eitaa logo
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
672 دنبال‌کننده
315 عکس
80 ویدیو
15 فایل
🔺 کانال اختصاصی اطلاع رسانی برنامه‌ها و نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی 🔺 کانال اطلاع رسانی دکتر قاسم کاکایی در تلگرام: https://t.me/ghkakaie ارتباط با مدیر کانال : @Admin_ghkakaie
مشاهده در ایتا
دانلود
درسگفتار شرح الاسماءالحسنی، جلسهٔ ۷۳ لكن ههنا شبهة قد استوثقها رئيس المحدثين أبو جعفر محمد ابن يعقوب الكليني رضى الله عنه في الكافي واحتج بها على ان الارادة زائدة على ذاته تعالى وهى ان ارادة الله لا يصح ان يكون عين علمه سبحانه فانه سبحانه يعلم كلشئ ولا يريد كلشيئ إذ لا يريد شرا وظلما ولا كفرا ولا شيئا من القبايح والاثام فعلمه تعالى متعلق بكلشئ اولا كذلك ارادته فارادته امر اخر وراء علمه وعلمه عين ذاته فارادته امر اخر وراء ذاته فلابد من تحقيق معنى الارادة بحيث يرتفع الشبهة ونقول ينبغى ان نفهم حقيقة ارادتنا لنكون على بصيرة في ارادته لانا نثبت له تعالى ما نراه كما لا فينا ولكن على وجه اعلى واشرف ولذا قال باقر العلوم (ع) هل يسمى عالما وقادرا الا لانه وهب العلم للعلماء والقدرة للقادرين وقال السلطان أبو الحسن الرضا (ع) قد علم اولو الالباب ان ما هنا لك لا يعلم الا بما ههنا فنقول قد تقرر في موضعه ان شاكلتنا فيما قصدنا فعله انا نتصوره اولا ثم نصدق بفايدته تصديقا ظنيا أو تخيليا أو علميا ان فيه صلاحا ومنفعة ومحمدة ومنقبة وبالجملة خير اما من الخيرات بالقياس إلى جوهر ذاتنا أو إلى قوة من قوانا فينبعث من ذلك شوق إليه فإذا اهتزت القوة الشوقية وتاكد الشوق وصار اجماعا حركت القوة المنبثة في العضلات وهنا لك يتحرك الاعصاب والاعضاء الادوية فذلك الشوق المتأكد المنبعث من القوة الشوقية الحيوانية أو النطقية العملية هو الارادة فينا وتلك القوة المنبثة هي القدرة ✅ @ghkakaie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️چرا شفا در خاک کربلا است؟ به مناسبت ، شب زیارت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام ✅️@ghkakaie
elmi23_185_232_320kbps[1].mp3
27.51M
🎙️| فایل صوتی کامل | ▶️ جلسه ۷۰ شرح مثنوی معنوی (دفتر اول ) ✅با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی 🗓️تاریخ جلسه : سه شنبه ۲ آبان ۱۴۰۲ 🕝 مدت زمان : ۵۷ دقیقه و ۱۸ ثانیه ✅@ghkakaie
درسگفتار شرح مثنوی معنوی جلسهٔ ۷۰, دفتر اول، ابیات ۱۳۹۰ تا ۱۴۲۶ آمدن رسول روم تا امیرالمؤمنین عمر(رض) و دیدن او کرامات عمر را تا عمر آمد ز قیصر یک رسول در مدینه از بیابان نغول گفت کو قصر خلیفه ای حشم تا من اسپ و رخت را آنجا کشم قوم گفتندش که او را قصر نیست مر عمر را قصر، جان روشنیست گرچه از میری ورا آوازه‌ایست همچو درویشان مر او را کازه‌ایست ای برادر چون ببینی قصر او چونک در چشم دلت رستست مو چشم دل از مو و علت پاک آر وانگه آن دیدار قصرش چشم دار هر که را هست از