🌹🕊🌺🕊🌺🕊🌹
#دلنوشته
#حرف_دل
دوباره #دلنوشته ...
دوباره نامه ...
دوباره حرفای دلم روی کاغذ ...
دوباره....
حنجره ام ، شما را فریاد میزند
شما که تجلی #عشق هستید
#قنوتم را طولانی می کنم
شک ندارم شما برای #روسفید شدم ، نیمه شبی دعا می کنید
چراغ دلم را هر روز
با یاد شما روشن می کنم
یااااااااد امام وووووو #شهدااااااااا دل ووووو می بره کَرررررربُلا.....
و اتاقم را با #عکس و #سربند و چفیه های #خونین شما #تزیین میکنم
و همیشه بخاطر می سپارم
#شهدا چرا رفتند
ای #شهید باید به شما
زنجیر کنم بند #دلم را..
@gholch
امروز فهمیدم که چقدر دوستشان دارم.هیاهوی مدرسه را،دانش آموزانم را،شیطنتها وحتی درس نخواندن هایشان را..امروز فهمیدم که چقدر خوشبخت بوده ایم ما، که دوران طاعون و وبا را به چشم ندیدیم وفقط در کتابها خواندیم.👩💻
امروز طعم تعطیلی مدرسه چه تلخ بود وناخوشایند...😞😔
ومن فهمیدم که تعطیلی باید شیرین باشد ودلچسب🥳...مثل تعطیلی روزهای آخر اسفندماه که باد بوی تازگیها رابه مشام جانمان میرساند وآوای شلوغی بازارها،شوق خرید، عطر چای و پایان خانه تکانی،هوش از سرمان می رباید👠👜👚🧥
واینجاست که لذت دارد لحظه شماری بچه هابرای فارغ شدن از کلاس وشنیدنی است صدای شوق آور خداحافظی بچه ها،که چه دارا وچه ندار،برخی به شوق کفشهای نو👟 وبرخی به عشق روزهای خوش بیخیالی🏃♂،با شادمانی به طرف خانه پر میگشایند.🦋🦋
پروردگارا!کودکان سرزمینم وپدران ومادران این دیار را در این روزهای پرخطردرپناهت به سلامت دار🤲تادوباره طنین اشتیاقشان ،الفبای زندگی رادر دامن مدرسه زمزمه کنند🌹🌹🌺🌼🌻💐🥀
@gholch🌹👈باما باشید
#دلنوشته یک معلم
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشته
❣️ آقا جان ❣️
✨ عمرے ست
لبخندهاے خود را
در دل ذخيره میكنم
باشد براے روز مبادا ....!!
✨ اما ، در صفحهے تقويم
روزے به نام روز مبادا نيست
✨ آن روز هر چه باشد
✨ روزے شبيه ديروز ، روزے شبيه فردا
روزے درست مثل همين روزهاے ماست
✨ اما كسے چه میداند شايد
امروز نيز روز مبادا باشد ....!!
❣️ مهدے جان ( عج )
✨ وقتے تو نيستے ، نه هست هاے ما
چونان كه بايدند
✨ نه بايدها ..........
✨ هر روز بے تو
✨ روز مباداست ..........!!!!!
@gholch🌹
نصیری پور:
✍ #دلنوشتــــــه
گفت: راستی جبهه چطور بود؟؟
گفتم : تا منظورت چی باشه ...
😄😄
گفت: مثل حالا رقابت بود؟؟ گفتم : آره ...
گفت : در چی؟؟ گفتم :در خوندن نماز شب...
گفت: حسادت بود؟؟ گفتم: آره ...
گفت: در چی؟؟ گفتم: در توفیق شهادت ...
گفت: جرزنی بود؟؟😉😉 گفتم: آرره ...
گفت: برا چی؟؟ گفتم: برا شرکت در عملیات ...
گفت: بخور بخور بود؟؟ گفتم: آره ...😊😊
گفت: چی میخوردید؟؟ گفتم: تیر و ترکش ...
گفت: پنهان کاری بود ؟؟گفتم: آرره ...
گفت: در چی ؟؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ...
گفت: دعوا سر پست هم بود؟؟گفتم: آره پس چی ...
گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ...
گفت: آوازم می خوندید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: چه آوازی؟؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل ...
😢😭
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آره که بودیم ...
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب ...
😭😭
گفت: استخر هم می رفتید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ...
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه...
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟😁😁 گفتم: آره چه جورم ...
گفت: کی براتون برمی داشت؟؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه ...
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😂😂 گفتم: آره میزدیم ...
