بسم الله الرحمن الرحیم
🔻#تجربه_نزدیک_به_مرگ
♨️حسينيه
🔹مي خواستم بنشينم و همانجا زار زار گريه كنم. براي يك شوخي بي مورد دو سال عبادتهايم را دادم. براي يك غيبت بي مورد، بهترين اعمال من محو ميشد.
چقدر حساب خدا دقيق است. چقدر كارهاي ناشايست را به حساب شوخي انجام داديم و حالا بايد افسوس بخوريم.
در اين زمان، جوان پشت ميز گفت: شخصي اينجاست كه چهار ساله منتظر شماست!
اين شخص اعمال خوبي داشته و بايد به بهشت برزخي برود، اما معطل شماست.
با تعجب گفتم: از چه كسي حرف ميزنيد؟
🔹يكي از پيرمردهاي اُمناي مسجدمان را ديدم كه در مقابلم و در كنار همان جوان ايستاده. خيلي ابراز ارادت كرد و گفت: چند ساله منتظرت هستم.
بعد از كمي صحبت، اين پيرمرد ادامه داد:
زماني كه شما در مسجد و بسيج، مشغول فعاليت فرهنگي بوديد، تهمتي را در جمع به شما زدم. براي همين آمده ام كه حلالم كنيد.
🔹آن صحنه برايم يادآوري شد. من مشغول فعاليت در مسجد بودم. كارهاي فرهنگي بسيج و... اين پيرمرد و چند نفر ديگر در گوشه اي نشسته بود. بعد پشت سر من حرفي زد كه واقعيت نداشت.
او به من تهمت بدي زد. او نيت ما را زير سؤال برد. عجيبتر اينكه، زماني اين تهمت را به من زد كه من ابتداي حضورم در بسيج بود و نوجوان بودم!!
آدم خوبي بود. اما من نامه اعمالم خيلي خالي شده بود. به جوان پشت ميز گفتم: درسته ايشان آدم خوبي است، اما من همينطوري نميگذرم. دست من خالي است. هر چه ميتواني از او بگير.
جوان هم رو به من كرد و گفت: اين بنده خدا يك وقف انجام داده كه خيلي بابركت بوده و ثواب زيادي برايش مي آيد.
او يك حسينيه را در شهرستان شما، خالصانه براي رضاي خدا ساخته كه مردم از آنجا استفاده ميكنند. اگر بخواهي ثواب كل حسينيه اش را از او ميگيرم و در نامه عمل شما ميگذارم تا او را ببخشي.
با خودم گفتم: «ثواب ساخت يك حسينيه بهخاطر يك تهمت؟! خيلي خوبه.» بنده خدا اين پيرمرد، خيلي ناراحت و افسرده شد، اما چاره اي نداشت. ثواب يك وقف بزرگ را به خاطر يك تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخي.
براي تهمت به يك نوجوان، يك حسينيه را كه بااخلاص وقف كرده بود، داد و رفت!
اما تمام حواس من در آن لحظه به اين بود كه وقتي كسي به خاطر تهمت به يك نوجوان، يك چنين خيراتي را از دست ميدهد، پس ما كه هر روز و هرشب پشت سر ديگران مشغول قضاوت كردن و حرف زدن هستيم چه عاقبتي خواهيم داشت؟!
ما كه به راحتي پشت سر مسئولين و دوستان و آشنايان خودمان هرچه ميخواهيم ميگوييم...
باز جوان پشت ميز به عظمت آبروي مؤمن اشاره كرد.
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
#صلوات ختم کنید
#اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
🔻 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
♨️سفر كربلا
🔹همينطور كه اعمال روزانه ام بررسي ميشد، به يكي از روزهاي دوران جواني رسيديم. اواسط دهه هشتاد.
يكباره جوان پشت ميز گفت: به دستور آقا اباعبدالله پنج سال از اعمال شما را بخشيديم. اين پنج سال بدون حساب طي ميشود.
باتعجب گفتم: يعني چي!؟
گفت: يعني پنج سال گناهان شما بخشيده شده و اعمال خوبتان باقي ميماند.
نميدانيد چقدر خوشحال شدم.
اگر در آن شرايط بوديد، لذتي كه من از شنيدن اين خبر پيدا كردم را حس ميكرديد.
پنج سال بدون حساب و كتاب؟!
گفتم: اين دستور آقا به چه علت بود؟
همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند.
🔹در دهه هشتاد و بعد از نابودي صدام، بنده چندين بار توفيق يافتم كه به سفر كربلا بروم. در يكي از اين سفرها، يك پيرمرد كر و لال در كاروان ما بود.
