eitaa logo
📌قنوت خمار
1.1هزار دنبال‌کننده
324 عکس
494 ویدیو
11 فایل
🌱بستری برای انتخاب، تکرار و تغییر🌱 حکّاکی های روح الله متوسل؛ طلبه ای با عبای خاکستری ارتباط با مدیر کانال @r_motavassel ناشناس حرفت رو بزن👇 https://daigo.ir/secret/21262388923
مشاهده در ایتا
دانلود
👌 اگر پير زالى چند روز بر خود سخت گيرى كند و به ساختمان معبدى و يا منزلى كمك كند و ثروتمندى هم تمامى ثروتش را بدهد و چند روز هم گرسنه بماند، تازه اينها برابر هستند و يك پاداش دارند كه پاداش بر اساس نعمت و بر اساس عمل نيست، بر اساس سعى است و سعى نسبت عمل با سرمايه و نعمت توست، كه: «لَيْسَ لِلْانْسانِ الَّا ما سَعى». 📌قنوت خمار @ghonootekhomar
به همه کسانی که هویتشان را سر چوب کردند در خیابان #انقلاب به همه دلشدگان یا خوف کنندگان از غرب به همه پیروان مکتب #اشرافیت به همه امیدواران به دشمن مخابره کنید: #پدرتان_درآمد 📌قنوت خمار @ghonootekhomar
سرودقدیمی(نیمه شعبان).mp3
زمان: حجم: 1.77M
.. زنده شود جان و دل از یاد تو یاابن الحسن عج لیله ی قدرم شب میلاد تو یاابن الحسن عج 📌قنوت خمار @ghonootekhomar
☑️ نمي گويم بخوانيد؛ بالاتر از نماز خواندن، محترم بشماريد. 🔹نمازخوان هايي که خودشان نماز را استخفاف مي کنند يعني کوچک مي شمارند (نماز صبح شان آن دم آفتاب است، نماز ظهر و عصرشان آن دم غروب است، نماز مغرب و عشاءشان چهار ساعت از شب گذشته است و نماز را با عجله و شتاب مي خوانند) تجربه نشان داده که بچه هاي اين ها اصلًا نماز نمي خوانند. 🔹شما اگر بخواهيد واقعاً نمازخوان باشيد و بچه هايتان نمازخوان باشند، نماز را محترم بشماريد. نمي گويم نماز بخوانيد؛ بالاتر از نماز خواندن، محترم بشماريد. 🔹اولًا براي خودتان در خانه يک مصلّايي انتخاب کنيد؛ (مستحب هم هست) يعني در خانه نقطه اي را انتخاب کنيد که جاي نمازتان باشد، مثل يک محراب براي خودتان درست کنيد. اگر مي توانيد (همان طوري که پيغمبر اکرم يک مصلّي و جاي نماز داشت) يک اتاق را به عنوان مصلّي انتخاب کنيد. اگر اتاق زيادي نداريد، در اتاق خودتان يک نقطه را براي نماز خواندن مشخص کنيد. يک جانماز پاک هم داشته باشيد. در محل نماز که مي ايستيد، جانماز پاکيزه اي بگذاريد، مسواک داشته باشيد، تسبيحي براي ذکر گفتن داشته باشيد. وقتي که وضو مي گيريد، اين قدر با عجله و شتاب نباشد. [مثل] وضوي علي عليه السلام، ما ادّعا مي کنيم که شيعه علي هستيم. شيعه علي که با اسم نمي شود برادر! شهید 📚آزادی معنوی، عبادت و دعا 📌قنوت خمار @ghonootekhomar
هدایت شده از HDAVODABADI
@hdavodabadi امان از افراط و تفریط ! یکی از بچه های زمان جنگ تعریف می کرد: سال 65 میدان ولی عصر تهران، پاتوق بچه حزب اللهی ها بود که عصر هر روز، علیه بی حجابی و فساد تظاهرات می کردند. اون روز، همراه رفیقام توی میدان ولی عصر چرخ می زدیم و به اونایی که تیپ و ظاهرشون ناجور بود، گیر می دادیم. همین طور که داشتیم می رفتیم، ناگهان چشمم افتاد به دوتا جوون پونزده شونزده ساله که از روبه رو می اومدن. همین که بهمون نزدیک شدن، رفتم جلو و بی مقدمه، سیلی محکمی به صورت یکیشون زدم. انصافا مودب بود. خیلی با احترام گفت: "برادر، واسه چی منو می زنی؟!" که گفتم: "آخه این چه لباسیه پوشیدی؟" یه پیراهن آستین کوتاه قرمز (تی شرت) تنش بود. با تعجب یه نگاه به لباسش انداخت و گفت: "مگه لباس من چشه؟" که با عصبانیت گفتم: "چش نیست؟ قرمز که هست، آستین کوتاه هم هست." لبخندی زد و گفت: "خب برادر اگه لباسم ایراد داره، ایناهاش، از همین مغازه خریدمش." و به مغازه ای اشاره کرد که اتفاقا از همان پیراهن در رنگ های مختلف در ویترینش چیده شده بود. موندم چی بگم که گفتم: "من به اون کار ندارم، تو نباید اینو بپوشی." با تعجب گفت: "خب برادر اگه ایراد داره، جلوی اونو بگیرین که نفروشه." هر طوری بود ردش کردم رفت و بهش گفتم که سریع بره خونه شون لباسش رو عوض کنه. * چند ماه بعد، زمستون 1365، قبل از عملیات کربلای 5، توی پادگان دوکوهه بودم. داشتم با رفیقام می رفتم که ناگهان دیدم همون پسربچه، داره از روبه رو میاد طرفم. دستپاچه شدم. تعجب کردم. اون کجا، جبهه کجا؟! نردیک که شد، با همون ادب و احترام قبل، دستش رو دراز کرد، دست داد، سلام و احوالپرسی کرد. وقتی خواست بره، با خنده به لباسش اشاره کرد و گفت: - برادر، من لباسم رو عوض کردم، جبهه ام اومدم، ولی هنوز نفهمیدم واسه چی به من سیلی زدی!!! موندم چی جوابش رو بدم. و رفت. بعد از عملیات کربلای 5، شنیدم اون پسر بچه در عملیات شهید شده و پیکرش هم توی شلمچه جامونده. (عکس تزئینی است) @hdavodabadi
✅ دیالیز یک دستگاه 77 کیلویی است که در 4 ساعت 250 لیتر خون را تا 68% تمیز می کند❗️ ✅ ✅ کلیه یک عضو 300 گرمی است که در طول شبانه روز 2500 لیتر خون را تا 100% تمیز می کند‼️ 📌قنوت خمار @ghonootekhomar
☑️ غیرعادی‌ای که عادی شده! 🔻موسیقی مُطرب و لهوی احساسات بشر را در مسیر غیر طبیعی و غیر عادی توسعه می‌دهد و انسان را در یک عالم ناخودآگاهیِ کامل فرو می‌برد و قوّه فکر و خیال‌بافیِ غیر طبیعی و غیر واقعی را در انسان زیاد می‌کند. ما از خود موسیقی لذّت نمی‌بریم، بلکه آن فقط قوّه خیال‌بافی را در ما تحریک می‌کند و از خیال‌های خود لذّت می‌بریم. 🔻از طرف دیگر، اسلام نمی‌خواهد لذّت‌های احساس را محکوم کند؛ بلکه می‌گوید انسان نباید اسیر احساسات شده به گونه‌ای که اندیشه در واقعیات او ضعیف شود و در تعقّل او اختلال ایجاد شود. 🔻بوعلی‌سینا در این زمینه می‌گوید: «در خصوص مُشتهیات نفس (یعنی آن چه مورد اِلتذاذ نفس است و روح از آن ها لذّت می‌برد) باید استعمال آن‌ها صرفاً برای رو به راه آوردن مزاج و نگاه داشتن وجود شخص و بقای نوع باشد. البتّه بر تمام عقلا و دانشمندان ثابت شده است که موسیقی از لذّت‌هایی است که واجد هیچ‌کدام از این سه شرط نیست. نه مزاج را رو به راه می‌آورد، نه شخص را نگاه می‌دارد و نه باعث بقای نوع بشری است.» 🔻بدون شک همان‌طور که سینما می‌تواند ظرفی باشد تا مظروف دینی و انقلابی در آن ریخته شود، موسیقی خوب نیز می‌تواند محملی برای انتقال فرهنگ دینی و انقلابی ایران و جامعه عزیز ما باشد امّا متأسّفانه این روزها شاهد برگزاری دورهمی‌ها و جشن‌هایی حتی از جنس خیر و دین و انقلاب هستیم که ظواهر آن آلوده به این مسیرِ غیر طبیعی و غیر عادی‌ای است که عادی شده است. ✍روح‌الله متوسل و ... 📌قنوت خمار 👈 عضو شوید @ghonootekhomar
رحلت آیت الله ایمانی، امام جمعه و نماینده ولی فقیه در شیراز را تسلیت میگم. خدا روحشون را با ائمه اطهار «علیهم السلام» محشور فرماید. 📌قنوت خمار @ghonootekhomar
هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست و هیچ عملی بالاتر از #ترک_معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست. [آیت‌الله‌بهجت‌رحمة‌الله‌علیه]
هدایت شده از هابیلیان
💠جواب دندان شکن آقای قرائتی به وهابی💠 یک ﻭﻫﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻘﯿﻊ ﺑﻪ آقای قرائتی ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺣﺴﻦ و حسین ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ؟! در حالی که ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ شده اند! آنگاه خودکاری را ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ زمین، ﻭ صدا زد: ﺍﯼ ﺣﺴﻦ! ﺍﯼ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ! ای ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ! آن