خندید و گفت: با چی؟؟ گفتم: هنگام بوسه برپیشونی خونین دوستان شهیدمون😢
سکوت کرد...گفتم: بگو ...بگو ...
زیر لب گفت:
شهدا شرمنده ام ...😢😢
@gholch
نصیری پور:
✍ #دلنوشتــــــه
گفت: راستی جبهه چطور بود؟؟
گفتم : تا منظورت چی باشه ...
😄😄
گفت: مثل حالا رقابت بود؟؟ گفتم : آره ...
گفت : در چی؟؟ گفتم :در خوندن نماز شب...
گفت: حسادت بود؟؟ گفتم: آره ...
گفت: در چی؟؟ گفتم: در توفیق شهادت ...
گفت: جرزنی بود؟؟😉😉 گفتم: آرره ...
گفت: برا چی؟؟ گفتم: برا شرکت در عملیات ...
گفت: بخور بخور بود؟؟ گفتم: آره ...😊😊
گفت: چی میخوردید؟؟ گفتم: تیر و ترکش ...
گفت: پنهان کاری بود ؟؟گفتم: آرره ...
گفت: در چی ؟؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ...
گفت: دعوا سر پست هم بود؟؟گفتم: آره پس چی ...
گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ...
گفت: آوازم می خوندید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: چه آوازی؟؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل ...
😢😭
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آره که بودیم ...
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب ...
😭😭
گفت: استخر هم می رفتید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ...
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه...
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟😁😁 گفتم: آره چه جورم ...
گفت: کی براتون برمی داشت؟؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه ...
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😂😂 گفتم: آره میزدیم ...
خندید و گفت: با چی؟؟ گفتم: هنگام بوسه برپیشونی خونین دوستان شهیدمون😢
سکوت کرد...گفتم: بگو ...بگو ...
@gholch
زیر لب گفت:
شهدا شرمنده ام ...😢😢
نصیری پور:
✍ #دلنوشتــــــه
گفت: راستی جبهه چطور بود؟؟
گفتم : تا منظورت چی باشه ...
😄😄
گفت: مثل حالا رقابت بود؟؟ گفتم : آره ...
گفت : در چی؟؟ گفتم :در خوندن نماز شب...
گفت: حسادت بود؟؟ گفتم: آره ...
گفت: در چی؟؟ گفتم: در توفیق شهادت ...
گفت: جرزنی بود؟؟😉😉 گفتم: آرره ...
گفت: برا چی؟؟ گفتم: برا شرکت در عملیات ...
گفت: بخور بخور بود؟؟ گفتم: آره ...😊😊
گفت: چی میخوردید؟؟ گفتم: تیر و ترکش ...
گفت: پنهان کاری بود ؟؟گفتم: آرره ...
گفت: در چی ؟؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ...
گفت: دعوا سر پست هم بود؟؟گفتم: آره پس چی ...
گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ...
گفت: آوازم می خوندید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: چه آوازی؟؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل ...
😢😭
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آره که بودیم ...
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب ...
😭😭
گفت: استخر هم می رفتید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ...
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه...
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟😁😁 گفتم: آره چه جورم ...
گفت: کی براتون برمی داشت؟؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه ...
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😂😂 گفتم: آره میزدیم ...
خندید و گفت: با چی؟؟ گفتم: هنگام بوسه برپیشونی خونین دوستان شهیدمون😢
سکوت کرد...گفتم: بگو ...بگو ...
زیر لب گفت:
شهدا شرمنده ام ...😢😢
@gholch
نصیری پور:
✍ #دلنوشتــــــه
گفت: راستی جبهه چطور بود؟؟
گفتم : تا منظورت چی باشه ...
😄😄
گفت: مثل حالا رقابت بود؟؟ گفتم : آره ...
گفت : در چی؟؟ گفتم :در خوندن نماز شب...
گفت: حسادت بود؟؟ گفتم: آره ...
گفت: در چی؟؟ گفتم: در توفیق شهادت ...
گفت: جرزنی بود؟؟😉😉 گفتم: آرره ...
گفت: برا چی؟؟ گفتم: برا شرکت در عملیات ...
گفت: بخور بخور بود؟؟ گفتم: آره ...😊😊
گفت: چی میخوردید؟؟ گفتم: تیر و ترکش ...
گفت: پنهان کاری بود ؟؟گفتم: آرره ...
گفت: در چی ؟؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ...
گفت: دعوا سر پست هم بود؟؟گفتم: آره پس چی ...
گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ...
گفت: آوازم می خوندید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: چه آوازی؟؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل ...
😢😭
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آره که بودیم ...
