(بسم الله الرحمن الرحیم )
(قسمت ششم )
🔴زیرچشمی به جوان زیبارویی که درکنارم بود دوباره نگاه کردم. من چقدر او را دوست دارم. چقدر چهره اش برایم آشنا است. یکباره یادم آمد.
🔶️حدود۲۵ سال پیش...شب قبل از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزرائیل
🔹️باادب سلام کردم.حضرت عزرائیل جواب دادند. محو جمال ایشان بودم که با لبخندی بر لب به من گفتند :برویم؟ با تعجب گفتم :کجا؟
🛑بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکترجراح ماسک روی صورتش را درآورد وبه اعضای تیم جراحی گفت:دیگه فایده نداره. مریض از دست رفت...بعد گفت :خسته نباشید.شما تلاش خودتون رو کردید، اما بیمار نتونست تحمل کنه.
🟨یکی از پزشک ها گفت: دستگاه شوک رو بیارید...نگاهی به دستگاه ها ومانیتور اتاق عمل کردم. همه از حرکت ایستاده بودند! عجیب بود که دکتر جراح من، پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم: حتی می فهمیدم که درفکرش چه می گذرد، من افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می فهمیدم.
☑همان لحظه به بیرون اتاق عمل افتاد. من پشت اتاق را میدیدم برادرم با یک تسبیح در دست، نشسته بود وذکر می گفت. خوب به یاد دارم که چه ذکری می گفت: خداکند که برادرم برگردد. او دو فرزند کوچک دارد وسومی هم درراه است
میلاد امام حسن عسکری علیه السلام_1141644200387805522.mp3
546.9K
🌺 میلاد امام حسن عسکری علیه السلام/حاج محمود کریمی
•┈••✾••┈•
🌺بسم رب شهدا وصدیقین🌺
سه دقیقه درقیامت عنوان کتابی است که فرد باخواندنش متحول میشود داستان کتاب درباره ی خاطرات مدافع حرمی است که براثر عمل جراحی لحظه ای ازدنیا فارغ میشودوسپس باشوک قلبی به دنیا باز میگردد.
همه ی این خاطرات درچنددقیقه ای ست که پزشکان برای بازگشت اوبه دنیاتلاش میکنند.ابتدای کتاب درباره ی تجربه ی مرگ وابعاد علمی آن وتجربیاتی که افرادزیادی ازمرگ داشته اند رابیان میکند.کتاب ازفصلهای متنوعی برخورداراست.ازتجربه نزدیک به مرگ گرفته تاورود به عالمی دیگر.
سرآغازفصل با مدافع حرم آغاز میشوداوکه ازخانواده مذهبی چشم به جهان گشوده ودر۱۷سالگی آرزوی مرگ داشته وچندین بارازعزرائیل میخواهد که قبل ازاینکه به گناهان دنیوی آلوده شودبتواند پاک به سود معبود خود بشتابد.او بعدهاعضو سپاه پاسداران میشود که درسال۱۳۹۰ درماموریتی برای مقابله با دشمنان امریکایی درپیرانشهر چشمانش دچارآسیب میشود.به دکترهای زیادی مراجعه میکند.بلاخره روز موعود فرامیرسدوتحت عمل جراحی قرار میگیرد.
عمل روبه پایان است ناگاه مدافع حرم که در زیر تیغ عمل جراحی است احساس سبکی وارامش میکند وبرای چندلحظه ای تمام دوستان وآشناهایش را دراطراف خود میبیند.عزراییل برای امدنش امده ولی او فرصت میخواهد ومیگوید من میخواهم شهید شوم وسپس به دیدار پروردگارم بروم نه به این صورت.
در لحظه هایی که او دراین سرزمین قرار دارداتفاقات عجیبی رخ میدهد از حق الناس گرفته تا دستگیری وصدقه وکمک به افراد.
همه در برابر چشمانش خودنمایی میکرد.دربعضی جاها میبخشید تاخلاصی یابد ودربعضی ازجاها هم خوشحال که توشه ی دیگری به اورسیده تا طرف رضایت اورا جلب کرده باشد.
ناگاه پس ازچند لحظه زیر پاهایش خالی میشود.دکترها توانسته بودندبااحیای قلبی اورا بازگردانند.او پس ازحادثه دیگرآدم سابق نبود صداها وناله های دردناک درگوشش همیشه طنین اندازمیشد.این سفر تجربه ی بسیارمهمی برای اوشده بودتا بتواند برای بهتر شدن زندگیش واعمالش بیشتر تامل وتفکر کند.
بهاره مطلبی3⃣
#مسابقه_علمی_پایگاه_حضرت_معصومه_س
شعری زیبا در وصف استادراستگو
🔹هم نشين كودكان🔹
"قصه هاي راستگو به سر رسيد
عمر راستگوي قصه ها تمام شد.."
تا به گوشم اين خبر رسيد،
بغض كهنه ام شكست
مثل بچه ها شدم
كودكان سال هاي شصت...
