eitaa logo
🌹دختران چادری 🌹
132 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
4.7هزار ویدیو
486 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه رهبری به یک جوان فرزندانت را بیشتر کن ❤️
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بـا تو رفاقتم همـه جوره ســوده...❤️
آنقدر وا کردی گره از کار مردم  تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد🙂✨
دروصیت نامه اش نوشته بود.....
بااین آقاچه نسبتی داری؟! نوکرشم😌❤️
. . قُلْ‌إِنَّ‌الْمَوْتَ‌الَّذِي‌تَفِرُّونَ مِنْهُ‌فَإِنَّهُ‌مُلَاقِيكُمْ.. بگو‌:مرگی‌که‌شما ا‌زآن‌می‌گریزیدحتما شما‌راملاقات‌خواهد‌کرد -سوره‌جمعه‌آیه‌۸📚
و سلام بر او که می گفت: «در زمان غیبت کبری به کسی منتظر گفته می شود که منتظرِ شهادت باشد» • شهید مهدی زین الدین🕊•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| -همه‌ی‌ما‌روزی‌غروب‌خواهیم‌کرد -کاش‌آن‌غروب‌را‌بنویسند‌شهادت💔 🌱
از لحاظ روحی نیاز دارم یکی بهم بگه پاشو بیا سفرِ راهیان نورت جور شد:)💔
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂 🍂🍂 🍂 به عشق ♡ شهادتش 🌹 چهل و یک : با دیدن برگه تو دستای اقای رستگار استرس به جونم افتاد 😰 وارد ماشین شد و با ناراحتی نگاهی به من و مرضیه کرد وسرش رو روی فرمون گذاشت و شروع به گریه کرد 🥵 -امیرحسین چیشده؟🥺 بعد بلندتر گفت :دیونه میگم چیشده؟😱 اقای رستگار سرش رو از فرمون برداشت و باخنده ای که سعی برکنترلش داشت گفت :تسلیت بهتون عرض میکنم از الان باید لجبازی های مرضیه رو تحمل کنین😂... با این حرفش لبخند کوتاهی زدم که مرضیه گفت :خوبه..خوبه..زن ذلیل پرو...😤 لبخند ملیحی زدو گفت :تو جات محفوظه 😉 وبعد ادامه داد :تو کار خیر باید عجله کرد😃 وبعد با لحن مظلومی گفت :اجی مرضیه..بزرگ ما..میای بریم خرید؟🥺 - چی بگم؟ توکه اینجوری میکنی مگه میشه نه گفت😛 وبعد بالحن شیطونی گفت :مگه نه فاطمه جون؟😆 سرم رو پایین انداختم و چیزی نگفتم.. واقعا ادم تو کارهای این خواهر برادر می مونه 😅 -پس فاطمه خانم هم موافقه.. امیرحسین😂 از خجالت دلم میخواست زمین دهن باز کنه و من برم توش🤭 🍂•🍂•🍂•🍂•🍂•🍂 -میخوای زن بگیری..ادم شو بچه.. دست از این کارات برنمیداری..؟😠 -مگه من چی گفتم ..فقط گفتم طلا نمیخوام.. طلا برای مرد حرومه😇 لبخندی به حرفش زدم و رو به مرضیه کردم و گفتم:درسته !ماکه نمیتونیم روی حرف خدا حرف بزنیم😍 - چی بگم والا؟ من توی کار شما دوتا موندم🙃 انگشتر ساده ی زیبایی با ست بدلش رو برای ما انتخاب کردن 🥰 حلقه روهم ساده انتخاب کردیم و بعد به دنبال مانتو و.. به پاساژ های بزرگتر رفتیم 😃 مانتو ی شیری نقره ای رنگ شلوار ضخیم مشکی و چادر سفید طرح گل ..🙈 کت و شلوار مشکی و پیراهن سفید مردانه...🙊 چیز هایی بود که ما برای عقد خریدیم❤️ با رسیدن من تشکر مختصری کردم و به خونه رفتم 😁 - اجی ..اجی..امیرحسین برای ما چیزی نخرید؟😃 -امیر مهدی ..هنوز داماد مون نشده تقاضا داری؟😡 -حالا نمیخوام شوهرت رو بخورم😅 -هنوز شوهر من نیست😤 به سمت اتاق رفتم و بعداز عوض کردن لباسام به سمت مامان رفتم 🤩 و از سیر تا پیاز رو برای مامان توضیح دادم و منتظر پرسش و پاسخ مادرانه هاش شدم😂.. <ادامه دارد...