eitaa logo
🌹غنچه‌ها🌹
1.2هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
64 فایل
یه دورهمی عالی برای مربیان، مادران و مدیران خلاق کشور با کانال تربیتی غنچه ها👌 @ghoncheha313👈 کپی، باذکرصلوات، آزاد هست🌹 ما اینجاییم @Moud133 @Yaemamhasan
مشاهده در ایتا
دانلود
این کلاس ها از امروز شروع میشوند👇 🔰کلاستون رو انتخاب کنید👇 🍀صفر تا صد روانخوانی قرآن(بدون محدودیت سنی)👇 https://survey.porsline.ir/s/jZ7A1yM 🍀انگلیسی بزرگسالان(بالای ۱۴ سال)👇 https://survey.porsline.ir/s/GAq6esd 🍀قصه گویی و قصه نویسی (بالای ۱۴ سال)👇 https://survey.porsline.ir/s/j1JvhvZ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹غنچه‌ها🌹
مادر خواب بود ، پاور چین به سمت شیر آب رفت و آهسته وضو گرفت ، به اتاق که برگشت هرچی گشت چادر جشن تکل
مادر: پاک بچرو دیوونه کردن ، یک نماز دو دقه ای رو یک ساعت کش میده ، والا ی نماز دو ، سه رکتی رو نزدیک به بیست رکت میخونه ، ظهرم اینکارو کرد پدر ، خوب بلند شو برو مدرسه صحبت کن ، بپرس چرا دارن افراط میکنن ، این چه نمازیه به بچه یاد دادن فردای اون روز مادر بعد از رسوندن آرمیتا به دفتر مدرسه رفت مادر : خانم این چه وضعشه ، شما دارید دانش آموز تربیت میکنید یا مرتاض؟! مدیر مدرسه : چطور مگه ،چیزی شده؟ مادر : والا دختر من ساعت ها داره نماز میخونه ، هر نمازش بیست رکعته ، والا نه من و نه پدرش اهل نمازو اینجور حرفا نیستیم، ترجیح میدیم بچمون با اداب و فرهنگ خانوادش بزرگ بشه ، والا دورکعتشم زوره چه برسه به بیست رکعت مدیر : والا تا اونجا که من مطلعم معلمشون در حد دو رکعتی بهشون آموزش داده ، حالا چرا آرمیتا داره اینجوری نماز میخونه من تعجب میکنم میخواهید من ازش میپرسم ، تا مطلع بشیم چرا داره اینطوری نماز میخونه مادر : من نمیدونم ، اعتقاد معلمشون چجوریه ولی فکر میکنم افراطیه ! ایشون حق ندارن از حد کتاب درسی بیشتر آموزش بدن ، ایشون اصلا درس مهم ریاضی رو ول کرده ، و گیر داده همش به هدیه آسمانی و قران و احکام مدیر : نه عزیز من ، این برنامه همیشگی ما هست که برای پایه سوم به مدت دو هفته بعد از جشن تکلیف متمرکز رو درس قران و نماز و احکام اولیه میشیم ، تا هم بچه ها اشنا بشن و هم سوالات ذهنیشون جواب داده بشه ، بعد از دوهفته برمیگردیم روال عادی (۸)
مادر لطفا زودتر برگردید روال عادی چون واقعا دختر من دیوانه وار داره اذیتم میکنه ، یبار میگه حجاب یبار میگه چرا نماز نمیخونی ، چرا ناخون میکاری چرا چرا چرا... هم آسایشو از خودش گرفته ، هم از ما ، ببینید من همینم ، ظاهر و باطن ، اینکه نماز نمیخونم و ظاهرم اینه ، بین منو خدای خودمه ، من ظرفیتم همینه ، نمیتوتم دم به دقه ارایشمو پاک کنمو وضو بگیرم ، ولی شما یکاری کردید این بچه همش به من گیر میده ، دارید منو از چشمش میندازید مدیر : ببینید بعضی بچه ها بهره هوشی بالایی دارن و خیلی ، تیز بین و ریز بین و همه جوانب نگرن ، وقتی وارد یک تغییر میشن هزاران سوال تو ذهنشون میاد ، که اگه جواب داده نشه به بیراه میرن الان بچه های پایه سوم ، در گیر یادگیری همینا هستن ،که اونطور که فهمیدم آرمیتا خیلی ذهن فعالی داره و خیلی اهل سوال پرسیدنه ، بالاخره ما وظیفه داریم نماز خوندنو به بچه یاد بدیم اینکه اون نمازو واجبات دینشو یاد میگیره ولی در خانواده چنین چیزی رو نمیبینه دچار دوگانگی میشه و دلشوره میگیره مادر : خانم عزیز ، حالا شما یاد دادی ، چرا افراطیش میکنی ، چرا این بچه باید بیست رکعت بخونه مدیر : بزارید من با معلمش صحبت کنم ببینم ، باقی بچه ها هم همینطورن ، یا اموزشش طوری بوده که شبهه ایجاد کرده که بچه ها باید تعداد زیاد نماز بخونن مادر : لطفا سریعتر اینکارو کنید ، چون واقعا من نگران سلامتی بچم هستم (۹) ادامه دارد...
