسیدند علی دستای کوچیکشو به نشانه ادب روی سینه گذاشت به آقا سلام داد و گفت : امام مهربونم اومدم با شما رفیق بشم و این هدیه من به شماست امیدوارم این هدیه را از من قبول کنید .
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
🌺بسته ویژه سالروز ولادت
#امام_رضا (علیه السلام)
#داستان_کودکانه
هدیه به امام رضا علیه السلام
عقربه های ساعت آهسته آهسته جلو می رفت . شور عجیبی تمام وجودش را فرا گرفته بود . دلش می خواست هر چه زودتر صبح بشه و به آرزوی دلش برسه . علی خوابش نمی برد . تا صبح چند بار بیدار شد . صبح شد مامان به اتاق علی آمد . تعجب کرد ! کنار تختش نشست و اونو صدا کرد . گفت : علی جان بیدار شو عزیزم . می خوایم بریم . علی از جاش پرید . با نگرانی گفت : صبح شده ، خواب موندیم ؟ مامان گفت : نه عزیزم دیر نشده بعد از خوردن صبحانه راه می افتیم . بگو ببینم چرا با لباس های مهمونیت خوابیدی ؟ علی گفت : ترسیدم دیر بشه مامان جون . زود باشین . مامان گفت : چرا این قدر عجله داری ؟ علی گفت : دیر می شه
من دوست دارم زودتر ازهمه برم زیارت آقا . ممکنه شلوغ بشه ، تازه می خوام بهشون هدیه بدم . اونم چه هدیه ای ؟ مامان لبخند زد و علی رو زود در آغوش گرفت و بوسید...
ادامه داستان در👇
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
🌺بسته ویژه سالروز ولادت
#امام_رضا (علیه السلام)
#داستان_کودکانه
🍎سیب کوچولو قل خورد و روی زمین افتاد.
دل سیب پر از غصه و غم شد،غصه اش ان قدر زیاد بود که توی دلش جا نمی شد، برای همین یک قطره اشک ازگوشه چشمش چیلیک افتاد روی زمین.
دلش برای مادرش درخت هم تنگ شده بود یک قطره دیگر چیلیک افتاد .
سیب از وقتی شکوفه زیبایی روی شاخه درخت بود منتظر بود، که زود بزرگ و رسیده شود،دلش میخواست وقتی سیب بزرگی می شود کسی او را گاز بزند و تا ته بخورد،بعدهم هسته اش را توی خاک بکارد، تا مثل مادرش درخت شود.
اما امروز کسی سیب را از مادرش درخت جدا کرده بود ،نصفه گاز زده و روی زمین انداخته بود.
وقتی سیب یادش آمد چه بلایی سرش آمده باز دلش پر از غصه شد.
یک قطره دیگر چیلیک افتاد،نزدیک بود یک قطره دیگر هم بیفتد که سیب به آسمان رفت.
انگار روی دست مادرش درخت بود،سیب به جای گریه خندید.....
ادامه داستان در👇
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
🌺بسته ویژه سالروز ولادت
#امام_رضا (علیه السلام)
#داستان_کودکانه
باز هم مرا بطلب
نزدیک اذان مغرب بود. خادم ها فرش های تمیز را پهن کرده بودند . زائران آقا علی بن موسی الرضا دسته دسته می آمدند و روی فرش ها می نشستند. یک پیرمرد داشت لب حوض صحن، در حالی که زیر لب ذکر می گفت وضو می گرفت. بچه ای سرش را روی پای مادرش گذاشته بود و خوابش برده بود. خادمی با مهربانی ویلچر یک پیرمرد را آورد و به خانواده اش در پیاده کردن او کمک کرد. کبوتری از روی یکی از رواق ها پرواز کرد و به سمت آسمان رفت، زن و شوهر جوانی کنار هم رو به قبله ایستاده بودند و زیارتنامه می خواندند. خانمی بسته ای شکلات به زائران آقا تعارف می کرد. خادمی با چوب پر رنگی که در دستش بود، کودکی را با مهربانی قلقلک می داد و کودک غش غش می خندید. یک مرد سیاه پوست، دست دو پسرش را گرفته بود و رو به حرم خم شده بودند و به آقا ادای احترام می کردند.
علی کنار پدرش در صف نماز نشسته بود و چشم از صحن، زائران و خادم های مهربان برنمی داشت. ناگهان صدای نقاره ها بلند شد. علی عاشق این صدا بود. این چند روز که در مشهد بودند هم صبح و هم غروب منتظر بود نقاره زن ها بزنند.
در تمام مدت که آنها نقاره می زدند زل می زد به آنها و در دلش شکوه و عظمت آقا علی بن موسی الرضا را بیشتر حس می کرد. مطمئن بود که وقتی از مشهد برود دلش برای صدای نقاره تنگ می شود. دلش برای خادمان آقا تنگ می شود. دلش برای کبوترهای صحن تنگ می شود. دلش برای حوض داخل صحن تنگ می شود. دلش برای این همه صفا و مهربانی تنگ می شود. دلش برای زائرانی که از همه شهرها و حتی بعضی کشورها آمده اند تنگ می شود. دلش برای آینه های داخل حرم تنگ می شود و از همه بیشتر دلش برای خود امام رضا (ع) تنگ می شود. توی دلش همان طور که رو به قبله نشسته بود گفت: آقا! ما فردا از مشهد می رویم. دلم برایتان تنگ می شود. باز هم مرا به اینجا دعوت کن. بعد جمله ای را که از پدرش یاد گرفته بود زمزمه کرد: آقاجان! باز هم مرا بطلب...
👤طیبه شادمانی
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺بسته ویژه سالروز ولادت
#امام_رضا (علیه السلام)
📽 #کلیپ
🌺 همخوانی زیبای #صلوات_خاصه
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
@ghesehmazhbi
. @GANJINE313.pdf
1.99M
🌺بسته ویژه سالروز ولادت
#امام_رضا (علیه السلام)
🌸 #داستان_کودکانه
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
🌺بسته ویژه سالروز ولادت
#امام_رضا (علیه السلام)
#داستان_کودکانه
سیب توی دست کسی بود،آدم مهربانی که میگفت:باید سیب را تا آخر بخورند و اسراف نکنند.
آدم مهربان حرفهای قشنگی میزد سیب خوشحال بود و دیگر توی دلش غصه نداشت.
مرد مهربان امام رضا (ع) بود.
سیب مرد مهربان را خیلی دوست داشت.
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
🌺بسته ویژه سالروز ولادت
#امام_رضا (علیه السلام)
#شعرکودکانه
هوای مشهد
قلب من امسال هم
در هوای مشهد است
چون رضای قلب من
در رضای مشهد است
قبله ی زرد منی
ای امام سبز شال
مثل کفتر میزنم
در هوایت بال بال
در هوای گنبدت
گنبد زیبای تو
قلب من پر میزند
با کبوتر های تو
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
@ghesehmazhbi
🌺بسته ویژه سالروز ولادت
#امام_رضا (علیه السلام)
#شعرکودکانه
گرد و قشنگ است و طلایی
این گنبد زیبا و پرنور
مانند خورشیدی بزرگ است
از هر طرف پیداست از دور
بر روی آن هی می نشیند
بق بق بقو کلی کبوتر
اطراف گنبد دسته جمعی
هی می پرند این ور و اون ور
این جا کبوتر ها چه شادند
خیلی شما را دوست دارند
این گنبد زرد و قشنگ و
گلدسته ها را دوست دارند
از بس که این گنبد قشنگ است
از بس که خوب و مهربانید
چون که امام هشتم ما
توی زمین وآسمانید
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
@ghesehmazhbi
🌺بسته ویژه سالروز ولادت
#امام_رضا (علیه السلام)
#شعرکودکانه
آقای مهربانی!
آقا امام هشتم!
می خواستم بگویم
اول سلام! دوم:
از مادرم شنیدم
همسایه کناری
آن پیرمرد خوش رو
راننده سواری
یک روز توی کوچه
بابا به او رسیده
یک ربع مانده پیشش
درد دلش شنیده
او گفته توی عمرش
مشهد نرفته انگار
حتی برای یک روز!
حتی برای یک بار!
خیلی دلش گرفته
اصلا حرم ندیده!
حتما شما شنیدی
هی آه می کشیده!
ماشین او خراب است
پول سفر ندارد
سال گذشته می خواست
پابوستان بیاید
قسمت نشد برایش
این بار قسمتش کن
لطفا به مشهد خود
امسال دعوتش کن
@ghesehmazhbi
🌺بسته ویژه سالروز ولادت
#امام_رضا (علیه السلام)
#شعرکودکانه
خداي خوب و دانا
يه هديه داده به ما
قطعه اي از آسمان
قرار داده تو ايران
يه گنبد پر از نور
كه مي درخشه از دور
يه بارگاه زيبا
يك حرم باصفا
قبر امام هشتم
پناهگاه مردم
كبوتراي بسيار
تو صحن و روي ديوار
پر مي زنن به سرعت
گويا مي رن زيارت
گنبدو كه مي بينن
يواش يواش مي شينن
@GANJINE313
@ghesehmazhbi