☑️ اُذڪروا موتاڪم بالخیر حرف چرندی است
این استدلال بسیار غلط است بر این اساس ڪه معیارهای امروز ما یڪ نوع معیار است و معیارهای زمان آنها معیارهای دیگری بوده، ما با معیارهای خودمان نباید آنها را محاڪمه ڪنیم، بعلاوه آنها در زمان خودشان محاڪمه شدند و ڪارشان تمام شده و پروندهشان بسته شده است تقریباً چنین میگوید ڪه هر ڪس در زمان خودش پرونده بازی داشته است و در زمان خودش هم جامعه با مقیاسهای خود درباره او قضاوت ڪرده و پرونده اش را بسته است، ما دیگر حق نداریم نبش قبور ڪنیم و پروندههای بسته را از نو باز ڪنیم این حرف مخصوصاً با این استدلال ڪه معیار ما با معیار آنها فرق میڪند حرف چرندی است و همان حرفی است ڪه در میان ما معروف است، میگوییم: اذڪروا موتاڪم بالخیر (همان جمله «به آرامش گذشته تعلق دارند» میگویند این جمله از معاویه است اسم این حرف را باید بگذاریم «فلسفه معاویهای» ڪه هر جانیی بیاید در دنیا جنایت ڪند، همین ڪه رفت بگوییم پروندهاش بسته شد. چرا بسته شد؟! اتفاقاً باید پرونده آنها باز باشد، یعنی افرادی ڪه در سرنوشت آینده مؤثرند باید جامعه، پرونده آنها را باز نگهدارد، خوبان را تحسین ڪند و بدها را مشمول ملعنت و نفرت و قضاوت قرار دهد. البته این از لحاظ فقهی مسئله معروفی است، ڪه درباب غیبت میگویند آیا غیبت راویان جایز است یا جایز نیست؟ میگویند جایز است و اسمش را میگذارند «جرح و تعدیل». یعنی اگر ڪسی راوی احادیث است ڪه شامل راوی تاریخ هم میشود و من میدانم ڪه این راوی آدم خوبی نبوده، فلان عیب و فلان عیب را داشته و چنانچه من سڪوت ڪنم او را آدم صحیح و معتبر و ثقه میدانند و به حرفش اعتماد میڪنند، در اینجا من حق دارم در ڪتابم بنویسم ڪه این شخص آدم بدی بوده، فلان فسق را داشته، ڪذاب بوده، و لهذا ڪتب «رجال» ما پر است از جرح و تعدیلها. درباب غیبت، فقها مینویسند: «یڪی از مواردی ڪه غیبت جایز است غیبت اموات است به عنوان جرح و تعدیل». همین طور ڪه آن جایز است این هم جایز است.
#شهید_مطهری
فلسفه تاریخ
انتشارات صدرا
جلد۱، صفحه ۲۰۵
📌قنوت خمار
@ghonootekhomar