هوسها جان پاک زود بیند حضرت و ایوان پاک چون محمد پاک شد زین نار و دود هر کجا رو کرد وجه الله بود چون رفیقی وسوسهٔ بدخواه را کی بدانی ثم وجه الله را هر که را باشد ز سینه فتح باب بیند او بر چرخ دل صد آفتاب حق پدیدست از میان دیگران همچو ماه اندر میان اختران دو سر انگشت بر دو چشم نه هیچ بینی از جهان انصاف ده گر نبینی این جهان معدوم نیست عیب جز ز انگشت نفس شوم نیست تو ز چشم انگشت را بر دار هین وانگهانی هرچه می‌خواهی ببین نوح را گفتند امت کو ثواب گفت او زان سوی واستغشوا ثیاب رو و سر در جامه‌ها پیچیده‌اید لاجرم با دیده و نادیده‌اید آدمی دیدست و باقی پوستست دید آنست آن که دید دوستست چونک دید دوست نبود کور به دوست کو باقی نباشد دور به چون رسول روم این الفاظ تر در سماع آورد شد مشتاق‌تر دیده را بر جستن عمر گماشت رخت را و اسپ را ضایع گذاشت هر طرف اندر پی آن مرد کار می‌شدی پرسان او دیوانه‌وار کین چنین مردی بود اندر جهان وز جهان مانند جان باشد نهان جست او را تاش چون بنده بود لاجرم جوینده یابنده بود دید اعرابی زنی او را دخیل گفت عمر نک به زیر آن نخیل زیر خرمابن ز خلقان او جدا زیر سایه خفته بین سایهٔ خدا یافتن رسول روم امیرالمؤمنین عمر(رص) را خفته زیر درخت آمد او آنجا و از دور ایستاد مر عمر را دید و در لرز اوفتاد هیبتی زان خفته آمد بر رسول حالتی خوش کرد بر جانش نزول مهر و هیبت هست ضد همدگر این دو ضد را دید جمع اندر جگر گفت با خود من شهان را دیده‌ام پیش سلطانان مه و بگزیده‌ام از شهانم هیبت و ترسی نبود هیبت این مرد هوشم را ربود رفته‌ام در بیشهٔ شیر و پلنگ روی من زیشان نگردانید رنگ بس شدستم در مصاف و کارزار همچو شیر آن دم که باشد کارزار بس که خوردم بس زدم زخم گران دل قوی‌تر بوده‌ام از دیگران بی‌سلاح این مرد خفته بر زمین من به هفت اندام لرزان چیست این هیبت حقست این از خلق نیست هیبت این مرد صاحب دلق نیست هر که ترسید از حق او تقوی گزید ترسد از وی جن و انس و هر که دید اندرین فکرت به حرمت دست بست بعد یک ساعت عمر از خواب جست کرد خدمت مر عمر را و سلام گفت پیغامبر سلام آنگه کلام ✅ @ghkakaie
شرح_گلشن_راز_جلسه_۷۳_حجت‌الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
31.86M
🎙️باز نشر فایل صوتی کلاس شرح مثنوی گلشن راز اثر منظوم شیخ محمود شبستری ( ره) ▶️ جلسه ۷۳ 🕝مدت زمان صوت : ۲۹ دقیقه و ۲۹ ثانیه 🗓️تاریخ تدریس : ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ✅تدریس شده در حوزهٔ علمیهٔ شهید محمد حسین نجابت( ره) سؤال از ماهیت قرب و بعد: وصال ممکن و واجب به هم چیست حدیث قرب و بعد و بیش و کم چیست جواب ز من بشنو حدیث بی کم و بیش ز نزدیکی تو دور افتادی از خویش چو هستی را ظهوری در عدم شد از آنجا قرب و بعد و بیش و کم شد قریب آن هست کو را رش نور است بعید آن نیستی کز هست دور است اگر نوری ز خود در تو رساند تو را از هستی خود وا رهاند چه حاصل مر تو را زین بود نابود کز او گاهیت خوف و گه رجا بود نترسد زو کسی کو را شناسد که طفل از سایهٔ خود می‌هراسد نماند خوف اگر گردی روانه نخواهد اسب تازی تازیانه ✅@ghkakaie