رفتم از بزرگسالي ام به كودكي
ديدم از صميم جان
در اتاق كوچكي
پاي حرف هاي او نشسته ام
پشت قاب شيشه اي
پاي قصه هاي راستگو نشسته ام
او كه بر تنش
جامه ي رسول پاك بود
پست و منصبي نداشت
هم نشين كودكان خاك بود
با گچ سفيد و تخته ي سياه
بچه هاي نسل انقلاب را
سوي روشني روانه كرده بود
انس با كتاب را
بازي قشنگ كودكانه كرده بود
بچه هاي روستا و شهر و پايتخت را
پاي تخته مي نشاند
آيه هاي سخت را
مثل جرعه هاي آب
در گلوي كودكان تشنه مي نشاند
در كلاس او
هركسي براي شيطنت اجازه داشت
راستگو
در جواب بچه ها به جاي اخم
حرف هاي تازه داشت
روي تخته ي سياه
دست خط او كه موج مي گرفت
در ميان خانه ها
شور كودكانه اوج مي گرفت
با گچي كه جان نداشت
نقش هاي زنده مي كشيد
هيچ كس در آن كلاس درس
ترس امتحان نداست
چون كه او به جاي ترس
طرح خنده مي كشيد
جاي ميله ي قفس، پرنده مي كشيد
بچه ها به محض ديدنش
يا شنيدن صداي او
بارها ز خنده روده بر شدند
چشم هايشان ولي
با شنيدن حقايقي كه پشت خنده بود
بارها ز اشك شوق پر شدند...
خوش به حال راستگو
در تمام عمر خود همان كه خواست بود
كار خويش را رها نكرد
جز به آيه ها و بچه ها
اعتنا نكرد
حرف هاي او اگرچه قصه بود
راست بود
✍افشين علا
🗓آذر ٩٩
#راستگو
هرچند که رسم است، بگویند
تبریک پسر را به پدرها
میلادِ پدر بر تو مبـارک
ای آمدنت، رأسِ خبرها
✍ امام حسن عسکری (ع) شما را وصیت می کند
1⃣ به پرهیزکاری و پاک زیستی در دین
2⃣ کوشش و تلاش برای خدا
3⃣ بازگرداندن امانت به صاحبش، خواه صاحبش نیک باشد یا بد.
4⃣ سجده های طولانی
5⃣ نیک رفتاری با همسایگان
✍ اگر شما این کارهای نیک را انجام دادید، مردم می گویند: این شخص از شیعیان است و من خرسند می شوم.
6⃣ زینت ما باشید، مایۀننگ ما نباشید
7⃣ دوستی ها را به سوی ما جلب کنید، زشتی ها را از ما دفع نمایید، چرا که هرگونه خوبی به ما نسبت دهند ما اهل آن هستیم، و هر گونه بدی به ما نسبت دهند ما از آن به دور هستیم. ما را در کتاب خدا قرآن حقی است، و با پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نسبتی و از جانب خدا طهارت و پاکی.
8⃣ جز ما هر کس ادعای مقام امامت کند، دروغگو است.
9⃣ خدا را بسیار یاد کنید.
🔟 بسیار در یاد مرگ باشید.
1⃣1⃣ بسیار قرآن را تلاوت کنید.
2⃣1⃣ و بسیار بر پیامبر صلی الله علیه و اله صلوات بفرستید که صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه و اله دارای ده پاداش است.
✍ سفارش های مرا به خاطر بسپارید، و در عمل رعایت کنید، شما را به خدا می سپارم و سلام بر شما.
#ميلاد_امام_حسن_عسكري
#امام_حسن_عسكري
⠀ ⠀⠀ ⠀
╭═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╮
@gholmi48427
╰═⊰🍂🌺🌸🍂
به نام خدا کتاب سه دقیقه در قیامت یک ماجرای عجیبی از جانباز مدافع حرم است که طی یک عمل جراحی و مدت ۳ دقیقه از دنیا میره وباشوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمیگرده �ا در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده بود که در کش برای افراد خیلی سخت بوده برای همین وقتی که به این دنیا برگشته بود آدم ها را به شکل حیوون میدیده و از درونشون خبر داشته چشم برزخی داشته
معصومه مهدی آبادی4⃣
#مسابقه_علمی_پایگاه_حضرت_معصومه_س
#خبر #آستان
💠 اعلام آخرین مهلت برای شرکت در مسابقه کتابخوانی «رمز موفقیت علامه طباطبایی»
🔺 مهلت شرکت در مسابقه کتابخوانی «رمز موفقیت علامه طباطبایی» با هدف بالا بردن اطلاعات عمومی جامعه نسبت به زندگی این عالم جلیلالقدر تا هفتم آذرماه تمدید شد.
📎 news.amfm.ir/?p=75913
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی آستان مقدس
"حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها"
🆔 @astanqom