هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🔸سهیل با پدر و برادرهای ریحان مشغول حرف شدند. از ریحان شنیده بودم که پدرش خدای اطلاعات مربوط به فلسطین و جهان اسلام است. ریحان همیشه میگفت مسئله پدر من فقط غزه نیست. همیشه به تمام جهان اسلام فکر میکند.
🔹از حرفهایش سر در نمیآوردم. شخصیت ابوحامد برایم خیلی دور از دسترس است. برای همین فکر نمیکردم شب مهمانی سهیل هیچ حرفی برای گفتن داشته باشد. اما این حرفهای سیاسی قلمبه سلمبه را از کجا آورده بود؟ واقعا سهیل این همه اطلاعات درباره فلسطین و بقیه کشورهای اسلامی داشت؟
📖 برشی از کتاب #ماهیها_به_دریا_برمیگردند
روایتی داستانی از همسایگی با یک خانواده فلسطینی
بهقلم خانم مرضیه اعتمادی
📇رقعی | ۲۰۸ صفحه | ۱۲۰هزار تومان
📌 انتشاراتشهیدکاظمی
🆔 @nashreshahidkazemi
کتابخانه مسجد قبا
🔸سهیل با پدر و برادرهای ریحان مشغول حرف شدند. از ریحان شنیده بودم که پدرش خدای اطلاعات مربوط به فلسط
این کتاب هم به همراه کلی کتاب جذاب دیگه، راهی کتابخانه مسجد قبا شدند📚✅
تهیه کتابهای جدید برای کتابخانه😍
۱.ماهی ها به دریا برمی گردند
۲.برگه های سفید دیوهای سیاه
۳.آقای خوش تیپ
۴.آقای وزیر
۵.الی
۶.شیطان در خانه
۷.خیمه ماهتابی
۸.خط مقدم
✳️کتابخانه مسجدقبا
@ghobalib📚
#عصرهای_کریسکان
کلافه بودم از انبوه هجمه ها ؛ با تمام تلاش و نشاط انگار کم اورده بودم در مقابل کوه نا امیدی های اینده
تصمیم گرفتم پا در دنیایی دیگر بگذارم شاید انرژی ام را باز یابم
عصر های کریسکان را باز کردم و با امیر سعید زاده همراه شدم . سری به مردم شریف کرد زدم و با خنده ها و شادی شان ، خندیدم و با سختی هاشان گریستم .
دشمنان دین و کشور آزاده ام را (من جمله کومله و دموکرات و ضد انقلاب و.. ) را بهتر شناختم و نفرتم نسبت بهشان افزوده شد.
باز هم با قطره هایی از دریای ایمان و شجاعت و مقاومت رزمندگان کشورم روبه رو شده و سرشار از شادی و لذت شدم
در دلم ایمان و ایستادگی شان را تحسین کردم و از حماسه هایشان اشک شوق ریختم...
کتاب را بستم در حالی که از ایمان به ادامه راه و از امید به آینده لبریز شدم...
در انتها هم تقریظ رهبرم را دیده و بازهم به خاط چنین پدر بی نظیری خدارا شکر کردم
#عصرهای_کریسکان
#موجود_در_قفسه
🌸معرفی عضو فعال کتابخانه خانم میرمطلبی
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚
◼️۱۳جمادیالثانی روز وفات حضرت امالبنین سلاماللهعلیها
و
◼️روز تکریم مادران و همسران شهدا
◼️شما چه کتابی از مادران و همسران شهدا خوندید؟!
اینجا برامون بنویسید👇
@Sarbaaazevelaayat
✳️کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚
‼️‼️‼️خبر فوری ‼️‼️‼️
📣 امروز (دوشنبه ۲۶ آذر) کتابخانه بدلیل تعمیرات تعطیل می باشد.
کتاب «کمی دیرتر» که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی است متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز. رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز می شود، جشن نیمه شعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سرداده اند… در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا…» این شروع جذاب ما را با شخصیت هایی آشنا می کند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل می رسد و هنگامه عمل به شعارها می رسد، آن نمی کنند که می گفتند. رمان در فضایی مکاشفه گونه و بی زمان پیش می رود و مواجه همه آدم ها را می بینیم با قصه ظهور… و کشف چرایی «آقا نیا»ی جوان.
شجاعی در این رمان همه اقشار و همه آدم ها را با بهانه هایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی می کند. تا آنجاکه حتی به راوی هم رحم نمی کند و در فضایی بسیار بدیع، خودش را هم در معرض این امتحان می گذارد. نویسنده در «کمی دیرتر» همه آفت های انتظار را با شخصیت های قصه اش برای مخاطب روایت نمی کند، بلکه به تصویر می کشد و نشانش می دهد…انسان های مدعی انتظار و منتظر ظهور غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته که وقتی از هر قشر و صنف و گروهی یک نمونه آورده با مصادیق کار ندارد و در پی اثبات شمول ادعایش است. نویسنده در پایان همه موشکافی هایش در نقد منتظران به دنبال آن است که مخاطب منتظر واقعی را بشناسد و ببیند که انتظار به فریادهای بلند «آقا بیا» نیست؛ به دلی است که برای حضرت می تپد و اخلاصی که میان زندگی جاری است و آقایی که خودش به دیدارمنتظرانش می آید
#معرفی
#عضو_فعال: زینب سادات تقوی
✳️کتابخانه مسجدقبا
@ghobalib📚