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب ...
😭😭
گفت: استخر هم می رفتید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ...
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه...
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟😁😁 گفتم: آره چه جورم ...
گفت: کی براتون برمی داشت؟؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه ...
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😂😂 گفتم: آره میزدیم ...
خندید و گفت: با چی؟؟ گفتم: هنگام بوسه برپیشونی خونین دوستان شهیدمون😢
سکوت کرد...گفتم: بگو ...بگو ...
زیر لب گفت:
شهدا شرمنده ام ...😢😢
@gholch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•♡
💫 #یکدقیقهبریمزیارت❣
🌱رضا جان...
✨از چه بنشستید با ما خاکیان تیره رو
ای چراغ عرشیان خورشید رخسار شما...✨
🤲🏻 یا سریع الرضا، بحقّ علی بن موسی الرضا، عجّل لولیک الفرج...
#دلنوشته
#دلتنگی
💔@gholch🌹
🎶🎶
#امام_رضا
#دلنوشته
🎶ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
🎶خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
🎶اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
🎶جان به قربان تو شاها که حجّ فقرایی...
https://eitaa.com/joinchat/2406547476C8bbc8db8a8
🙏مرا ببخش❗️
اگر گاهی طاقتم تمام می شود😔
✨و با دهانی بسته
✨به لهجه ی اشــــ😭ـــــك ها صدایت می كنم
اللهم عجل لولیک الفـــ🤲ـــرج💚
#امام_زمان
#دلنوشته
#دلتنگی
@gholch🌹
❣️سلام امام زمانم ❣️
🧡ایهاالعـزیز°🧡
💛هر روز ،روز ِتوست
⌚️هر ثانیه و دقیقه ...
🌱بهِ بهانهی نام و یادت
🥖نان بر سفرهمان است
و دلــــ❤️ـــمان ...
👌قُرصِ قرص است
👈از اینکه امام زمان داریم❗️
🌱از پدر مهربانتَر...
🌱از مادر دلسوزتَر...
🌱و رفیقی شَفیق ؛
😊خوش بحال ما که |تو| را داریم.❤️
🦋السلامعلیڪیابقیةاللهفیارضه✨
💚 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💚
#امام_زمان
#دلنوشته
@gholch🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞💞💞
🎼عشق است ڪه
رونق دهِ هر شهر و دیار است
🎼ویران شود آن شهر
ڪه چشمے بہ درے نیست.
#دلنوشته
#ابوالحسن_ورزے
╭┅── ─ ─ ──┅╮
🎼 @gholch
╰┅── ─ ─ ──┅╯
📿📿📿
#دلنوشته
خـــــدا با اون عظمتش میگه:
✨"أنَاجَلیٖسُ،مَنْ جٰالَسَنِیٖ"✨
من همنشین اون ڪسی هستم
ڪه با من بشینه❗️
انگار خـــــدا دارہ، دنبال یه رفیقِ ناب میگردہ،
🌱یارفیقَمنلارفیق له❗️
چقدر منِ حقیر رو تحویل میگیرے⁉️😔
#حاجحسینیڪتا 🌿
🌱...↷
📿@gholch🌹
|🍂|
#دلنوشته
•┄┅══༻○༺══┅┄•
«بسمربالحُـسین ورب السجــاد..🖤»
🥀چهل روز وچهل شب اسٺ ڪه حضرٺ زینب سلام الله علیهــا رازدل با خود ودر خلوت خود میگویــدومیگریـد.
•┄┅══༻○༺══┅┄•
🥀چهل روز اسٺ ڪه باهر بار طلوع آفتاب قلبش ازتابش وانعڪاس اشعــہ ے خورشید ترڪ برمیــدارد و فرو میریزد ویادآن یادگار عزیز مادر میفتـد ڪه برهنہ وعریان در صحــرامانده وجسـم پاڪش در زیــر نورآفتاب فروزان مانده
وپرده اے یا جسمۍ نیسٺ ڪه حائل بین تابش وحرارٺ
آفتاب وآن جسم عریان باشــد .
•┄┅══༻○༺══┅┄•
🥀می اندیشـد اگر آنجا بود گیســوان پریشانش را سایہ ے آن بدن بر زمین مانده میڪرد.
🥀اینڪ ازشام خرابہ سـوے نینــوا میایــد
براے اربعیــن
براے بہ پا داشتن عزاے برادرش در اربعیــن .