مدير كاروان به من گفت: ميتواني اين پيرمرد را مراقبت كني و همراه او باشی؟
من هم مثل خيليهاي ديگر دوست داشتم تنها به حرم بروم و با مولاي خودم خلوت داشته باشم، اما با اكراه قبول كردم.
كار از آنچه فكر ميكردم سختتر بود.
اين پيرمرد هوش و حواس درست و حسابي نداشت. او را بايد كاملا مراقبت ميكردم. اگر لحظهاي او را رها ميكردم گم ميشد.
خلاصه تمام سفر كربلای من تحت الشعاع حضور اين پيرمرد شد.
اين پيرمرد هر روز با من به حرم مي آمد و برميگشت. حضور قلب من كم شده بود.
چون بايد مراقب اين پيرمرد ميبودم. روز آخر قصد خريد يك لباس داشت. فروشنده وقتي فهميد كه او متوجه نميشود، قيمت را چند برابر گفت.
من جلو آمدم و گفتم: چي داري ميگي؟ اين آقا زائر مولاست. چرا اينطوري قيمت ميدي؟ اين لباس قيمتش خيلي كمتره.
خلاصه اينكه من لباس را خيلي ارزانتر براي اين پيرمرد خريدم. با هم از مغازه بيرون آمديم. من عصباني و پيرمرد خوشحال بود.
با خودم گفتم: عجب دردسري براي ما درست شد. اين دفعه كربلا اصلا به ما حال نداد. يكباره ديدم پيرمرد ايستاد. رو به حرم كرد و با انگشت دست، مرا به آقا نشان داد و با همان زبان بيزباني براي من دعا كرد.
جوان پشت ميز گفت: به دعاي اين پيرمرد، آقا امام حسين علیه السلام شفاعت كردند و گناهان پنج سال تو را بخشيدند.
بايد در آن شرايط قرار ميگرفتيد تا بفهميد چقدر از اين اتفاق خوشحال شدم. صدها برگه در كتاب اعمال من جلو رفت. اعمال خوب اين سالها همگي ثبت شد و گناهانش محو شده بود.
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
#صلوات ختمکنید
#اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
#توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها
#نجات ازمستاجری
آیه الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی قدّس سرّه نقل می کند:
«وقتی که از نجف اشرف به شهر قم مهاجرت کردیم، منزل محقّری را در پایین شهر اجاره کردیم و با نهایت فقر و قناعت روزگار می گذراندیم.
زن صاحب خانه، بسیار زن بد اخلاق و سخت گیری بود و ایراد فراوانی می گرفت. حتی موقع شستن رخت و لباس با همسر من دعوا می کرد و می گفت: «رخت ها را ببرید در کنار رودخانه بشویید تا چاه منزل پُر نشود».
یک روز بر سر این موضوع با همسرم دعوا و سر و صدای بسیار کرد، من حوصله ام سرآمد و دل تنگ شدم و قلبم پریشان شد.
چاره ای نیافتم جز این که با آن حالت پریشان برخاسته، به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرّف شوم و با آن حضرت راز و نیاز کنم. پس از سلام و زیارت و نماز، متوسّل به آن حضرت شده، آن بزرگوار را به درگاه خداوند شفیع قرار داده، عرض کردم: «بی بی جان! من میهمان تو هستم و به آستان تو پناه آورده ام، از خدا بخواه که مرا از این گرفتاری مستأجری خلاص کند.» دعا و گریه کرده، برگشتم.
چند روزی نگذشته بود که نامه ای از عمویم، از شهر تبریز به دستم رسید؛ نامه را خواندم و دیدم نوشته: من نذر کرده بودم اگر حاجتم روا شود برای یک طلبه ای که در قم درس می خواند و خانه ندارد یک باب خانه بخرم، اکنون حاجتم روا شده، خواستم به نذرم وفا کنم و چون دیدم شما نیز خانه ندارید ترجیح دادم که پول خانه را به شما بدهم، لذا مبلغ ششصد تومان حواله دادم که بروید در بازار قم، از حاج محمد حسین یزدی، تحویل بگیرید. بدین وسیله خداوند از برکت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام ما را از گرفتاری مستأجری خلاص کرد».
📚کرامات حضرت فاطمه معصومه علیها السلام، ص ۴۰
#صلوات ختم کنید
#اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
#شفای مفلوج اهل قفقاز با توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها
حجه الاسلام والمسلمین آقای شیخ محمود علی اراکی نقل کرد: که من خودم مکرر دیدم شخصی را که از پا عاجز و ناتوان بود که پاهایش جمع نمیشد و قسمت پایین بدن را روی زمین میکشید و با تکیه به دو دست حرکت میکرد، از حالش پرسیدم اهل یکی از شهرهای قفقاز شوروی بود، گفت: رگهای پایم خشکیده است و قادر به راه رفتن نیستم؛ آمدهام اینجا (قم) انشاءالله شفا بگیرم.
