eitaa logo
قصه های مذهبی
12.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94 @Sfallah8016
مشاهده در ایتا
دانلود
تفسیر کودکانه سوره ی فلق: در این سوره، خداوند مثل سوره قل هو الله با قل شروع می‌کند یعنی بگو. در زندگی همیشه این جملات را برای خودت یادآوری کن مثل‌اینکه همیشه با خودمان بگوییم قل هو الله احد. خدا یگانه هست، خدا شبیه ندارد. خدا فرزند ندارد، پدر و مادر ندارد، به ما نیاز ندارد، ما همیشه به او نیاز داریم. در این سوره هم مدام با خودمان باید این جملات رو یادآوری کنیم که من پناه می‌برم به خدایی که صاحب فلق هست. فلق یعنی زمانی که اول صبح، خورشید بیرون می‌آید و یواش‌یواش فضاهای تاریک، روشن می‌شود. خدا در این عالم حواسش بوده که همیشه تاریک نباشد. همیشه روشن نباشد. خب این خدایی که حواسش هست، خیلی خدای خوبی است. این خداست که می تواند پناهگاه ما باشد، موقعی که همه جا تاریک می شود یا یک سری بدی ها و شر ها ممکن است که به جان ما بیفتد و ما دچارش بشویم. مثلا یک سنگی جلوی پایمان باشد، یک مریضی باشد، یک دشمنی باشد. این خدا می تواند حتی از شر شب، وقتی همه جا را تاریکی می گیرد به ما پناه بدهد. وقتی هوا تاریک می شود، ما نمی توانیم جایی را ببینیم. شما می بینید بیشتر دزدی ها در شب هست. بیشتر بچه ها از شب می ترسند. بیشتر اتفاقات بدی که ممکن است ما متوجه نشویم در شب اتفاق می افتد. دشمن شب حمله می کند. خدا می تواند به ما پناه دهد حتی از شر حسودان. می دانید حسود چه کار می کند؟ در دلش می گوید کاش این توپ را نداشت، من فقط داشتم. کاش این درسش خوب نبود، درس من خوب بود. کاش این خوراکی که دستش هست، مال من بود، من میخوردم. حسود مدام در دلش دعای بد می کند یا بعضی وقت ها حتی کارهایی می کند که برای ما اتفاقات بد بیفتد. وسایل مان را ممکن است یواشکی بردارد یا به آدم های دیگر چیزهایی بگوید که به ضرر ما تمام بشود. خدا از همه ی این بدی ها و شرها، می تواند ما را نجات بدهد و پناهگاه خوبی باشد. https://eitaa.com/ghesehmazhbi
چتر محافظ ما از باران و خیس شدن خدا هم مثل چتر میمونه ازما ما رواز شربدیها در امان میدره تفسیر سوره فلق و ناس https://eitaa.com/ghesehmazhbi
آی بچه های دانا وقت بدی یا بلا سوره ی فلق بخونید کمک بخواید از خدا خدا که مهربونه پناه مردمونه حتما کمک میکنه هر کی اونو بخونه @ghesehmazhbi
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوره شما راحت میتونید مفهوم نفاثات رو به بچه ها یاد بدید❤️ از این کرمها بسازید و با فوت و دمیدن یه مسابقه راه بندازید.. @ghesehmazhbi
10.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬆️ماجراهای کار و اندیشه😊😊 🍬🍭🍬🍭🍬🍭🍬🍭🍬🍭🍬🍭🍬🍭🍬 @ghesehmazhbi
2.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬆️به وقت بازی😊😊 دقت،هوشیاری،تمرکز @ghesehmazhbi
🌱🌱🌱به نام خدا🌱🌱🌱 🍀داستان یک هفته ی سخت🔻 🍃پدر محمّد معلّم است. او امروز به دلیل یک بیماری به دکتر رفته و دکتر برای او به مدت یک هفته استراحت مطلق نوشته است. محمد وقتی از مدرسه برگشت این موضوع را فهمید و خیلی از بیماری پدرش ناراحت شد. 🍃 همه اعضای خانواده دورهم جمع شدند تا برای مشکل پیش آمده راه حل پیدا کنند. مادر گفت: « برای اینکه هرچه سریع‌تر این بیماری خوب شود، باید برخی از غذاها را به پدر بدهیم و سعی کنیم کارهای پدر را برای این یک هفته بین خودمان تقسیم کنیم.» محمد گفت: « من به جای پدر برای خرید بیرون می­روم.» خواهرهای کوچک محمد هم گفتند: « ما هم به مادر در آشپزی کمک می­کنیم.» پدر هم گفت: « من با مدیر مدرسه صحبت کردم و قرار است یکی از معاون­های مدرسه، این یک هفته به جای من سر کلاس برود.» 🍃محمّد این هفته امتحان داشت و از طرفی هم باید به پدر و مادرش کمک می­کرد و کمی نگران بود. 🍃مادر گفت: « اگر برنامه ­ریزی کنی هم می­توانی خریدها را انجام بدهی و هم امتحانت را بخوانی.» محمد یک برنامه برای خودش نوشت و به جای زمان­هایی که برای بازی گذاشته بود، خرید را قرار داد. محمد تجربه خریدهای زیاد و سنگین نداشت؛ به خاطر همین برایش سخت بود که مانند پدر خرید کند، آنچه را مادر گفته، درست انتخاب کند، به خوبی حساب و کتاب کند و در آخر بارها را به تنهایی تا خانه بیاورد. با همه این سختی‌ها، این هفته به محمد خیلی خوش گذشت؛ چون احساس می­کرد خیلی بزرگ و توانمند شده است. به برنامه‌هایش هم بهتر می‌رسید؛  امتحان­هایش را به خوبی پشت سر گذاشت و تمام خریدها را با دقت و طبق دستور خرید مادر انجام داد. هر چند برای او انجام برخی کارها به جای پدر سخت بود، اما لذت کمک به خانواده و خوب شدن حال پدرش بسیار شیرین­تر بود. 🍃بالاخره یک هفته گذشت، حال پدر خوب شد. در این یک هفته محمد کارهای جدیدی یاد گرفت و احساس خیلی خوبی را تجربه کرد و توانست با یک برنامه درست و خوب، از این یک هفته سخت به بهترین شکل عبور کند. نویسنده:فاطمه هاشمی دمنه 🍬 @ghesehmazhbi