•┄┅══༻○༺══┅┄•
🥀باهر گام ڪه برمیدارد هم مشتاق دیدن قبــر عزیزان اسٺ
هم مضطرب وپریشــان
وهم شرمنــده شرمنده ے روے حسین
رقیہ ے سہ سالہ درشام جا ماند .بےرقیہ قدمش سنگین اسٺ
بے رقیہ قلبش بسے غمگین اسٺ.
🥀بے رقیہ بغض درگلو
سینہ راتنگ و روے را ننگ نظاره ے
جسم برادر ڪرده اسٺ.
•┄┅══༻○༺══┅┄•ک
🥀لیڪ دیگر توان برگشتن نیسټ
هرچہ هسٺ وهرچہ بود وهرچہ شدوهرچہ دیده بود ازغم اسارٺ ؛
ازدرد تازیانہ ازدرد بیمارے زین العابدین
از،شماتت دشمنان از سیلے خوردن رقیہ از،گم شدن وآوارگے وافتادن رقیہ بر روے خارها ے مغیلان
ازناله هاے پدر پدرش
وغریبانہ جان دادنش
و بدن تب دار امام سجاد علیہ السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖✨
#دلنوشته
که دلم برای شنیدنِ صدای تو
و شنیدنِ اسمم از زبان تو
تنگ شده
با من حرف بزن
از حالت
از روزمرِگی هایت
اصلا از خبرهایِ روز بگو
اما بگو
اما باش...
که بدونِ تو
چیزی شبیه زندگی؛
تویِ گلویم گیر می کند
📝🖌#نرگس_صرافیان طوفان
📣 کانال گلچین شده ها رو به دوستاتون معرفی کنید تا آرامش نصیبشون بشہ😊
....💖✨......✨💖.....
📚@gholch👈🌹🍃
💖✨
🙏مرا ببخش❗️
اگر گاهی طاقتم تمام می شود😔
✨و با دهانی بسته
✨به لهجه ی اشک ها😭 صدایت می كنم
💚اللهم عجل لولیک الفرج🤲💚
#امام_زمان
#دلنوشته
#دلتنگی
╔═.🌿.════╗
@gholch👈🌹
╚════.🌿.═╝
💔✨
#دلنوشته
گاهی خیابان ها هم #عاشق میشوند ...
من خیابانی را میشناسم که روز و شب برای غنجِ دلش فرقی ندارد ...
هم روزها که آسفالتش از حرارت مستقیم خورشید در حال عرق ریختن است،
و هم شبها در زیر خنکای آسمانِ سکوت ،
از تماشای دو معشوق خود
سیر نمیشود.
دلش ضعف میرود برای نگاه مهربان آن دو گنبد طلایی،
و
با دیدن تابِ پرچم ها، مدام بی تاب میشود ...
ذوق بی مثالش را نمیدانم چشیده ای یا نه!
اما
همان ساعتهای کوتاه زیارت #کاظمین ، برای من، خاطره هایی ساخته از جنس عشق ...
عشقی فراموش نشدنی، زیبا و عمیق...
عجیب احساس غریبگی در آن شهر نداشتم،
و عجیب بوی مشهد خودمان، حتی در خیابان هایش هم پُر بود! ...
آهای
خیابانِ آشنای عاشق ...
کمی از ذوق نگاهت را
امشب
به دل پر درد و اندوه ما، میدهی؟! ...
#دلنوشتهایکهدوستشدارم..
#زهره_قاسمی
╭┅── ─ ──┅╮
@gholch👈🖤🍃
╰┅── ─ ──┅╯
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
من تــــورو به خودم قول دادم..
به قلبــــم که تا آخرین تپشهاش تـــو ڪنارش باشی
من به دستام گره خوردن تو دستای تو رو،
به کفشام قدم زدن باتـــو، تو هوای پاییـزی و خِشخِش برگا رو قول دادم
من به چشمام یک عمر نگاه کردن به تـــورو قول دادم..
من تـــورو به خودم قول دادم
نذار پیش خودم بدقول شم خب؟
#دلنوشته
#عاشقانه
╭┅── ─ ┅╮
@gholch 🌹
╰┅── ─ ┅╯
هدایت شده از 💫گلچیــــ🌸ــــن شده ها💫
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
خدا عمری به من بدهد
پير شدنت را نظاره كنم
غُر زدنت را
موهای كم پشتِ سپيدت را
نگاه مهربانِ از پشتِ عينكت را
چالِ گم شده زيرِ چين و چروکِ صورتت را
ميبينی...؟
من تا كجا خودم را با تو تصور ميكنم...؟
من كنارت ميمانم
تا ثابت كنم كه با تمامِ اينها هم زيبايی...
#دلنوشته
https://eitaa.com/gholch