eitaa logo
سیمای قهستان
1.6هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
7.5هزار ویدیو
56 فایل
کانال تبیین گری و امید آفرینی ، سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی سرگرمی @ghohestan ارتباط با ما @Helpers_Khorasanii
مشاهده در ایتا
دانلود
از خواندنش پشیمان نمی‌شوید. 🟦 من رأی میدم، چون پسرم اتیسم داره 🔸«ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.» همینکه جمله‌ام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمی‌دانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرف‌هایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر می‌گرداندند که راننده پنجره‌اش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد. 🔹از پنجره باز شده، سوز هوای بهمن‌ماه می‌خورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال می‌برد؛ وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی را فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. 🔸پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع می‌خواست مبل باشد یا قله‌ی سرسره‌ای در پارک. می‌توانست پشت بام خانه‌ای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت. 🔹وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست از دزاژ استیصال صورتم شناسایی‌ام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغ‌سنجی‌اش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. 🔸تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. 🔹راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» 🔸نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین‌تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. 🔸من رأی می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر با صندوق‌های خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، باید برای داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، مسیر پر رنج مرا طی کنند. تازه معلوم نیست آن موقع اصلا سیزده آبانی باشد ... 🔹صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد. پسر جوان کنارش که نگاه خیره‌ی معذب‌کننده‌ای به یقه‌ی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» 🔸خواستم بگویم خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ زده اطرافمان هم رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا نه مراتع سرسبزش! اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد. 🔻ادامه دارد ...
🍃 "قبل از حرکت" --------------------------------- 🔖برادر و خواهر بزرگوار این مطالب برای آمادگی ذهنی و راحتی شما در زیارت اربعین گفته شده؛ پس با دقت بخونید و نشر بدید تا همگی بتونن استفاده کنن: ۱. در جمع آوری وسایل سفر دقت کنید و وسایل زیاد با خودتون برندارید. بار همراهتون به اندازه ای باشه که بتونید حمل کنید🎒 توجه داشته باشید تو پیاده روی و جا به جایی ها بعد از چند روز احساس میکنید وسایلتون نسبت به روز حرکت سنگین تر هستن؛ پس به اندازه وسیله بردارید. ۲. تو خریداتون داروهای لازم رو از ایران بخرید مثل سرماخوردگی بزرگسال، چرک خشک کن، قرص ضد اسهال، قرص ضد یبوست💊 حتما بررسی کنید داروهای ممنوعه ای که اعلام شده رو نخرید🚫 ۳. عرق نعناء، پیاز و لیمو اگر همراه داشته باشید اونجا خیلی میتونه کمکتون کنه🍋🧅 هم زمانیکه خدایی نکرده حالتون بد شده هم برای پیشگیری مریضی و گرمازدگی و ... ۴. حتما برای کوله پشتی هاتون قفل تهیه کنید🔐 و کلیداش رو چند جا بزارید که اگر گم شد اونجا به مشکل بر نخورید و در نظر داشته باشید اونجا همه برای زیارت نمیان🥷 چه عراقی چه ایرانی چه از کشور های دیگه آدمای ناسالم تو پیاده روی هستن مراقبت از وسایلتون مهمه مخصوصا پاسپورت، پول نقد و تلفن همراه ۵. برای شارژ کردن تلفن همراه پاور بانک اونجا به کار میاد💯 یا یدونه سه راهی بدون سیم اگر داشته باشید هیچوقت منتظر خالی شدن پریز برای شارژ کردن گوشیتون هم نمیشید ۶. سیم کارت عراقی اگر خواستید تهیه کنید از مرز عراق که رد میشید میز های فروش اپراتور های عراق هستن و بعضی کلاه بردارایی هم قبل مرز ایران هستن پس همون بعد رد شد از مرز سیم کارت زیارتی براتون بصرفه تر هست تا داخل نجف و کربلا از همونجا بگیرید ۷. حتما کتونی مناسب پیاده روی بردارید👟 که هم سبک باشه هم حملش راحت باشه در کنارش دمپایی هم داشته باشید برای حمام و ...🩴 ۸. اگر تونستید حنا بزارید کف پاتون تا کمتر آسیب ببینه و فشاری که به پاتون میاد رو کاهش بده ۹. نخ و سوزن و ... هم که خودتون میدونید همراه داشته باشید تو عراق هستن عزیزایی که زحمت دوخت و دوز میکشن اما پیدا کردنشون سخته و اینکه بارها دیدیم زائرایی که کل سفر کوله با بند پاره یا لباس پاره دارن پس نخ و سوزن داشته باشید اگر لازم شد استفاده کنید ۱۰. نکته مهم لباسی که زیاد توش عرق میکنید برندارید لباس نخی بردارید👕 با هربار استحمام بشوریدش دو دقیقه ای تو عراق خشک میشه اگر اونجا عرق سوز بشید خودتون اذیت میشید نه میتونید راه برید نه وسیله حمل کنید حدالامکان پودر بچه یا پماد هم داشته باشید برای عرق سوز شدن خوبه ۱۱. مسیرهارو قشنگ یاد بگیرید اگر تونستید بلافاصله بعد از ورود به عراق از موکب ها نقشه بگیرید🗺 و نقشه رو بخونید و مسیریابی کنید و اگر بلد نیستید از یکی بپرسید که خدایی نکرده اگر به تلفن دسترسی نداشتید📵 بتونید راهتون رو پیدا کنید ------------------------------------- 💢بخش بعدی توصیه های اربعین در مورد هست *انتشار بدید تا زائرای عزیز با آمادگی بیشتری سفر کنند* ------------------------------------- @sh_alinorouzi