در یکی از شبهای ماه رمضان بود، شنیدیم نقال خانه حرم به صدا درآمد و گفتند: بی بی شخص فلجی را شفا داده است؛ ما که بعدا با درشکه با چند نفر از همراهان به اراک میرفتیم در شش فرسخی اراک، همان شخص ناتوان را دیدم که با پاهای صحیح و سالم عازم کربلا است و معلوم شد که آن روز او بوده که شفا گرفته، او را به درشکه سوار کردیم و تا اراک همراه ما بود.
📚زندگانی حضرت معصومه سلام الله علیها سید مهدی صحفی، جلد۱، صفحه۴۷
#شفای دخترلال با توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها
حجه الاسلام آقای حاج آقا حسن امامی چنین نوشتهاند که: روز پنجشنبه دهم رجب ۱۳۸۵ هـ. ق دختری ۱۳ ساله از اهالی آب روشن آستارا به اتفاق پدر و مادرش به قم آمدند در حالی که دختر در اثر مرضی دچار عارضه لالی شده بود و قوه گویایی خود را از دست داده بود و با مراجعه به اطباء هم معالجه نشده بود، در حالی که از دکترها مایوس بودند به کنار قبر مطهر فاطمه معصومه علیهاالسلام پناهنده شدند.
به مدت دو شب در کنار ضریح مبارک نشسته گاهی در حال گریه و گاهی با زبان بی زبانی مشغول راز و نیاز بود که یک مرتبه همه چراغهای حرم خاموش گردید. در همان حال دختر مذکور مورد عنایت حضرت قرار گرفت و صیحه عجیبی کشید که خدام و زائرین شنیدند. جمعیت هجوم آوردند تا مقداری از لباس او را به عنوان تبرک بگیرند. خدام دختر را به کشیک خانه بردند تا جمعیت متفرق شدند. دختر گفت:در همان وقت خاموشی چراغهای حرم، چنان روشنایی و نوری دیدم که در تمام عمرم مثل آن را ندیده بودم و حضرت را دیدم که فرمود: خوب شدی و دیگر میتوانی سخن بگویی ؛ من فریاد زدم، دیدم زبانم باز شده است.
📚 بشاره المومنین، قوام اسلامی، ج۱، ص۴۹
#صلوات ختم کنید
#اللهم عجل لولیک الفرج
﷽؛
یاد گرفتن #احکامخدا واجب است
✅ عدم دسترسی به مهر هنگام نماز
📝 سؤال : اگر به هر دلیل هنگام نماز ، #مُهر از دسترس خارج شود ، - مثلاً بچه ای ، مهر را ببرد - تکلیف چیست ؟
📖 جواب: اگر در بين نماز چيزی که بر آن #سجده میکند ، گم شود و چيزی که سجده بر آن صحيح است در دسترس نباشد چنانچه وقت ، وسعت داشته باشد بايد نماز را بشکند
اما اگر وقت تنگ است :
چنانچه لباس او از جنس #کتان يا چيزی که جنس پنبه و کتان دارد ، بايد بر همان سجده کند و احتياط آن است که تا سجده بر لباسی که از #پنبه و کتان است ، ممکن باشد بر غير آن يعنی لباسی که از اين جنس نیست ، سجده نکند ‘ اگر چنین لباسی ندارد بنابر احتياط واجب بر #پشتدست خود سجده کند .
#مقامعظمےولایت
#أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی #مُحَمَّدٍ وَ #آلِمُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛
لَا #حَوْلَ وَ لَا #قُوَّةَ إِلَّا #بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
#رسولخدا صلےاللهعلیهوآله
#شیاطین دو گروهاند :
#شیاطینجنّے که با ذکر #لاحولولاقوةالاباللهالعلیالعظیم رانده مےشوند ، و #شیاطینانسے که با #صلواتبرمحمدوآلمحمد شر و آزارشان از شخص دور مےشود .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#جهتحفظشدن
#حضرتآیتاللهالعظمیٰمرعشینجفی رحمةاللهعلیه فرمودند :
{ بنده عمری است خود را با ذکر #لَاٰحَوْلَوَلَاٰقُوةَإِلَّٰابِاللهِ حفظ کردم } .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#حضرتآیتاللهالعظمیٰبهجت رحمةاللهعلیه فرمودند :
{ گشتیم و گشتیم ، ذکری بالاتر از #صلوات پیدا نکردیم . دعایی که مختصر و مؤثر باشد ، #صلوات زیاد است . خداوند با #صلوات عاشقانه و محبّانه شما را بالا میبرد } .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی #مُحَمَّدٍ وَ #آلِمُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