eitaa logo
قنوت قلم
476 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
534 ویدیو
15 فایل
اینجا گوشه دنجی است برای دل نوشته ها و زمزمه های گاه و بی گاه قلم و قلبم، هرآنچه از تجربه ها و دانسته هایم که رزق آسمانی‌ام باشد و میهمان خانه دل‌ هرکسی بشود که رزقش این کلمات بوده و بماند به یادگار... #مهدی_طوقانی 👇👇 @MAHDI_T_114
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" یٰا کٰاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ، اِکْشِفْ کَرْبَ مُولٰانَا الْمَهْدِیِّ، بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْنِ علیه السلام "
ابالفضلِ‌باوفا.. - @makrobe_135|کریمی.mp3
6.74M
- نـور خیمـه‌گاهی و یک نفر سپاهـی و به خواهرت پناهـی یا ابالفضل ... دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ و امام علیه‌السلام؛ در آن غروب غمگین به برادرش فرمود: أنت صاحب لوائي یا أخي تو پرچم‌دار منی برادر، اگر بروی سپاه از هم می‌پاشد؛ رفافت با عباس‌‌بن‌علی‌علیه‌السلام یعنی مانند او با همه سختی ها پای پرچم حسین؛ تا لحظه آخر بمانی... دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید سید مرتضی آوینی: حلقوم ها را می‌توان برید اما فریادها را هرگز، فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید، جاودانه می‌ماند... دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 به صحرای عشق بيا... ▪️به صحراى عشق بيا؛ اين شب است و نور غمرنگ ماه؛ بيا و حالا ديگر خطرى نيست؛ شمشيرها را غلاف كرده‌اند و شمشيردارها رفته‌اند و يا آسوده‌اند! ▪️نمى‌خواهد سرت را بدزدى، ديگر تيرى نيست؛ ديگر حرمله تيرى در تركش ندارد، سينه‌ى حسين و حلقوم على‌اصغر، تمامى تيرها را تحويل گرفته‌اند. ▪️نمى‌خواهد بترسى، معركه تمام شده و سرحسين را برده‌اند، به كوفه فرستاده‌اند، نزديك بيا.بلند شو، خبرى نيست، خطرى نيست، گوش‌هايت را نزديك بياور، نزديكتر. از دهان باز اين زخم‌هاى سرخ، از حنجره‌ى استخوانى اين ستون‌هاى شكسته و اين آسمان‌هاى بلند، چه مى‌شنوى‌؟ ▪️اين پيرمرد را ببين، اگر چه سر ندارد، ولى از خطوط انگشت‌هايش، از پوست چروكيده‌اش، مى‌توانى بشناسيش. اين حبيب است! اينكه حنجره‌اش هنوز بوى عطر قرآن مى‌دهد. اين برير است. اين نعش سياه، كه خون سفيدش مثل عطر ياس بر روى دست‌هاى نسيم، تا تمامى نهانگاه‌هاى شش‌ها را پر مى‌كند، اين جوْن، غلام ابوذر است! ▪️اين كودك كه هنوز با گردن خميده دارد به زخم شمشيرى كه برعمويش مى‌نشيند، نگاه مى‌كند، عبداللّه برادر قاسم است فرزند امام مجتبى است! ▪️اينها؛ اينها كه باتير و نيزه به زمين دوخته شده‌اند، ياران حسين هستند، مى‌ترسيدند كه با صداى حسين استخوان‌هاشان، راه بيفتد و نعش‌هاشان سربردارد، همه را با سُم اسب و باتيغ و تير به زمين بسته‌اند! ▪️آيا مى‌توانى دورتر بيايى، بيا با او كه در كنار شريعه، بى دست نشسته، آرى بى‌دست نشسته، نشستن را كه مى‌فهمى، او بى‌دست و بى‌سر نشسته، ابوالفضل است. از آن وقت كه حسين، دست مهربانش را از زير سر او برداشته و چشمش را پاك كرده، دارد حسين را نگاه مى‌كند. حتى وقتى كه سرش را جدا كردند، دارد با گردن افراخته‌اش حسين را مى‌پايد. ▪️باور نمى‌كنى‌؟ ببين همه‌ى اينها دارند با زخم‌هاشان يكديگر را مرهم مى‌زنند. اين مصحف پاره پاره را مى‌شناسى، اين على اكبر است.حسين نتوانست پاره پاره‌هايش را بردارد. صحاف آوردند، با بوريا آوردند، تا از اين ورق‌هاى پاره پاره، قرآنى مجلّد بسازد. مجلّد نه با جلد زركوب، كه با جلد قرمز خون، با رنگ ارغوانى خون، نمى‌دانم با رنگ عشق‌؟ با رنگ محمد؟ با رنگ على‌؟ با رنگ فاطمه‌؟ با رنگ خدا؟ با صبغة اللّه‌؟ راستى كه با بى‌رنگى و بى‌رنگى. بازهم مى‌توانى ببينى‌؟! 😭💔 دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا