اسم کتاب به زبان قمی به معنی: بچه یتیم ریز و فلفلی (برای محبت و دلسوزی و گاهی کنایه از شیطنت) به کار می رود.
نویسنده این کتاب فاطمه بختیاری درباره دختری شاد و بازیگوش است که مادربزرگش او را یتیم غوره صدا میزند.
در طی حادثه ای یتیم غوره که بر ترک موتور پدرش سوار بوده، همراه با پدرش تصادف می کند و به کما می رود. در طی مدتی که در کما است در عالم بی هوشی روحش آزادانه به سیر می پردازد و با شخصیت پدر جانبازش و همرزمان شهید پدرش آشنا می شود و اتفاقات زیادی را از سر می گذاراند.
این داستان شیرین نوجوان را باجانبازان و شهدا و فداکاری آن ها آشنا می کند.
#معرفی_کتاب: عضو فعال کتابخانه
✨زینب سادات غضنفری✨
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚
آقای رئیس جمهور
✍محمدعلی جابری
🎨لیلا اربابی
جلسه که تمام شد خبرنگار ایرنا به سراغ او رفت . 🎤پسرک ابتدا طفره رفت که:(( یه درخواست خصوصی بود .))
اما بعد از چند دقیقه بالاخره راضی شد ماجرا را بازگو کند. عکس را نشان خبرنگار داد و گفت :(( این عکس منه که کنار سردار سلیمانی ایستادم . این رو چند سال پیش تو حرم امام رضا گرفتم .🕌 قبل از جلسه این عکس رو نشون آقای رئیسی دادم و ازش خواستم کمک کنه تا من رو به عنوان خادم امام رضا قبول کنن.))
#شهید_رئیسی
#آقای_رئیس_جمهور
#موجوددرقفسه
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚
کتابخانه مسجد قبا
✨مسابقه کتابخوانی ویژه دختر خانمهای ۱۵ تا ۲۰ساله ✨ دوکتاب ارزنده: 📖خاطرات سفیر 📖مجید بربری را بخوا
فرصت ویژه😍
📣📣دختران ۱۴ و ۲۱ساله هم میتوانند در این مسابقه شرکت کنند.
📚امواج ارادهها
گوشهای از اراده و توان ایرانی به سمت خودکفایی و پیشرفت💪
✍میلاد حبیبی،پژمان عرب
📄۲۶۹صفحه
✂️برشی از کتاب:
روی تمام بستههای تجهیزات و مهمات نوشته شده بو:«خیلی
محرمانه.»⚠️
قبل از انقلاب ایرانیها نباید حتی در جعبههای سلاح را باز میکردند و چیزی میفهمیدند.
این باعث شده بود بعد از انقلاب صنایع دفاع فقط توان ساخت جعبه مهمات و يَقلَوی داشته باشد!!😖
با حکم حضرت امام «دکتر چمران» وزیر دفاع شد. به دکتر گفتم تجهیزات نظامیمان کم است و محدود، آمریکا هم تحریممان کرده.»
دکتر خندید. عینکش را روی چشمش جابه جا کرد و گفت:«خدا را شکر! همیشه میگفتم تجهیزات را باید خودمان بسازیم؛ اما میگفتند میخریم، به ساخت نیازی نیست! حالا مجبوریم بسازیم و این همان پیشرفت ماست» 💪
از آن به بعد، دیگر «خیلی محرمانه» برای ما معنا نداشت.
توی صنایع دفاع، درِ تمام جعبهها را باز میکردیم تا با ساختار سلاح ها آشنا شویم و آن را بسازیم.
#امواج_ارادهها
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚
هدایت شده از ..:: ایرانیوم ::..
و انه لجهاد، نصر أو استشهاد
@Thirdintifada
✅ پایگاه هنری محتوایی ایرانیوم
@iraniyom
📚در مکتب مصطفی
الگوی تربیت نیروی انسانی در تشکلهای مردمی
✍محمد مهدی رحیمی
📄۱۰۴صفحه
🍰برشی از کتاب
بسیاری از تشکلهای مردمی در حوزه جذب نیرو خود را محدود به مکانها یا زمانهای خاصی مینمایند، مثلاً جذب نیرویشان از مسجد یا نهایتاً از مدرسه است یا اینکه عمدتاً در زمان تابستان برای جذب نیرو برنامه ریزی میکنند اما صدرزاده برخلاف این رویه تلاش میکند تا فارغ از زمان و مکان نیرو جذب کند.
💢دو سال اول دبیرستان ترک تحصیل کردم دو سال مردود شدم... جلوی در نشسته بودم یک مرتبه آقا مصطفی آمد رد شد با چهره خندان گفت: آقا بلند شو بیا برویم هیئت ،گفتم میآیم. رفت و گفتم خدایا این که بود؟ 🤔از تیپش خوشم آمد گفتم این که بود آمد به من گفت بیا؟!»
💢 یا این نمونه از جذب هم نشاندهنده رویکرد صدرزاده است، مثلاً میرفت دست در گردن کسی که کنار جوی آب نشسته است میانداخت و میگفت:«داداش بیا دو دقیقه رو با ما بد بگذرون!»
💢 با اینکه سن خودش کم بود به مدرسهها میرفت لیست بچه ها را میگرفت، به آنها زنگ میزد و به مسجد دعوت شان میکرد.
#در_مکتب_مصطفی
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚
📚آرزوهای دستساز
ماجرای شکلگیری یک شرکت دانشبنیان
✍میلاد حبیبی
📄۱۸۳صفحه
✂️برشی از کتاب:
بدون تشریفات و تلف کردن وقت مبلغی را به عنوان پیش پرداخت
از حامد گرفتیم.
با آن پیش پرداخت و مبلغی که پلیس داد، کار شروع شد.
اول از همه رفتیم یک دوربین📷 خریدیم به قیمت ۴ میلیون تومان!! این مبلغ برای ما ریسک بزرگی به حساب میآمد🥺
اگر کار به نتیجه نمیرسید گردش مالی ما در حدی نبود که بتوانیم این مبلغ را برگردانیم.
یعنی تمام مخارج زندگی ما پول کرایه تاکسی، بوفه ساندویچی، چای و همۀ ولخرجی هایمان میانگین هفته ای به ۷ هزار تومان هم نمیرسید، در چنین شرایطی دیوانه بازی درآوردیم و ۴ میلیون تومان خرج دوربین کردیم😵💫 روزهای اول جرئت نداشتیم حتی دوربین را دستمان بگیریم اگر
از دستمان میافتاد و خراب میشد بدبخت میشدیم😱
#آرزوهای_دست_ساز
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚
📚حاج قاسمی که من میشناسم
روایت رفاقت چهل ساله/علی شیرازی
✍سعید علامیان
📄۱۶۰صفحه
✂️برشی از کتاب:
رفتم پیشش گفتم خیلی از مردم مایلند کاندیدای ریاست جمهوری شوی .... نگذاشت حرفم تمام شود گفت تو که نظر مرا می دانی!
گفتم: خودم مخالفم، هر کس از من می پرسد میگویم سردار سلیمانی رئیسجمهوری چند کشور است اما پیام مردم را میدهم میخواهم از زبان خودت بشنوم»
گفت:«هر کس پرسید از قول من بگو سلیمانی فقط یک سرباز است نه چیز دیگر.»
گفتم اگر مقام معظم رهبری راضی به این اقدام باشند چی؟🤔
با همان لبخند همیشگی گفت:«اگر مقام معظم رهبری به من تکلیف کنند کاندیدای ریاست جمهوری شوم میروم پیش ایشان آن قدر گریه میکنم تا تکلیف را بردارند»!
یکی از دوستان هم اخیراً برایم بازگو کرد که از بیت رهبری میآمدیم بیرون، به سردار سلیمانی گفتم بیا کاندیدای ریاست جمهوری بشو، گفت این را که میگویم به مردم بگو، بگو من کاندیدای شهادتم؛ کاندیدای گلولهام؛ نه کاندیدای ریاستجمهوری»❗️
در همان کوران انتخابات در اردیبهشت ۱۳۹۶ جوانی به سردار سلیمانی نامه نوشت و از او خواست کاندیدای ریاست جمهوری شود. حاج قاسم
برایش نوشت: برادر بزرگوارم از محبت شما عزیز گرانقدر سپاسگزارم. الحمدلله در کشور ما آن قدر شخصیتهای مهم و ارزشمند گمنام و بانامی وجود دارد که نیازی نیست سربازی پست، سربازی خود را رها کند. افتخارم این است که سرباز صفر بر سرپست دفاع از ملتی باشم که امام فرمود جانم فدای آنان باد. رها کردن این پست را در شرایطی که گرگهایی در کمین هستند خیانت میدانم.
