فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥سرود اجرا شده برا امام زمان عج توسط 313کودک در مسجد مقدس جمکران بسیییییار زیبا😍🌺😍🌺
و
معنوی🌟🌟🌟
💖سلام فرمانده(امام زمان عج)
💖سلام از این نسل غیور جامانده
💖سلام فرمانده
💖سید علی دهه ی نودیهاشو فراخوانده
🌹غنچهها🌹
💥سرود اجرا شده برا امام زمان عج توسط 313کودک در مسجد مقدس جمکران بسیییییار زیبا😍🌺😍🌺 و معنوی🌟🌟🌟 💖سلا
خیلی زیباااااست👌
التماس دعا🙏
سلام به همگی🖐
سال نوتون مبارک
ان شاالله سالی پراز شادی وخیر وبرکت داشته باشید💖💖
هدایت شده از لالایی فرشته ها
خاله پیرزن و بهار خانم.mp3
10.99M
#نوروز
#لحظه_طلایی
#امام_زمان
🌹#خاله_پیرزن_و_بهارخانم🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت:آیت الکرسی
🎶تدوین : عمو قصه گو
📚منبع :سایت وولک
https://eitaa.com/joinchat/1409548311C6b48882918
🔰 کپی با صلوات 🔰
4⃣8⃣6⃣
#تربیتی
بازی کردن با فرزندتان
👈بازی کردن واقعاً هنر است. چون باید همبازی خوبی باشید.
👈نشان ندهید از او بیشتر می دانید.
👈درسطح فکری کودک با او همبازی شوید.
👈مدام او را راهنمایی نکنید.
👈تاوقتی پیش بینی می کنید که اوضاع خطرناک نشده برای کنترل کودک اقدامی نکنید. بسیاری از والدین آن قدر وقت صرف کنترل کردن کودکشان می گذارند که از وقت گذاشتن با کودک آن گونه که هر دو از کیفیتش راضی باشند غافل می مانند.
👈گاهی گیج بازی در بیاورید و اعتراف کنید که اشتباه کرده اید
#شعر_کودکانه
#کارهای_خوب
#مسواک_زدن
👧🏻 ای بچه پاکیزه
👦🏻 مسواک بزن همیشه
😬 دندونهای قشنگت
🚰با مسواک تمیز میشه
🏙 یادت باشه شب و روز
😬 مسواک نشه فراموش
😢 اگه بشه فراموش
😭 میخوره دندون و موش
👦🏻اگه خراب شده دندون
👧🏻 درست نمیشه آسون
😋نمیتونی بجوی
🍗غذاهای فراوان
#قصه_بهار_خانم🌸
بهار خانم که از راه رسید، همه جا گل بود و سبزه. گنجشکه روی درخت جیک جیکی کرد و گفت: «بهار خانم خوش آمدی. عیدی من را می دهی؟ بهار خانم تقی زد به تخم های گنجشک، جوجه ها بیرون آمدند. بهار خانم گفت: «این هم عیدی تو».
درخت گفت: «بهار خانم خوش آمدی به من هم عیدی می دهی؟» بهار خانم یک مشت شکوفه ریخت روی شاخه های درخت. درخت خوشگل شد. بهار خانم گفت: «این هم عیدی تو».
کرمه سرش را از خاک بیرون آورد گفت: «بهار خانم خوش آمدی به من هم عیدی می دهی؟» بهار خانم به ابرها نگاهی کرد و خندید. باران شرشر بارید. کرمه خوش حال شد و دمش را تکان داد. بهار خانم گفت: «این هم عیدی تو.» بعد هم رفت خانه خاله پیرزن.
خاله پیرزن کنار سفره هفت سین نشسته بود و داشت سین های سفره هفت سین را می شمرد. یک سین کم داشت. به بهار خانم گفت: « یک سین کم دارم. حالا چه کار کنم؟ غصه دار شد».
بهار خانم گفت: «ناراحت نباش.» بعد دست کرد توی جیبش و یک شاخه سنبل گذاشت توی سفره هفت سین و گفت: «بفرما این هم عیدی تو خاله پیرزن.» و این جوری شد که اون سال همه از بهار خانم عیدی گرفتند. بوی سنبل توی خانه خاله پیرزن پیچیده بود.