💢آموزش در تراز حکمرانی یا در تراز بازار؟ تبیینی انتقادی از نفی نئولیبرالیسم در #اندیشه_رهبری
در یکی از مهمترین موضعگیریهای ناظر به آینده آموزش در ایران، آیتالله خامنهای با صراحت تمام، #آموزش_و_پرورش را نهادی حکومتی دانستند و هرگونه زمزمه جداسازی آن از دولت را «بیمعنا» توصیف کردند. در فضایی که گفتمان حاکم در بسیاری از نظامهای آموزشی جهان با شتابی فزاینده به سوی بازارمحوری و کالاییسازی پیش میرود، این سخن صرفاً یک دستور اجرایی نیست، بلکه اعلان مرزهای نظری میان دو نگرش بنیادین به دولت و آموزش است: یکی متکی بر #دولت_عدالتمحور و تربیتی، و دیگری متأثر از #دولت_نئولیبرال و مقرراتزدا.
در ادبیات نئولیبرالی، آموزش دیگر نه یک وظیفه عمومی بلکه «کالا»یی فردی تعریف میشود که افراد باید با اتکا به توان مالی خود آن را در بازار رقابتی جستوجو کنند.
میلتون فریدمن، نظریهپرداز برجسته این جریان، در کتاب «آزادی در انتخاب» پیشنهاد کوپن آموزشی را مطرح کرد تا نقش دولت را از متولی مستقیم آموزش به توزیعکنندهی منابع کاهش دهد، با این فرض که رقابت میان نهادهای آموزشی، به بهبود کیفیت خواهد انجامید. در این مدل، دولت «داور» است نه «مربی».
اما آنچه این نگاه نادیده میگیرد، وجه تمدنی و هویتی آموزش است. در نظام فکری نئولیبرالی، همانگونه که فوکو در تحلیل خود از «حکومتمندی نئولیبرال» نشان میدهد، افراد بهمثابه کنشگران اقتصادی بازتعریف میشوند و دولت، به جای مراقبت از شهروندان، صرفاً بسترساز عقلانیت بازار میشود.
در چنین منظری، آموزش صرفاً ابزاری برای تولید سرمایه انسانی است؛ انسان نه به مثابه «فرد تربیتشونده»، بلکه به مثابه «واحد بهرهور» ارزش دارد.
شواهد تجربی نیز مؤید این امر است که جداسازی آموزش از دولت، نهتنها به عدالت منجر نشده، بلکه به #تعمیق_نابرابری انجامیده است. در شیلیِ پس از پینوشه، پیادهسازی دقیق این سیاستها ــ تحت تأثیر مستقیم آموزههای «پسران شیکاگو» ــ به نظامی انجامید که در آن کیفیت آموزش با طبقه اجتماعی گره خورد و شکافهای آموزشی به بازتولید ساختاری نابرابری اجتماعی منجر شد.
در نقطه مقابل، نگاه رهبر انقلاب اسلامی به آموزش، نگاهی حکومتی، هدایتگر و تمدنساز است. در این منظومهی فکری، آموزش نه ابزار ارتقاء فردی صرف، بلکه مسیر پرورش انسان مؤمن، عدالتطلب، و مسئول است. این وظیفه، ماهیتاً از جنس حکمرانی است، نه بازار. از این منظر، دولت اسلامی نمیتواند آموزش را رها کند، چون رهاسازی آموزش، در واقع، رهاسازی آیندهی ملت است.
زمزمهی جداسازی آموزش از دولت، اگرچه ممکن است با ادبیات کارآمدی و آزادی انتخاب توجیه شود، اما در نهایت ترجمهی یک تغییر پارادایمی است: انتقال از دولتِ متعهد به #دولتِ_خنثی ، از #تعلیم_شهروند به تولید مشتری . و این همان لحظهایست که آموزش، روح خود را از دست میدهد.
در چنین شرایطی، تأکید بر نقش حاکمیتی آموزش و پرورش، تنها دفاع از یک نهاد نیست؛ دفاع از یک معنا، یک فلسفه، و یک آینده است.
#جبراییلی
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─