eitaa logo
قنوت قلم
436 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
450 ویدیو
15 فایل
اینجا گوشه دنجی است برای دل نوشته ها و زمزمه های گاه و بی گاه قلم و قلبم، هرآنچه از تجربه ها و دانسته هایم که رزق آسمانی‌ام باشد و میهمان خانه دل‌ هرکسی بشود که رزقش این کلمات بوده و بماند به یادگار... #مهدی_طوقانی 👇👇 @MAHDI_T_114
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ و امام علیه‌السلام؛ در آن غروب غمگین به برادرش فرمود: أنت صاحب لوائي یا أخي تو پرچم‌دار منی برادر، اگر بروی سپاه از هم می‌پاشد؛ رفافت با عباس‌‌بن‌علی‌علیه‌السلام یعنی مانند او با همه سختی ها پای پرچم حسین؛ تا لحظه آخر بمانی... دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید سید مرتضی آوینی: حلقوم ها را می‌توان برید اما فریادها را هرگز، فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید، جاودانه می‌ماند... دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 به صحرای عشق بيا... ▪️به صحراى عشق بيا؛ اين شب است و نور غمرنگ ماه؛ بيا و حالا ديگر خطرى نيست؛ شمشيرها را غلاف كرده‌اند و شمشيردارها رفته‌اند و يا آسوده‌اند! ▪️نمى‌خواهد سرت را بدزدى، ديگر تيرى نيست؛ ديگر حرمله تيرى در تركش ندارد، سينه‌ى حسين و حلقوم على‌اصغر، تمامى تيرها را تحويل گرفته‌اند. ▪️نمى‌خواهد بترسى، معركه تمام شده و سرحسين را برده‌اند، به كوفه فرستاده‌اند، نزديك بيا.بلند شو، خبرى نيست، خطرى نيست، گوش‌هايت را نزديك بياور، نزديكتر. از دهان باز اين زخم‌هاى سرخ، از حنجره‌ى استخوانى اين ستون‌هاى شكسته و اين آسمان‌هاى بلند، چه مى‌شنوى‌؟ ▪️اين پيرمرد را ببين، اگر چه سر ندارد، ولى از خطوط انگشت‌هايش، از پوست چروكيده‌اش، مى‌توانى بشناسيش. اين حبيب است! اينكه حنجره‌اش هنوز بوى عطر قرآن مى‌دهد. اين برير است. اين نعش سياه، كه خون سفيدش مثل عطر ياس بر روى دست‌هاى نسيم، تا تمامى نهانگاه‌هاى شش‌ها را پر مى‌كند، اين جوْن، غلام ابوذر است! ▪️اين كودك كه هنوز با گردن خميده دارد به زخم شمشيرى كه برعمويش مى‌نشيند، نگاه مى‌كند، عبداللّه برادر قاسم است فرزند امام مجتبى است! ▪️اينها؛ اينها كه باتير و نيزه به زمين دوخته شده‌اند، ياران حسين هستند، مى‌ترسيدند كه با صداى حسين استخوان‌هاشان، راه بيفتد و نعش‌هاشان سربردارد، همه را با سُم اسب و باتيغ و تير به زمين بسته‌اند! ▪️آيا مى‌توانى دورتر بيايى، بيا با او كه در كنار شريعه، بى دست نشسته، آرى بى‌دست نشسته، نشستن را كه مى‌فهمى، او بى‌دست و بى‌سر نشسته، ابوالفضل است. از آن وقت كه حسين، دست مهربانش را از زير سر او برداشته و چشمش را پاك كرده، دارد حسين را نگاه مى‌كند. حتى وقتى كه سرش را جدا كردند، دارد با گردن افراخته‌اش حسين را مى‌پايد. ▪️باور نمى‌كنى‌؟ ببين همه‌ى اينها دارند با زخم‌هاشان يكديگر را مرهم مى‌زنند. اين مصحف پاره پاره را مى‌شناسى، اين على اكبر است.حسين نتوانست پاره پاره‌هايش را بردارد. صحاف آوردند، با بوريا آوردند، تا از اين ورق‌هاى پاره پاره، قرآنى مجلّد بسازد. مجلّد نه با جلد زركوب، كه با جلد قرمز خون، با رنگ ارغوانى خون، نمى‌دانم با رنگ عشق‌؟ با رنگ محمد؟ با رنگ على‌؟ با رنگ فاطمه‌؟ با رنگ خدا؟ با صبغة اللّه‌؟ راستى كه با بى‌رنگى و بى‌رنگى. بازهم مى‌توانى ببينى‌؟! 😭💔 دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی غذای نذری کل حیاطو پر کرده. دیگ‌های بزرگ نذری روی آتش پخته می‌شن. خادمان جوان مسجد در کنار پیرغلامان آستین بالا می‌زنند و شال خدمت می بندند. هرکس وظیفه‌ی خودش میدونه که یه کاری انجام بده! و هر آنچه از دستش برمیاد برای هیئت مسجد انجام می ده. اصلا دهه اول محرم ، حال و هوای دیگه‌ای داره... حال و هوای معنوی روضه و شور عزاداری و عطر غذای نذری ✍ مهدی طوقانی
روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت شیخ جعفر مجتهدی به قزوین رفتیم، محل سكونت ایشان منزل آقای حاج‌فتحعلی بود. بعد از اینكه لحظاتی را در خدمتشان سپری كردیم، خطاب به جناب حاج‌فتحعلی فرمودند: كاغذ و قلمی تهیه كنید تا یك دو بیتی درباره حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) بگویم. حاج علی‌آقا یك برگ كاغذ و قلمی به ایشان دادند. پشت كاغذ مقدار اندكی خط‌خوردگی داشت، هنگامی كه آقا آن‌ را گرفته و مشاهده نمودند فرمودند: "اسم حضرت را بر روی كاغذ قلم‌خورده نمی‌نویسند!" حاج علی‌آقا فوراً كاغذی كاملاً تمیز مهیا نمودند، آنگاه آقای مجتهدی گفتند: "حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) می‌فرمایند: هركس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی‌هاشم حضرت عباس(علیه‌السلام) بشود حتما حاجتش برآورده خواهد شد، و سپس شروع به خواندن بیت اول كردند و در فاصله بین بیت اول و دوم حدود نیم‌ساعت با شدت تمام می‌گریستند، آنگاه بیت دوم را خواندند و باز حدود نیم‌ساعت شدیداً گریه كردند، آنگاه دو بیتی را روی كاغذ نوشتیم كه عبارت بود از: یادم ز وفای اشجع الناس آید وز چشم ترم سوده الماس آید آید به جهان اگر حسین دگری هیهات برادری چو عباس آید... 📚 منبع: کتاب ذکرهای شگفت عارفان ۱ دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
نمیشه باورم که وقت رفتنه 1.mp3
4.14M
نمیشه باورم که وقت رفتنه تموم این سفر بارش رو شونه‌ی منه 🏴💔 حاج محمود کریمی دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«ها يا مهدي»💔 « آه ای مهدی» ملاباسم کربلائی دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 تحجری به نام اصلاحات و اصول‌گرایی 🔻مردم از این دعوای شوم خسته‌اند بس کنید! از مبحث "انحطاط متحجّرانه؛ انعطاف‌پذیری متفکّرانه" در هیئت میثاق با شهدا، دانشگاه امام صادق(ع) دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
امان از بی غیرتی چند شب پیش تو دهه اول محرم ، در ایستگاه صلواتی ، دختری کشف حجاب کرده داشت چیزی پخش می کرد. واقعا زجرآور بود. جلوتر رفتم و به یکی از آقایون گفتم : لطفا به این خانم بگید به حرمت عزا ، شالشو رو سرش بذاره! آن جوان گفت: پدر و برادرش اینجا هستند ، وقتی اونا چیزی نمی گن ، من چی بگم!؟ یعنی برخی از مردای ما هم بی غیرت شدن 🤷‍♂
امام حسین (ع) از خیلی ها دستگیری می کنه ، اما نمی‌دونم دست این نامردا رو هم می گیره یا نه!!!
خواب زیاد آفت روح است. خداوند روزیِ روح را در بیداریِ شب، و روزیِ جسم را در تلاشِ روز گذاشته است. دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 حکایت غریبی‌ست که سجّاد علیه السّلام؛ حجّتِ حق خدا بر خلایق، حقانیت مجسّم، در غل و زنجیر، با آن تن نحیف و بیمار، بخواهد حقانیت‌ش را به این جماعت جاهل، این جماعت پرورش‌یافته دستگاه اموی اثبات کند. جماعتی که اسلام را با یزید و معاویه شناخته‌اند. پیرمردی جلوی سجّاد می‌ایستد، دست‌هاش را به آسمان بلند می‌کند و می‌گوید: «خدا را شکر که اهل حق شما را کشت و با کشتن مردانتان بلاد مسلمین را امنیت بخشید!» برافروخته می‌شوید. سجّاد را می‌بینید که آرام پیرمرد را نگاه  می‌کند و می‌پرسد: «قرآن خوانده‌ای پیرمرد؟» - آری. – «وَ آتِ ذالقربی حَقّه را خوانده‌ای؟ ذالقربی ماییم. قُل لا اَسئَلکُم علیهِ اَجراً اِلّا المَوَدّه فِی القُربی را خوانده‌ای؟ القربی ماییم. وَ اعلموا انّما غنمتم مِن شیء فانّ لله خمسه و للرّسول و لذی القربی را خوانده‌ای؟ القربی ماییم. انّما یریدالله لِیُذهِبَ عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکُم تطهیراً را خوانده‌ای؟ اهل البیت ماییم... حالا دیگر نه پیرمرد که همه جماعت شامی آن معرکه دارند با چشم دیگر نگاهتان می‌کنند. پیرمرد که اشک ازچشم‌هاش جاری شده است، وسط گریه‌اش می‌پرسد: هَل لی مِن توبه؟ ... آری شکستند و شکستند و شکستند هم  حرمتش را هم دلش را هم...بماند... دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam