کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️باز نشر فایل صوتی کلاس
شرح مثنوی *گلشن راز*
اثر منظوم *شیخ محمود شبستری ( ره)*
▶️ جلسه *۶۶*
🕝مدت زمان صوت :
۲۷ دقیقه و ۵۶ ثانیه
🗓️تاریخ تدریس :
۱۵ بهمن ۱۳۹۰
✅تدریس شده در حوزهٔ علمیهٔ شهید محمد حسین نجابت( ره)
درسگفتار شرح گلشن راز، جلسهٔ ۶۶:
چو ماضی نیست مستقبل مه و سال
چه باشد غیر از آن یک نقطهٔ حال
یکی نقطه است وهمی گشته ساری
تو آن را نام کرده نهر جاری
جز از من اندر این صحرا دگر کیست
بگو با من که تا صوت و صدا چیست
عرض فانی است جوهر زو مرکب
بگو کی بود یا خود کو مرکب
ز طول و عرض و از عمق است اجسام
وجودی چون پدید آمد ز اعدام
✅ @ghkakaie
📣 انجمن علمی - دانشجویی دانشکده الهیات دانشگاه شیراز برگزار می کند:📣
💠 دوره شرح مثنوی معنوی💠
✅ با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی
جلسهٔ ۶۳
⏳زمان برگزاری:
سه شنبه ۷ شهریور، ساعت ۱۷
🖇️لینک شرکت آنلاین در دوره :
https://vroom.shirazu.ac.ir/elmi23
📌(شرکت برای عموم آزاد است )
@anjomanelmielahiat
✅ @ghkakaie
درسگفتار شرح مثنوی معنوی
جلسهٔ ۶۳
سهشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۳
دفتر اول، ابیات ۱۱۲۸ تا ۱۱۴۸:
کی ببینی سرخ و سبز و فور را
تا نبینی پیش ازین سه، نور را
لیک چون در رنگ گم شد هوش تو
شد ز نور آن رنگها روپوش تو
چونک شب آن رنگها مستور بود
پس بدیدی دید رنگ از نور بود
نیست دید رنگ بینور برون
همچنین رنگ خیال اندرون
این برون از آفتاب و از سها
واندرون از عکس انوار علا
نورِ نورِ چشم خود نور دلست
نور چشم از نور دلها حاصلست
باز نورِ نورِ دل نور خداست
کو ز نور عقل و حس پاک و جداست
شب نبد نور و ندیدی رنگها
پس به ضد نور پیدا شد ترا
دیدن نورست، آنگه دید رنگ
وین به ضدِ نور دانی بیدرنگ
رنج و غم را حق پی آن آفرید
تا بدین ضد خوشدلی آید پدید
پس نهانیها به ضد پیدا شود
چونک حق را نیست ضد پنهان بود
که نظر پر نور بود آنگه به رنگ
ضد به ضد پیدا بود چون روم و زنگ
پس به ضد نور دانستی تو نور
ضد ضد را مینماید در صدور
نور حق را نیست ضدی در وجود
تا به ضد او را توان پیدا نمود
لاجرم ابصار ما لا تدرکه
و هو یدرک بین تو از موسی و که
صورت از معنی چو شیر از بیشه دان
یا چو آواز و سخن ز اندیشه دان
این سخن و آواز از اندیشه خاست
تو ندانی بحر اندیشه کجاست
لیک چون موج سخن دیدی لطیف
بحر آن دانی که باشد هم شریف
چون ز دانش موج اندیشه بتاخت
از سخن و آواز او صورت بساخت
از سخن صورت بزاد و باز مرد
موج خود را باز اندر بحر برد
صورت از بیصورتی آمد برون
باز شد که انا الیه راجعون
✅ @ghkakaie
جلسه_۶۷_شرحالاسما_الحسنی_دکتر_کاکایی.mp3
42.71M
🎙️|فایل صوتی کامل |
▶️#درسگفتار #شرح_الأسماء_الحسنی
جلسه : ۶۷
🌍 محل تدریس :
شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره )
📅 تاریخ :
۱۵ بهمن ۱۳۹۱
🕝مدت زمان صوت :
۳۹ دقیقه و ۳۲ ثانیه
#جوشن_کبیر
#ملا_هادی_سبزواری
✅ @ghkakaie
🎙️|فایل صوتی کامل |
▶️درسگفتار شَرحُ الأَسماءِ الحُسنیٰ
جلسه : *۶۷*
🌍 محل تدریس :
شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره )
📅 تاریخ :
۱۵ بهمن ۱۳۹۱
🕝مدت زمان صوت :
۳۹ دقیقه و ۳۲ ثانیه
*یا خیرالرازقین، یا خیرالوارثین، یا خیرالحامدین*
