#شعر_روزِ_مُباهِله
سلامِ من به بچه های شیعه
که دنبالِ حقیقتن همیشه
میخوام بِگم یه قِصّه من بَراتون
عَوَضْ بِشه یِکم حال و هواتون
یه قِصّه از یه روزِ خیلی مهم
نَگی یه وقت نگفتی این و بِهم
یه شهری بود به اسمِ شهرِ نَجْران
مسیحی بودن و نَه یک مسلمان
یه روز پیامبرِ خدا مُحَمَّد
یه نامه داد بَراشون از محبَّت
دعوت بِشَن به دینِ خوبِ اسلام
به دینِ مهربونی ، عشق و اِکرام
ولی قبول نکردن و با اِصرار
اسلام و دینِ ما رو کردن اِنکار
خدا بِگفت به حضرتِ محمد
مُباهِلِه بِکُن با اون جماعت
یعنی که مردمانِ شهرِ نجران
بیان و با پیامبر و عزیزان
دُعا کُنن خدا عذاب کُنه اون
کسی رو که نبوده حق باهاشون
روزِ مُباهِلِه رسید و نجران
دیدن پیامبر اومده چه خندان
دستِ امام حسن رو تویِ دستاش
امام حسین رو هم آورده همراش
حضرتِ زهرا و علی رو هم با
خودش آورده بود به همراه
مسیحیا وقتی دیدن که احمد
رسیدْ با خانواده اش به مقصد
ترسیدن و گفتن با هم که حتما
حق با پیامبرِ خداست و قطعا
باید به حرفای نبی کُنیم گوش
این روز و هرگز نکنیم فراموش
شاعر : جناب آقای علیرضا قاسمی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مباهله
#شعر
https://eitaa.com/ghesehmazhbi
#شعر_روزِ_مُباهِله
﴿۲۴ذیحجهروزِ مباهله﴾
✨🔸✨🔶✨🔸
سلام به «بچّهشیعههایِ» مولا
که دنبالِ حقیقتن توو دنیا
🌷
میخوام بِگم یه قِصّه من بَراتون
یکم عَوَضْ بِشه حال و هواتون
🍃
یه قِصّه از یه روزِ خیلی مهم
نَگی یه وقت نگفتی اینو بِهم
🌷
یه شهری بود به اسمِ شهرِ نَجْران
مسیحی بودن نبودن مسلمان
🍃
یه نامه داد رسولِ با محبت
به اون مسیحیا زِ رویِ رحمت
🌷
دعوتشون نمود باعشق و اِکرام
به دینِمهربونی دینِ اسلام
🍃
ولی قبول نکردن و با اِصرار
اسلام و پیغمبرو کردن اِنکار
🌷
فرمود خدا بیا وخیلی راحت
مُباهِلِه بِکُن با اون جماعت
🍃
یعنی که اون«مسیحیایِنجران»
بیان همه به همرهِ عزیزان
🌷
توهمبیاور باخودتجانِ خود
همرهِ فرزند و عزیزانِ خود
🍃
بگین بمونه حقو با یه نفرین
بمیرههرکی باشه باطلُالدین
🌷
ذیحجهبود و روزِبیستوچارم
روزِ قرارشون به پیشِ مردم
🍃
روزِ مُباهِلِه رسید و آنها
دیدن که اومده پیمبرِما
🌷
دستِامامحسنبهدستِاوهست
دستِحسینروهمگرفتهدر دست
🍃
آورده پیغمبرِ ما به همرا
حضرتِ مرتضیٰ علی و زهرا
🌷
جانِ پیمبرِ خدا علی بود
که برتمامِمومنینولی بود
🌷
مسیحیا وقتیکهدیدن احمد
فقط با اهلِ خانواده آمد
🍃
اونها کهبودن اهلِعلم و آگاه
ترسیدن از مباهله به ناگاه
🌷
وقتی دیدن اون پنج نورِ زیبا
نشون میدنبا چهرهشون خدارا
🍃
ایمان آوردن همگی همانجا
به دینِ اسلام وخدایِ یکتا
🌷🍃🌷🍃🌷
🌸🌼🍃🌼🌸
به احترامِ پنج تن همیشه
حدیثِ باارزشیخوندهمیشه
🍃
اسمِحدیثشم حدیثِکِسا
شیعهها میخونن بهیادِ مولا
🌷
روزِمباهله نشه فراموش
«حدیثْکِسا»روهمبخونیمازروش
🌹🌹🌹🌹🌹
#شعر_روز_مباهله
#مولا_علی_جان_پیغمبر
#حدیث_کسا
#مناسبت_مذهبی
لطفا ارسال برایِدوستان بهعشقمولاعلیعلیهالسلام🔶
https://eitaa.com/ghesehmazhbi
#شعر_روزِ_مُباهِله