📣 انجمن علمی - دانشجویی دانشکده الهیات دانشگاه شیراز برگزار می کند:📣 💠 دوره شرح مثنوی معنوی💠 ✅ با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی جلسهٔ ۷۱ ⏳زمان برگزاری: سه شنبه، ۹ آبان ساعت ۱۶ 🖇️لینک شرکت آنلاین در دوره : https://vroom.shirazu.ac.ir/elmi23 📌(شرکت برای عموم آزاد است ) ✅ @ghkakaie
1_7502860792.mp3
14.18M
درسگفتار شرح مثنوی معنوی، جلسهٔ ۷۱
درسگفتار شرح مثنی معنوی، جلسهٔ ۷۱، ابیات ۱۴۲۷ تا ۱۴۶۲ کرد خدمت مر عمر را و سلام گفت پیغامبر سلام آنگه کلام پس علیکش گفت و او را پیش خواندد ایمنش کرد و به پیش خود نشاند لاتخافوا هست نزل خایفان هست در خور از برای خایف آن هر که ترسد مر ورا ایمن کنند مر دل ترسنده را ساکن کنند آنک خوفش نیست چون گویی مترس درس چه‌دهی نیست او محتاج درس آن دل از جا رفته را دلشاد کرد خاطر ویرانش را آباد کرد بعد از آن گفتش سخنهای دقیق وز صفات پاک حق نعم الرفیق وز نوازشهای حق ابدال را تا بداند او مقام و حال را حال چون جلوه‌ست زان زیبا عروس وین مقام آن خلوت آمد با عروس جلوه بیند شاه و غیر شاه نیز وقت خلوت نیست جز شاه عزیز جلوه کرده خاص و عامان را عروس خلوت اندر شاه باشد با عروس هست بسیار اهل حال از صوفیان نادرست اهل مقام اندر میان از منازلهای جانش یاد داد وز سفرهای روانش یاد داد وز زمانی کز زمان خالی بدست وز مقام قدس که اجلالی بدست وز هوایی کاندرو سیمرغ روح پیش ازین دیدست پرواز و فتوح هر یکی پروازش از آفاق بیش وز امید و نهمت مشتاق بیش چون عمر اغیاررو را یار یافت جان او را طالب اسرار یافت شیخ کامل بود و طالب مشتهی مرد چابک بود و مرکب درگهی دید آن مرشد که او ارشاد داشت تخم پاک اندر زمین پاک کاشت سؤال کردن رسول روم از امیرالمؤمنین(رض) مرد گفتش کای امیرالمؤمنین جان ز بالا چون در آمد در زمین مرغ بی‌اندازه چون شد در قفس گفت حقّ بر جانْ فسونْ خوانْد و قصص بر عدمها کان ندارد چشم و گوش چون فسون خوانَد همی آید به جوش از فسونِ او عدمها زودْ زود خوش معلق می‌زند سوی وجود باز بر موجود افسونی چو خوانْد زو دو اسپه در عدم موجود راند گفت در گوش گُل و خندانش کرد گفت با سنگ و عقیق کانش کرد گفت با جسمْ آیتی تا جان شد او گفت با خورشیدْ تا رخشان شد او باز در گوشش دمد نکتهٔ مخوف در رخ خورشید افتد صد کسوف تا به گوش ابر آن گویا چه خوانْد کو چو مَشک از دیدهٔ خود اشک راند تا به گوش خاک حق چه خوانده است کو مراقب گشت و خامش مانده است در تردد هر که او آشفته است حق به گوش او معما گفته است تا کند محبوسش اندر دو گمان آن کنم آن گفت یا خود ضد آن هم ز حق ترجیح یابد یک طرف زان دو یک را برگزیند زان کنف گر نخواهی در تردد هوش جان کم فشار این پنبه اندر گوش جان تا کنی فهم آن معماهاش را تا کنی ادراک رمز و فاش را پس محل وحی گردد گوش جان وحی چه بود گفتنی از حس نهان گوش جان و چشم جان جز این حس است گوش عقل و گوش ظن زین مفلس است ✅️ @ghkakaie
طلب و اخلاق طلبگی جلسهٔ ۲۳ 🎙️ سخنران: حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی ▫️ پنجشنبه ۱۱ آبان بعد از نماز مغرب و عشاء ▫️به همراه قرائت دعای کمیل ◻️مسجد قبا (آتشی‌ها) 📱 پخش زنده در: http://Dastgheibqoba.info/live https://www.aparat.com/dastgheib/live@ghkakaie
طلب و اخلاق طلبگی ۲۳.mp3
12.34M
🎙️|فایل صوتی کامل| 💡 🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی جلسهٔ بیست و سوم 🗓️تاریخ برگزاری : ۱۰ آبان ۱۴۰۲ ⏳ مدت زمان : ۳۴ دقیقه و ۱۵ ثانیه ✅@ghkakaie
شرح‌الاسماء_الحسنی_جلسه_۷۴_حجت‌الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
33.67M
🎙️|فایل صوتی کامل | ▶️ جلسه : ۷۴ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره ) 📅 تاریخ : ۲۵ بهمن ۱۳۹۱ 🕝مدت زمان صوت : ۳۱ دقیقه و ۱۰ ثانیه ✅ @ghkakaie
درسگفتار شرح الاسماءالحسنی، جلسهٔ ۷۴ فذلك الشوق المتأكد المنبعث من القوة الشوقية الحيوانية أو النطقية العملية هو الارادة فينا وتلك القوة المنبثة هي القدرة وما قالوا من ان القدرة كيفية نفسانية اشارة منهم إلى سريان نور النفس إلى الاعصاب والعضلات والاوتار والرباطات وذلك التصديق بالفائدة هو الداعي وذلك التصور هو العلم فالعلم فينا شئ والداعى شئ اخر وكذا الارادة شئ والقدرة شئ اخر فعلمنا واردنا وقدرنا وفعلنا فنحن نحتاج إلى هذه المبادى لكوننا فاعلين بالالات وهى لا يتحرك الا بالشوق وشوقنا بفعلنا بسبب معرفتنا بوجه الخير العايد الينا واما الواجب جل مجده حيث يتعالى عن ان يفعل بالة وعن ان يكون له شوق إلى ما سواه إذ هو موجود غير فقيد لكونه تاما وفوق التمام وعن ان يكون علمه انفعاليا فان علمه تعالى فعلى غير معلل بالاغراض الزايدة وهو غاية مراد المريدين ومنتهى طلب الطالبين فالداعي والارادة والقدرة عين علمه العنائى وهو عين ذاته الله هو الغنى وانتم الفقراء فيترتب على نفس ذاته ما يترتب على المبادى فينا فهو تعالى علم وشاء واراد وقدر وقضى وامضى من جهة واحدة فكما فينا تترتب حركة القوة الشوقية على نفس تصورنا الشئ واعتقادنا انه نافع لنا من غير ان يتخلل بين التصور والاعتقاد وبين اهتزاز الشوق ارادة اخرى ففيه تعالى ايضا يترتب الافاضة على نفس علمه بالشئ وانه خير في نفسه من دون توسط شوق وهمامة وقصد واهتزاز فلما كان الاول تعالى اجل مبتهج بذاته لكون ذاته المعلومة لذاته اجمل من كل جميل وابهى من كل بهى وعلمه بغيره حضوري فضلا عن ذاته وهو اتم العلوم والعالم فوق كل ذى علم واتمية الابتهاج دايرة مدار هذه الثلثة ومبتهج باثاره بما هي اثاره لان من احب شيئا احب اثاره واذ ليس شئ ينافيه وينافره لكون الكل مقهورة تحت فيضه وناشئته من قلمه الاعلى كان ذلك الابتهاج بذاته وباثار ارادته الذاتية ✅@ghkakaie