يا خير الرازقين لكونه يرزق بلا امتنان المؤمن والكافر نفوسهم وابدانهم وارواحهم واجسادهم بل الجماد والنبات والحيوان وغيرها ولكونه اعلم بمصالح خلقه فيدبر بعلمه ويرزق كلاما يليق بحاله بخلاف الرازق منار فيعطى احدا ما فيه هلاكه من النعم الظاهرة أو العلوم الباطنة أو لا يقدرها ضمته على تحليه فلعله يعطى القشر من يناسبه اللب أو يعطى اللب من يناسبه القشر ولهذا فالبرهان مناسب لقوم والخطابة لاخرين وكذا الجدل والشعر ولهذا يبسط الرزق لمن يشاء ويقدر ولا يبالى كما قال في الحديث القدسي خلقت هؤلاء للجنه ولا ابالى وهؤلاء للنار ولا ابالى لكونه مستظهرا بعد له وان ما اعطاه على مقتضى استدعاء عينه الثابت هو الحق نحن قسمنا بينهم معيشتهم يا خير الوارثين يرث الارض ومن عليها فان إلى الله الرجعى واليه المنتهى كلشئ هالك الا وجهه لمن الملك اليوم لله الواحد القهار وانما كان هو تعالى خير الوارثين لان الوارث المجازى ياخذ ولا يعطى وهو يعطى ولا ياخذ ما هو ثروة المورث بل يضيفه ويكمله يا خير الحامدين حقيقة الحمد اظهار كمال المحمود وشرح جماله وجلاله فحمده الذى استاثر لنفسه فيضه المقدس الذى في كل بحسبه فانه شرح جماله وجلاله ان من شئ الا يسبح بحمده واعراب عما في غيب غيوبه انما كلامه سبحانه فعله وتعبير عن معنى مضمر في مكمن خفائه الكل عبارة وانت المعنى يا من هو للقلوب مغناطيس فالحامد إذا قال الحمد لله رب العالمين ينبغى ان يقصد هذا الحمد الذى حمد به نفسه فانه بشر اشره له تعالى ويعجبنى كلام السيد المحقق الداماد س في القبسات افضل مقامك في الحمد ان تجعل قسطك من حمدك لبارئك قصيا مرتبتك الممكنة من الاتصاف بكمالات الوجود كالعلم والحكمة والجود والعدل مثلا فيكون جوهر ذاتك ح اجمل الحمد لبارئك الوهاب سبحانه فانك اذن تنطق بلسانك الحال كل صفة من تلك الصفات انها فيك ظل صفته سبحانه وصنع هبته ذاته جل لمطانه بحسب نفس ذاته في تلك الصفة على اقصى مراتب الكمالية
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
به اطلاع دوستان، عزیزان و علاقمندان میرسانیم که به علت ایام سوگواری و زیارت اربعین، درسگفتارهای دکتر کاکایی، از شنبه ۱۱ شهریور تا شنبه ۱۸ شهریور، ارائه نخواهد شد.
✅ @ghkakaie
زیارت اربعین
بشد باز هم کربلایم نصیب
و نصرٌ من اللَّه، وَ فتحٌ قریب!
دریغا که عمرم به وهم و خیال
چه بیهوده شد در فراز و نشیب
کنون عمر شد شصت و در اربعین
ندایی زند در درونم نهیب
پس از درد غفلت در این شصت سال
به عشقم بخوانده است اینک طبیب
بخواندی حسینا مرا سوی خویش
از این عالَمِ پست و بس پرفریب
غریبم پر از درد و بس بیپناه
پناهی بده شاه بر این غریب
چو جابر سلامت کنم یا حسین!
و ارجوک یا سیدی ان تُجیب
سلامم بدان وارث انبیا
که بودش به هر رنج و دردی شکیب
به موسی که دید او تجلّیِ حق
نه در کوه بلکه به دشت مهیب
به عیسی که در کربلا شد قتیل
و هم رفته بر نیزه و بر صلیب
سلامم بر آن رأس بر نوک نی
بر آن شَیب زیبای با خون خضیب
بر آن تن که افتاده بر روی خاک
بر آن فرق خونین و خَدِّ تریب
بر آن سر که بر نیزه خواندی به جهر
ز اصحاب کهف آیهای بس عجیب
بر آن تن که در زیر سُمّ ستور
فتاده به خاک و ز جامه سلیب
سلامم به گام و قدمهای او
به تَلّ و به گودال و آن بوی سیب
به آنان که بودند در کربلا
به عشق و به حب در رکابش رکیب
بر آن جمله خیل شهیدان سلام
همان پاکبازان پاک نجیب
به قاسم، به عابس، زُهَیر و بُرَیر
به حرّ و به جَون و به عَمرو و حبیب
به اکبر، به اصغر کنم من سلام
به آن شیرِ میدان و آن عندلیب
به سقای لبتشنه کز سوز او
شده علقمه نار و موجش لهیب
سلامم به زینب که در سوگ، او
بشد مضطر و خواند: «امّن یُجیب»
سلامم به آن جاودان خطبهاش
که از او بیاموختی هر خطیب
ز عشق و ز داغ و ز سوگ حسین
به کربُبلایم کنون یا حسیب،
فتاده چنان سوز در جان و تن
که از تن رود جان من عنقریب
چو شعرت گرفته در اینجا همی
ز سلطانِ عشق اینچنین رنگ و طیب،
بکن قاسما یادی از اوستاد
نجابت همان عارف بس ادیب
«حسینا به عشق تو ما زندهایم»
و انت حبیبی و نعم الحبیب!
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا اباعبدالله🏴
☑️ فضیلت زیارت حضرت
اباعبدالله الحسین با پای پیاده
#امام_حسین
#آیت_الله_نجابت
#اربعین_حسینی
#گزیده_بیانات
@ghkakaie
خورشید تابان
روان سویت از کل دنیا، حسین!
محبان چو انهار و دریا، حسین!
در این موجهای خروشان شدم
یکی قطرهای بی سر و پا، حسین!
شدم چون کَهی و تو چون کهربا
دلم را ربودی فریبا، حسین!
به دنیا زیارت از او شد نصیب
شفاعت نماید به عقبا حسین
ز داغش همه چشمها اشکبار
همه خلق، از پیر و برنا، حسین
ز هر سو بلند است ز هر عاشقی:
«فدای رهت جسم و جان، یا حسین!»
ببردند انگشت و انگشتری
و پیراهن از تو به یغما، حسین!
ولیکن همی هست ملکت یقین
ز قعر زمین تا ثریا، حسین!
شهید و عزیز و ولیّ خدا
انیس و امید دل ما، حسین
سلامی بر آن خون سینه که شد
خضابی بر آن چهر و سیما، حسین!
چه زیباست توحید ذات اله
که گشته ز فعل تو پیدا، حسین!
جمالت کنون بس جلیل است و هم
شده آن جلالت چه زیبا، حسین!
چو گشته جلال و جمالت به نی
چو خورشیدِ تابان هویدا حسین!،
بشد قلب قاسم ز عشق تو پُر
زبانش به ذکر تو گویا، حسین!
زیارت امیرالمؤمنین(ع) در نجف
آمدم درمانده و زار و پریشان یا علی!
بندهٔ آبق بُدم گشتم پشیمان یا علی!
قطرهٔ اشکی شدم افتادهام بر پای تو
کل قلبم بُد که شد بر پایت افشان یا علی!
چون کبوتر آمدم بنشستهام بر بام تو
قلبم اینجا میتپد سلطان خوبان یا علی!
در زوایای وجودم، جسم و جان و نفس و روح
ذکر ایناست روز و شب پیدا و پنهان: «یا علی!»
گفت پیغمبر که او و تو پدر بر امتید
التفاتی کن کنون بر این یتیمان یا علی!
ناخلف فرزند خود را رد مکن تو ای پدر!
در گشا بر این گدای سخت نالان یا علی!
یک نظر کن از محبت کن دگر گونم پدر!
معرفت بخشم تو ای دریای عرفان یا علی!
کلمهٔ توحید را کردی تو تعلیم کمیل
ای کلامت روح و اصلِ اصلِ قرآن یا علی
مولوی گفت: «ای علی که جمله عقل و دیدهای»
من چه گویم ای تو جانِ جان و جانان یا علی!
هم امین اللهی و هم مایهٔ آرامشم
هم ز عشقت گشتهام شیدا و حیران یا علی!
چون که اضداد است جمع اندر صفتهای خوشت
شد وقوعش بعد ازین حجت بر امکان یا علی
هم جمالت بس جلیل و هم جلالت دلربا
بین این دو، قلب من افتان و خیزان یا علی!
ساقی کوثر علی! ای جنة المأوای من
ای قسیم کوثر و رضوان و نیران یا علی!
در قیامت غیر تو با کس ندارم هیچ کار
چون صراط من تویی هم باب و میزان یا علی!
بس نمودم دم زدن در وصف تو با اشک و آه
گرچه وصفت را نباشد هیچ پایان یا علی!
قاسم اینک همچو موری در کنار مرقدت
کرده این ران ملخ اهدا، سلیمان! یا علی!
زیارت آیت الحق سید علی قاضی
تا سخن از حق و از عالَمِ جان خواهد بود
نام قاضی همه جا ورد زبان خواهد بود
چون عطش داشت و سیراب نمودش عباس
نهر عشق از دل او پاک، روان خواهد بود
حافظانه چو ز خود رست و به حق واصل شد
عاشقانه سخنش باز همان خواهد بود:
«بعد از این نور به آفاق دهم از دل خویش»
چشم عشاق به قاضی نگران خواهد بود
آن نجابت چو که تعمیر نمودی قبرش
گفت این نکته که چون درّ گران خواهد بود:
«بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه
که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود»
مردی از نور بخفته است در این مرقد پاک
کز وی این خاک بسی مشکفشان خواهد بود
راه قاضی به یقین گمشدهٔ اهل صفاست
بلکه او اسوهٔ هر پیر و جوان خواهد بود
هر که را عشق چو قاضی به دل و جان افتد
زیر شمشیر غمش رقصکنان خواهد بود
مدح خورشید بوَد مدح ز بهر مادح
این عیان است نه محتاجِ بیان خواهد بود
قاسما مادح خورشید کسی دان کو را
در دل از چشمهٔ خورشید نشان خواهد بود