#حاج_قاسمی_که_من_میشناسم
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚
📚نامزد گلولهها
سفری به زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی
✍مرتضی سرهنگی
📃۱۰۷صفحه
✂️برشی از کتاب:
همراهان رهبر فقط یک ربع قبل از دیدار به خانوادهها خبر می دادند.
به خانهای رفتند که بیش از اندازه شلوغ بود، فکر کردند در این مدّت کوتاه همۀ بستگان را خبر کرده اند! اما فهمیدند در این خانه مراسم بله برون دختر فرمانده شهید یکی از گردانهای لشکر ۴۱ ثار الله است که قرار است به عقد پسر فرمانده شهید گردان دیگر لشکر در آید🤩
میزبان در گوشی به قاسم سلیمانی چیزی گفت، آقا فرمودند: «جریان چیست؟»
قاسم سلیمانی جواب داد:« عروس و داماد دلشان میخواهد خطبه عقدشان را شما بخوانید»😇
رهبری خطبه را خواندند، از عروس خانم پرسیدند آیا به بنده وکالت میدهید شما را به عقد آقای فلان.... در آورم؟؟
دختر در جواب گفت: «اگر قول میدهید در آخرت شفیعم باشید بله، به شما وکالت میدهم
رهبری فرمودند: چرا من باید شفیع شما باشم؟! به قاسم سلیمانی اشاره کردند و ادامه دادند مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خدا از من بالاتر و بیشتر است. ایشان شهید زنده است خودش شفیع شما میشود.🥺
رهبری و همراهان بعد از پایان مراسم از خانه بیرون آمدند؛ عروس و داماد با چشمانی پر از اشک شوق این مهمان عزیز و شهید زنده را بدرقه کردند.
#نامزد_گلولهها
#حاج_قاسم
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه مسجد قبا
📚@ghobalib
📚فرشتهها هم عاشق میشوند
✍نعیمه اسلاملو
📃۳۷۶صفحه
✂️برشی از کتاب
بعد از عروسی فرزانه و سوت وکوری خانه بیشتر به موضوع ازدواج فکر میکردم، دوری از فرزانه من را بیشتر با واقعیتهای زندگی مواجه کرده بود هفتهی اول و حتی هفته ی دوم بعد از عروسی فرزانه دانشگاه نرفتم تا با خانم افتخاری و بحث ازدواج با الیاسی روبه رو نشوم اما دیگر بیشتر از آن نمیشد سر کلاسها غیبت کرد؛ خصوصاً آن کلاس آخری را که نرفته بودم خانم افتخاری دستم را خوانده بود و برایم عکس ملخ فرستاده بود با این متن
یه بار جستی ملخک🦗 دوبار جستی مَلَخَک🦗 آخرش کف دستی ملخک!
و من فقط چند شکلک خنده 😂برایش فرستادم، اما احساس میکردم که واقعاً دارم مثل همان ملخک بال بال میزنم و بالا و پایین میپرم که جواب الیاسی را چه بدهم!
یکی دو بار تصمیم گرفتم با واقعیت کنار بیایم و به خانم افتخاری زنگ بزنم و بگویم جوابم مثبت است ولی هربار اضطراب همهی وجودم را فرا میگرفت و دست و دلم به این کار نمی رفت.
بالاخره دلم را به دریا زدم و بعد از ده- پانزده روز رفتم دانشگاه.
حال و هوای دانشگاه به طور ناخودآگاه من را یاد امیر میانداخت، ولی چون عادت کرده بودم که به خودم تلقین کنم که دیگر این قصه یک قصه ی تمام شده است، خودم را به فراموشی میزدم و حواسم را به چیزهای دیگر پرت میکردم.
آن قدر تمرین کرده بودم او را نبینم که انگار دیگر واقعاً نمیدیدم!!🙃
#فرشته_ها_هم_عاشق_میشوند
#رمان
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