﴿۲۴ذیحجهروزِ مباهله﴾
✨🔸✨🔶✨🔸
روزِ مباهله رسید دوباره
رحمت حق به مسلمین میباره
🌷
باید که بچهشیعهی مسلمون
دست بزنه شادی کنه فراوون
🍃
قِصّهشو منمیگم واسه عزیزان
تا که باشن خوشحالوشاد و خندان
🌷
یه شهری بود به اسمِ شهرِ نَجْران
مسیحی بودن نبودن مسلمان
🍃
یه نامه داد رسولِ با محبت
به اون مسیحیا زِ رویِ رحمت
🌷
دعوتشون نمود باعشق و اِکرام
به دینِمهربونی دینِ اسلام
🍃
گفتن که ما قبول نداریم این کار
اسلام و پیغمبرو کردن اِنکار
🌷
فرمود خدا بیا و خیلی راحت
مُباهِلِه بِکُن با این جماعت
🍃
یعنی که این«مسیحیایِنجران»
بیان همه به همرهِ عزیزان
🌷
توهمبیاور باخودتجانِ خود
همراهِ فرزند و عزیزانِ خود
🍃
بگین بمونه حقو با یه نفرین
بمیرههرکی باشه باطلُالدین
🌷
ذیحجهبود و روزِبیستوچارم
روزِ قرارشون به پیشِ مردم
🍃
روزِ مُباهِلِه رسید و آنها
دیدن که اومده پیمبرِما
🌷
دستِامامحسنبهدستِاوهست
دستِحسینروهمگرفتهدر دست
🌷
آورده پیغمبرِ ما به همرا
حضرتِ مرتضیٰ علی و زهرا
🍃
جانِ پیمبرِ خدا علی بود
که برتمامِمومنینولی بود
🌷
مسیحیا وقتیکهدیدن احمد
فقط با اهلِ خانواده آمد
🍃
اونها کهبودن اهلِعلم و آگاه
ترسیدن از مباهله به ناگاه
🌷
وقتی دیدن این پنج تا نورِ زیبا
خوب میشه دیدتوو چهرهشون خدارا
🍃
ایمان آوردن همگی همانجا
به دینِ اسلام وخدایِ یکتا
🌷🍃🌷🍃🌷
🌸🌼🍃🌼🌸
به احترامِ پنج تن همیشه
حدیثِ باارزشیخوندهمیشه
🍃
فاطمه که عزیزترین نسائه
اونهکه محورِ حدیثْ کسائه
روزِ مباهله حدیثِکِسا
شیعهها میخونن بهیادِ مولا
🌷
دعا کنیم آی بچهها شب و روز
باشیم تو کارهامون همیشه پیروز
🌸🌸🌼🌼
🌹🌹🌹🌹🌹
#شعر_روز_مباهله
#مولا_علی_جان_پیغمبر
#حدیث_کسا
#مناسبت_مذهبی
🔶
https://eitaa.com/ghesehmazhbi
هدایت شده از قصه های مذهبی
#شعر_روزِ_مُباهِله
سلامِ من به بچه های شیعه
که دنبالِ حقیقتن همیشه
میخوام بِگم یه قِصّه من بَراتون
عَوَضْ بِشه یِکم حال و هواتون
یه قِصّه از یه روزِ خیلی مهم
نَگی یه وقت نگفتی این و بِهم
یه شهری بود به اسمِ شهرِ نَجْران
مسیحی بودن و نَه یک مسلمان
یه روز پیامبرِ خدا مُحَمَّد
یه نامه داد بَراشون از محبَّت
دعوت بِشَن به دینِ خوبِ اسلام
به دینِ مهربونی ، عشق و اِکرام
ولی قبول نکردن و با اِصرار
اسلام و دینِ ما رو کردن اِنکار
خدا بِگفت به حضرتِ محمد
مُباهِلِه بِکُن با اون جماعت
یعنی که مردمانِ شهرِ نجران
بیان و با پیامبر و عزیزان
دُعا کُنن خدا عذاب کُنه اون
کسی رو که نبوده حق باهاشون
روزِ مُباهِلِه رسید و نجران
دیدن پیامبر اومده چه خندان
دستِ امام حسن رو تویِ دستاش
امام حسین رو هم آورده همراش
حضرتِ زهرا و علی رو هم با
خودش آورده بود به همراه
مسیحیا وقتی دیدن که احمد
رسیدْ با خانواده اش به مقصد
ترسیدن و گفتن با هم که حتما
حق با پیامبرِ خداست و قطعا
باید به حرفای نبی کُنیم گوش
این روز و هرگز نکنیم فراموش
شاعر : جناب آقای علیرضا قاسمی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مباهله
#شعر
https://eitaa.com/ghesehmazhbi