قلم را به من بدهید! بعد گفت: دیدی که پاسخ ندادند! ﭘﺲ ﺍینها ﻣﺮﺩه اند و ﻫﯿﭻ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﻧﺪﺍﺭند! آقای قرائتی خودکار را گرفت و دوباره انداخت ﺯﻣﯿﻦ و گفت: ﯾﺎ الله! ﻗﻠﻢ ﺭا ﺑﻪ من ﺑﺪﻩ! بعد رو به وهابی کرد و گفت: ﺩﯾﺪﯼ که ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺩ! پس با منطق تو ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻣﺮﺩﻩ است! مگر ﻫﺮ که ﺯﻧﺪﻩ است ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻮﮐﺮ ﺗﻮ ﺑﺎشد؟! @Habiliyan
☑️ من از ایران می‌ترسم! 🔹در استادیوم امجدیه جا برای سوزن انداختن نبود. سی هزار تماشاگر، کیپ تا کیپ نشسته بودند. جمعیّت آن‌قدر زیاد بود که عدّه‌ای سرپا ایستاده بودند. سوت و بوق و کف‌زدن‌های تماشاگران، گوش آدم را کر می‌کرد. صدا به صدا نمی‌رسید. جمعه بیست و یک فروردین ماه ۱۳۴۹ بود و همه آمده بودند تا درفینال سوّمین دوره جام باشگاه‌های آسیا، بازی بین دو تیم تاج از ایران و تیم هاپوئل تل‌آویو از را تماشا کنند. خیلی‌ها که علاقه‌ای به فوتبال نداشتند، آمده بودند نفرت خود را از حضور اسرائیلی‌ها در تهران نشان بدهند. 🔹تیم هاپوئل از تیم‌های قوی اسرائیل بود و بیشتر بازیکنانش عضو تیم ملّی بودند. تیم تاج موفّق شده بود نمایندگان کشورهای مالزی، لبنان و اندونزی را شکست دهد و به فینال برسد. چند نفر از مقام‌های دو طرف در جایگاه ویژه نشسته بودند. گروهی از یهودی‌ها هم برای تشویق تیمشان در ردیف‌های زیر جایگاه نشسته بودند. یکی از یهودی‌های پول‌دار به اسم ثابت پاسال، بلیط‌های بازی را خریده و در اختیار آنان گذاشته بود. نیروهای کماندویی سرتیپ سعید طاهری، مسؤول حفاظت از مقام‌ها و جلوگیری از اغتشاش بودند. سرتیپ، رحم سرش نمی‌شد. مردی بود خشن و بددهن که در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مردم را مورد ضرب و شتم قرار داده بود... 🔹اسداللّه و اعضای هیئت‌های مؤتلفه اسلامی در آخرین روزهای اسفند ۱۳۴۸ متوجه شدند که تیم هاپوئل اسرائیل برای حضور در جام باشگاه‌های آسیا به تهران خواهد آمد... روز اول مسابقات، دور تا دور استادیوم، پرچم کشورهای حاضر در سومین دوره جام باشگاه‌های آسیا را جا به جا نصب کرده بودند. چند نفر از اعضای هیئت‌ها در چهارگوشه استادیوم بین تماشاگران نشسته بودند. آنها داخل آب‌پاش‌ها بنزین ریخته و با خودشان به استادیوم برده بودند. آنها یکی یکی از سر جایشان بلند شدند و به طرف پرچم‌های اسرائیل رفتند و در فرصتی مناسب به روی آنها بنزین پاشیدند و با فندک آتش زدند. نیروهای سرتیپ طاهری، وقتی قضیه را فهمیدند که دوستان اسداللّه همه پرچم‌های اسرائیل را آتش زده و بدون این که کسی متوجّه شود، از استادیوم خارج شده بودند... عده‌ای از تماشاگران هم یک چشمشان را با چشم‌بند یا پارچه بسته بودند [تا موشه‌دایان وزیر جنگ اسرائیل را به سخره بگیرند] و ادا در می‌آوردند و با هم می‌خواندند: موشه‌دایان به من گفت، چی گفت؟ درِ گوشِ من گفت، چی گفت؟ با ترس و لرز گفت، چی گفت؟ - من از ایران می‌ترسم، من از ایران می‌ترسم... 📚 ، به سختی پولاد به نرمی لبخند، ص ۳۳ تا ۳۶ (روایتی داستانی از زندگی شهید ) 📌قنوت خمار @ghonootekhomar
☑️ دوخط تلنگر اجتماعی این متن آگهی کنار یک مغازه کتابفروشی در مرکز تهران در اردیبهشت97 است: «کتاب قرآن #فارسی بدون #عربی اثر #دکتر الهی قمشه‌ای این بار کلام وحی(قرآن را)فقط و فقط به زبان مادری ( #فارسی) و بدون ( #عربی) بخوانید بفهمید و لذت ببرید از این آیات رحمانی بدون واسطه زبان دیگری (فقط #فارسی)» پنج بار تأکید بر "فارسی بودن" متن و نفی عربی بودن آن! #دین_سلیقه_ای 📌قنوت خمار @ghonootekhomar