eitaa logo
کتابخانه مسجد قبا
216 دنبال‌کننده
731 عکس
81 ویدیو
42 فایل
اینجا فضاییست برای تنفس لابلای ورق های خیال انگیز کتاب ارتباط با مدیر و تمدید کتابها ازطریق آیدی: @Sarbaaazevelaayat ⏰ساعات کاری کتابخانه: روزهای زوج از ساعت ۱۷ تا ۱۹ لینک کانال برای معرفی به هم محله ای هامون .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سلام به همه ی همراهای کتابخونه ✨شبتون نورانی✨ امیدوارم توی این شبا بهترین مقدرات براتون رقم خورده باشه و در رأسش خدا فرج امام غایب مون را نزدیک کنه🤲 نظرتون چیه با هم کتاب گوش‌ بدیم؟ 📚🎙 کتاب زیبای آروزی زنبورک از خانم کلر ژوبرت🧕 که از قضا داستانش مربوط به این شب‌های ماه رمضان هم هست. 🌃 📌با صدای زهراسادات شریف النسبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋شاید تا به حال به بُعد اجتماعی توبه دقت نکرده باشید. 🌵می دونستید بعضی گناهان اجتماعی ،در بعضی زمانهای خاص گناه بزرگتری حساب میشن؟ 🌝به نظر شما ، روزه مهمتره یا تلاوت قرآن یا دعا یا استغفار؟ 🌿چطور میشه که وقتی گناهی مرتکب شدیم، فوری متوجه بشیم؟ این کتاب که مجموعه ای از چند خطبه و سخنرانی رهبر انقلاب است ، شامل موضوعات بالا و مطالب جذاب و آموزنده ی دیگری هم هست. این خطبه ها و سخنرانی ها در ماه مبارک رمضان ایراد شده اند. ✳️کتابخانه مسجدقبا @ghobalib📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفی.aac
286.9K
معرفی کتاب آروزی زنبورک
کتابخانه مسجد قبا
معرفی کتاب آروزی زنبورک
کتاب آروزی زنبورک در قفسه کتابخانه مسجد قبا موجود هست😊 ادامه ش را بخونید... به نظر شما چه اتفاقی میفته؟ @ghobalib📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌄 رمضانِ بی‌فایده ✍🏻 عین‌صاد ❞ بعضى وقت‌ها ابرى مى‌آيد، امّا نمى‌بارد. برق مى‌زند، امّا نمى‌بارد. فرصت‌ها را مى‌دهند، امّا ما بهره نمى‌گيريم. رمضان‌ها آمده و رفته، اما جز خيس خوردن چرك‌ها چيزى برايمان باقى نمانده است. در همين شب‌هاى ماه رمضان، كه ما دور هم مى‌نشينيم و مى‌گوييم ماه رمضان جديد آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم، ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى. وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى‌شد، ما را به حمام مى‌فرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازى‌گوش. گاهى سه ساعت در حمام مى‌مانديم...همديگر را مى‌زديم و پوست همديگر را مى‌كنديم... وقتى مى‌آمديم خانه، پشت گوش‌ها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوش‌ها و آرنج‌هاى ما را نگاه مى‌كرد و مى‌پرسيد: اينها چيه‌؟! ما را تنبيه مى‌كرد و گريه مى‌كرديم. ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم.رمضان‌ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته‌ايم و جدّى نبوده‌ايم 📚 | ص 30 #️⃣ |