: ح = حیا ج = جمال‌ِحقیقی ا = ایمان ب = بندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچوقت زندگیتون روبا دیگران مقایسه نکنید، هیچ مقایسه ای بین ماه وخورشید وجود نداره. هر کدومشون وقتش که برسه میدرخشن... 🌛شب بخیر
🌹غنچه‌ها🌹
مادر لطفا زودتر برگردید روال عادی چون واقعا دختر من دیوانه وار داره اذیتم میکنه ، یبار میگه حجاب یبا
مدیر مدرسه معلم کلاس آرمیتا رو صدا کرد و علت رو جویا شد معلم :والا من تعجب میکنم ، من اصلا چنین آموزشی ندادم ، تعداد نمازها دقیقا همینی هست که باید باشه ، تازه اصلا مستحبات رو هم نگفتم که گیج نشن ، بزارید آرمیتا رو صدا کنم ببینیم چرا اینجوری نماز میخونه؟ مدیر مدرسه آرمیتا رو پشت میکروفن صدا کرد و آرمیتا به دفتر مدرسه اومد معلم : آرمیتا جان مادرت اومده بود آرمیتا در حالیکه تعجب کرد، گفت : برای چی؟ معلم : اومده بود وضعیت درسیتو بپرسه و اینکه تعجب کرده بود که تو نمازو داری اشتباه میخونی ، خیال کرده بود ما داریم اشتباهی به شما یاد میدیم آرمیتا : نه خانم من درست میخونم مدیر : الان یه نماز ظهر و عصر رو بخون ارمیتا شفاهی نمازوخوند معلم به مدیر نگاه کردو گفت : درست خوند مدیر : پس چرا مادرت گفت : تو بیست رکعت میخونی؟ ارمیتا سرشو پایین انداخت و چیزی نگفت مدیر : آرمیتا جان ، مادرت مارو مقصر میدونه ، تو باید راستشو بگی آرمیتا : اشک تو چشماش جمع شد و گفت : خانم من مجبورم سه بار نماز ظعرو عصر رو بخونم معلم و مدیر : چرا؟ آرمیتا : اخه دوست ندارم برای پدر و مادرم گناه نوشته بشه ، نمیخوام برن جهنم ، من به جاشون نماز میخونم معلم نگاهی به مدیر کردو با افسوس نفسی کشید مدیر دستشو زیر چونه آرمیتا گذاشت و اشکشو پاک کرد و گفت : عزیز دلم ، تو خیلی مهربونی ، ولی نترس اینجوری نیست ، اجازه بده من با معلمت صحبت کنم و جوابشو بهت زنگ مدرسه خورد میگم ، حالا برو حیاط مدیر به سمت معلم که به پنجره تکیه داده بود و به بچه های حیاط نگاه میکرد رفت و گفت : چیکار باید بکنیم (۱٠)
معلم رو کرد به مدیر مدرسه و گفت : متاسفانه این شکاف دینی بین اعضای خانواده همیشه دردسر داره ، بچه ها تو سن تکلیف آموزش دینی میبینن ولی خانواده اهل انجام اعمال دینی نیستن و اینوجری دچار دردسر و آشفتگی میشن ، یا نهایتا با فشار خانواده و یا عدم حمایت و تشویق از طرف والدین ، اعمال دینی رو کنار میزارن ، خیلی دلم میسوزه ولی کاری نمیتونم بکنم مدیر : متاسفانه این واقعیت داره ولی الان مسئله اینه که بچه هایی که پدر و مادرشون اهل نماز و سایر فرایض دینی نیستن دچار استرس شدن ، اگه خانواده ها به بچه بگن به توچه ما نماز میخونیم یا نه ، این بچه ها ، به توچه و به تو ربطی نداره رو دربرابر تذکر ، از کانون خانواده یاد میگیرن ، اگه هم جوابی ندن ، بچه خیال میکنه باید نجاتشون بده و همش استرس نماز و روزه والدینشون رو داره معلم گفت : این مسئله خیلی پیچیدست و باید بگیم فعلا باید متمرکز رو خودشون بشن و سعی کنن خودشون رعایت کنن و فعلا با کسی کار نداشته باشن تا بزرگتر بشن و علمشون بره بالا و زبان گویاتری برای تذکر و صحبت پیدا کنن و هرگز با خانواده درگیر نشن ، باید یاد بگیرن خداوند به خیلی از اعمال نیک ادم ها جدا نگاه میکنه و شاید همون اعمال نیک باعث نجات اون ها بشه هرچند از خیر و برکات زیاد نماز و روزه محروم میشن (۱۱)
غول چراغ جادو اومده پیشم گفت : یه آرزو بکن گفتم : یه خونه میخوام گفت : اگه اینکار ازم برمیومد خودم تو چراغ نمیخوابیدم😒 خدایی خیلی قانع شدم😂 شااااد باشید🌸
🌹غنچه‌ها🌹
معلم رو کرد به مدیر مدرسه و گفت : متاسفانه این شکاف دینی بین اعضای خانواده همیشه دردسر داره ، بچه ها
زنگ تفریح تموم شد و بچه ها وارد کلاس شدند ، برخلاف همیشه، خانم معلم جلوتر از بچه ها تو کلاس بود و کتاب میخوند . بچه ها ارام سر جاشون نشستن . خانم معلم از سر جاش بلند شد و نگاهی به بچه ها کرد و گفت : الان چی داریم؟ بچه ها: هدیه های آسمانی معلم : خوبه ، پس میتونیم درباره یک مسئله مهم دینی با هم صحبت کنیم که اتفاقا یکی از هدیه های خداوند به ما انسانهاست، حالا بگید کی میدونه امام یعنی چی ؟ بچه ها جواب های مختلفی دادن معلم : افرین به همتون ، امام یعنی راهنما، خداوند برای ما کسانی رو انتخاب کرده که امام و راهنمای ما باشه ، الان که امامان و پیامبران نیستن ما از احادیث و قرآن و کتاب های انها راهنمایی میگیریم ، اگه چیزی هم متوجه نشدیم مراجع تقلید راهنمای ما هستن بعضی اوقات بعضی افراد اصلا به پست راهنمای خوبی نمیخورن و ممکنه اصلا آموزش دینی نبینن ، مثلا خود من ، به سن شما بودم ، اصلا نه برامون توضیح دادن سن تکلیف چیه ، نه درست یادمون دادن ، نه جشنی و نه تشویقی ، فقط بهمون گفتن شما ۹ سالتون شده باید حجابتون رو رعایت کنید و نماز بخونید ، همین ولی زمان شما زمان خوبیه هم جشن خوبی براتون میگیرن و هم آموزش خوبی میبینید ، پس اگه شما حتی از پدر مادراتون که ممکنه راهنمای خوبی نداشتن و تو انجام اعمال دینی ضعیف تر هستن ، جلوتر هستید نباید با خانوادتون درگیر بشید یا بحثو جدل کنید ، بزارید بزرگ بشید وعاقل بعد بهشون به عنوان دختر بزرگ خونه یاد بدید ولی لطفا الان که خودتون تو مرحله آموزش هستید اینکارو نکنیدو..... (۱۲)
چند روز از این ماجرا گذشت و آرمیتا یواشکی نماز میخوند و دوست نداشت مادرشو ناراحت کنه توی مدرسه ، بچه ها کم کم چیزهای بیشتری یاد میگرفتن ، مادر فاطمه ، دوست صمیمی آرمیتا برای فاطمه یک چادر مشکی زیبا خریده بود ، آرمیتا خیلی از چادر خوشش اومد و از فاطمه گرفت و سرش کرد ، همه بچه ها به آرمیتا گفتن چقدر با چادر قشنگ و ناز شده آرمیتا خیلی از چادر خوشش اومد و به فاطمه گفت: خوش بحالت ، بزار منم به مامانم میگم برام بخره ، تا شبیه هم بشیم زنگ مدرسه خورد و آرمیتا مثل همیشه به سر کوچه رفت تا مادرشو پیدا کنه ولی برخلاف همیشه پدر دنبالش اومده بود (۱۳)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤بسم الله الرحمن الرحیم 🖤سلام به همگی 🏴🏴 این آرزو مونده تو سینه اللهم ارزقنا مدینه ... ان شاالله به همین زودی با ظهور امام عصر "صلوات الله علیه " برای بقیع ، حرم و بارگاه خواهیم ساخت ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹غنچه‌ها🌹
چند روز از این ماجرا گذشت و آرمیتا یواشکی نماز میخوند و دوست نداشت مادرشو ناراحت کنه توی مدرسه ، بچ
آرمیتا تعجب کرد پدر گفت : خاله خانم داره نی نیش به دنیا میاد مامان رفته بیمارستان پیشش باشه ، منم مرخصی گرفتم تا یک روز کامل با دخمل خوشگلم باشم آرمیتا گفت : وایسا بابا الان میام آرمیتا دوان دوان پیش فاطمه رفتو چادرشو قرض گرفتو سر کرد و پیش پدرش برگشت پدر : وااای ماشا الله چه خانم خانوومایی شده و ارمیتا رو بغل کرد و بوسید آرمیتا : بابا ، بابا جون منم از این چادرا میخوام بابا : ای جان بابا ، چشم ، امروز ، روز توست ، هرچی بخوای میخرم ، ی دخمل که بیشتر ندارم ، امروز هم که مامان نیست ، ی روز پدر دختری بگذرونیم بعد از خریدو رستوران به خونه برگشتن ، مامان عکس نی نی کوچولو رو فرستاده بود و کلی خوش حال شدن آرمیتا کنار پدر نشستو گفت : بابا پدر : جون بابا آرمیتا : بابا ، مامان چرا نمیزاره من نماز بخونم ، چرا نمازو دوست نداره ، اصلا خودت چرا نماز نمیخونی پدر : وای آرمیتا ، بی خیال ، الان که دارم فکر میکنم ، با خریدن این چادر گور خودمو کندم😂😂😂 آرمیتا : چرااا بابااا پدر : فکر نکنم مامان خوشش بیاد آرمیتا : باشه ، اصلا شما نماز نخونید ولی بزارید من بخونم ، من دوست دارم مثل دوستام باشم ، دوستم میگه نماز میخونه ، من خجالت میکشم ، مجبورم دروغ بگم نماز میخونم خب دروغ نگو ، دروغ کار بدیه بگو‌نمیخونی ، بگو ما زندگیمون اینجوریه، اهل نماز نیستیم آرمیتا : بابا ، تو دوست داری من نماز بخونم؟ بابا دستی به سرش کشیدو گفت : نمیدونم ، خودت میدونی ، ولی دردسر درست نکن ، باشه بابا جون آرمیتا : با خوش حالی چشمی گفت و رفت (۱۴)
شب که مامان اومد بعد از یک ساعت صدای بحثی بلند شد . آرمیتا گوشش رو به در چسبوند تا بشنوه ، چون حسش میگفت : بحث سر اونه مامان داشت میگفت ، مثل اینکه میخوایید منو مسخره کنیا ، تو گفتی دوسه هفته دیگه از سر بچه میوفته بعد خودت میری براش چادر میگیری ، من با این تیپو ظاهرم مگه مسخره ام با این بچه با چادر برم بیرون دوسه روز دیگه مهمونی دوره ایمونه ، آرمیتا رو با چادر ببرم تو بزنو برقص خودمو مسخره کنم ، چراااا براش چادر خریدی به خدا اگه ادا و اتوار این بچه رو جمع نکنی من میدونم و تو آرمیتا ترسیده بود ، چادرشو برداشت و چپوند ته کیف مدرسش تقریبا یک هفته ی سختیو گذروند ، مادر که همیشه کوله مدرسشو براش میاورد ، با چادر سر کردنش کولشو براش نیاورد تا با چادر حمل کوله براش سخت بشه و چادرو کنار بزاره ، توی خیابون سعی میکرد آرمیتا رو از طرف آفتاب ببره تا چادرو علت گرم شدنش بدونه کم کم آرمیتا خسته شد ، از تنهایی میترسید ، از بی مهری مادرش میترسید ، از بحث پدر و مادرش سر کارهای خودش میترسید ، از جنگیدن سر عقایدش میترسید و در نهایت همه چیز رو کنار گذاشت . یک ماه بعد بچه های روزه اولی کلی ذوق داشتن برای روزه گرفتن و سحر بیدار شدن و افطار تشویق شدن، مدرسه براشون مراسم افطاری گرفت ، آرمیتا دوست داشت روزه بگیره ، ولی نه کسی اون رو سحر بیدار میکرد که با خوردن غذا یک روز کامل رو دووم بیاره و نه کسی برای باز کردن روزه اش براش افطار درست میکرد و در نهایت بعد از چند روز مداوم روزه گرفتن بدون سحری مریض شد و بحثو جدل دوم زندگیش سر عقایدش رو در سن ۹ سالگی کنار گذاشت و تن به تمایل مادرش داد . مادری که برای راحتی خودش نمیخواست دخترش متدین باشه ، مادری که تیپ و ظاهرشو متضاد با تیپ و ظاهر دخترش میدونست ، پس باید دخترش شبیه خودش میشد مادری که ، هر عاملی که در خونه قرار بود عذاب وجدان ایجاد کنه رو از بین میبرد.😔 اتمام داستان
🌸خدایا، در امر تربیت فرزندانمان، یاریمان بفرما🙏
✅عبادت در حضور کودک 🔹عبادت در حضور کودک تشویقی است برای جلب او به نماز و نیایش. امام صادق فرمودند: امیرالمؤمنین علیه‌السلام در خانه خود اتاق متوسطی برای نماز داشت هر شب که طفلی به خواب نمی‌رفت امام او را به آن اتاق می‌برد و نماز می‌خواند. (جامع آیات و احادیث نماز، ج2، ص111) 🔹حال کودکی که شاهد نماز خواندن والدین نیست یا به ندرت آن‌ها را در حال نماز می‌بیند چگونه اهل نماز شود؟ باید دانست که پدر و مادر نخستین الگوی کودک هستند. https://eitaa.com/yavarankochak
مرد : قوطی چایی کجاست؟ زن : شما مردا توی عمرتون نمیتونین چیزی رو به تنهایی پیدا کنید!😐😐 چایی تو کابینت ادویه هاست، تو قوطی كاكائو که روش نوشته نمک☺️😂 💢روزی چند دقیقه لبخند زدن، حتی شده الکی، باعث کاهش استرسها وفشارهای روحی وروانی ودرمان دردهای جسمانی میشه. پس تا میتونید بخندید واز زندگی لذت ببرید👌 شادی روزی قلبهایتان💖💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️مجموعه موشن گرافیک هفته سلامت(۱) 🔹️چه بخوریم؟ 🔹 چگونه بخوریم؟ 💢البته افرادی که بعد غذا خوردن،دچار تپش قلب می شوند(عامل از معده هست نه قلب)، بهتره که بعد غذا کمی به پشت دراز بکشند وپای راست را روی پای چپ بیندازند،چون راه رفتن باعث تشدید تپش قلب میشه (خوابیدن ممنوع) 💢افراد گرم مزاج می توانند بعد از غذا(اگر چرب نباشد) مقدار کمی اب بنوشند(فقط اب نه نوشابه وچای) 🌸سلامتی روزیتان🌸