بسمه تعالی شأنه
دعای امام شجاد علیه السلام در
شب بیست و هفتم - قسمت اول
دعایی کوتاه ولی بسیار عمیق از امام سجاد (ع) روایت شده است که حضرت در شب بیستوهفتم از ابتدای شب تا به صبح، بارها تکرار می کردند. این دعا سه جمله است؛ امّا دریایی از معارف در آن وجود دارد.
اَللَّـٰـهُمَّ ارْزُقنِی التََّجافِیَ عَن دارِ الْغُرُورِ ؛ وَ اْلاِنابَةَ اِلىٰ دارِ الْخُلُودِ؛ وَ الاِسْتِعدادَ لِلمَوتِ قَبلَ حُلُولِ الْفَوتِ
شرحی بر فراز اول دعا:
۱_ اَللَّـٰـهُمَّ ارْزُقنِی التََّجافِیَ عَن دارِ الْغُرُورِ
خدایا به من روزی کن از این دار غرور پهلو خالی کنم. حمّالی این خانه ی دروغین را نکنم و تن زیر بار این خانه ی پلید ندهم.
دنیا دارالغرور و سرای فریب است. انسان را گول می زند. نیست؛ امّا خود را هست نشان می دهد. به سراب می ماند که از دور آب می نماید؛ امّا درحقیقت هیچ نیست؛ سایه و توهّم است.
قرآن کریم فرمود: كَسَرابٍ بِقيعَةٍ يَحسَبُهُ الظَّمآنُ ماءً ؛ (39 سوره ی نور)
مثل سرابی در یک دشت گسترده ی تفتیده که تشنه کام از دور آن را آب می پندارد؛ امّا وقتی بعد از تقلاّهای بسیار به آن می رسد، لَم يَجِدهُ شَيئاً، می بیند هیچچیز نیست. دنیا از دور نمود و جلوه ای دارد؛ امّا حقیقتش نیستِ صرف است. انسان تا غافل است و از دور به سراب نگاه می کند، هیچ تفاوتی با آب نمیبیند و به یقین مطمئن میشود آب است. تا وقتی انسان در خواب رؤیا میبیند، ذرّه ای تردید ندارد که آنچه می بیند، عین واقعیّت است. وقتی آن فرد به سراب نزدیک شد و آن بهخوابرفته بیدار شد، هیچ اثری از آنچه می دید باقی نمیماند.
امام سجّاد از خدای متعال می خواهد و ما هم به اقتدای امام سجّاد از خدا بخواهیم به ما توفیق دهد دیگر پهلو زیر بار دنیا ندهیم. دیگر بس است! هرچه حمّالی دنیا را کردیم؛ هرچه دنبال دنیا و جلوه های دنیا دویدیم؛ از پول و ثروت، نام و شهرت، پست و مقام، لذّت و شهوت، منیّت های خودمان، بس است! دیگر دنبال دنیا نرویم .
ادامه ...
التماس دعا.
صادق زاده
بسمه تعالی شأنه
دعای امام سجاد علیه السلام در
شب بیست و هفتم - قسمت دوم
اللَّهُمَّ ارزُقني التَّجافي عَن دارِ الغُرورِ
وَالإنابَةَ إلى دارِ الخُلودِ
وَالاستِعدادِ لِلمَوتِ قَبلَ حُلولِ الفَوتِ
2 وَ اْلاِنابَةَ اِلىٰ دارِ الْخُلُودِ؛
خدایا به ما روزی کن که به خانه ی جاودانگی و حقیقت ماندگار هستی روی آوریم؛ به آن هست پایدار، آنجا که بویی از نیستی در آن نیست؛ دار القرار و دار البقاء است.
خدایا چنان کن که رویکردمان به سمت آخرت و حقایق ماندگار عالم باشد و این جلوه های فریبنده ما را بیراه نکند. حقایق گرانبها و گوهرهای ارزشمند عالم هستی هدف ما شود.
آن عرصه ای که خدای متعال در آن تجلّی تام می کند، عرصه ی قیامت، جهتگیری و آرمان ما باشد. به باطن راه پیدا کنیم؛ به باطنی که حقیقت است؛ نه این ظاهری که فریبنده و دروغین است. به هرچه ماندگار است روی آوریم و از هرچه گذراست، بگذریم.
لفظ گذرا هم با ارفاق و تسامح است. دنیا نیست؛ نه اینکه هست و روزی میگذرد و از بین می رود.
كُلُّ مَن عَلَيها فانٍ ؛ نفرمود فانی خواهد شد؛ هماکنون فانی است.
هم موت و هم فنا اکنون وجود دارد. همین الآن در موتیم، امّا حواسمان پرت است؛ خوابیم و نمی بینیم.
خداوند به پیامبرش فرمود: اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ اِنَّهُم مَيِّتُونَ ؛ نفرمود در آینده خواهی مرد؛ بلکه اکنون مردهای؛ دیگران هم مردهاند؛ ولی موت را در وجود خود پیدا نکردند. بههمین ترتیب كُلُّ مَن عَلَيها فانٍ، یعنی همهچیز در این عالم، همین الآن فانی است و هستی ندارد. این جنبه های ناپایدار فقط نمود و جلوه ای دارند؛ وجودی ندارند.
خدایا به ما روزی کن، فریب این جلوه ها را نخوریم و به آن هست پایدار و جاودان رو کنیم؛ به آنچه واقعاً هست؛ وَ يَبقىٰ وَجهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ اْلاِكرامِ ؛ تنها وجه پروردگارت که دارای جلال و اکرام است، باقی است.
آن هستی که نیست به آن راه ندارد. دنیا، نیستی است که اصلاً هست به آن راه ندارد. و راه بین دنیا و آخرت، برزخ، آمیزه ای از هست و نیست است. دنیا، نیستِ صرف و آخرت، هستِ صرف است.
خدایا به ما توفیق ده هدفمان را، آن هستِ صرف و پایدار، آن هستِ جاودان و باقی قرار دهیم؛ نه این جلوه ی فانی و هیچ محض.
ادامه ...
التماس دعا.
صادق زاده .
فصلها برای درختان
هرسال تکرار میشود
اما فصلهای زندگی انسان تکرارشدنی نیست!
تولد
کودکی
جوانی
پیری
و دیگر هیچ...
امروزت را دریاب...
سلام، صبحتون به سلامت❤️
#قرآنتصویریاخلاق 👇
┏━━━━ °•🍃•°━━━━┓
@ghoran_tasviri_akhlagh
┗━━━━ °•🍃•°━━━━┛
مگر حضرت علی اول و آخر... و زنده و مرده کننده است؟
✍️حضرت امیرالمومنین علیه السلام به همراه تعدادی از صحابه در مسجد نشسته بود.
آنها به حضرت گفتند: ای امیرالمومنین با ما سخن بگو.
حضرت فرمودند: سخن من بر شما سخت و دشوار است و جز عالمان آن را نمیفهمند.
گفتند: باید برای ما سخن بگویی.
فرمودند: با من بیایید آن گاه وارد خانه شد و فرمودند:
من کسی هستم که بالا رفتم و مقهور ساختم، من کسی هستم که زنده میکنم و میمیرانم، من اول و آخر و ظاهر و باطن هستم.
آنها خشمگین شده و گفتند: این سخنان کفر است و بلند شدند.
سپس حضرت فرمودند:
آیا به شما نگفتم که سخن سخت و دشوار است و جز عالمان آنها را نمی فهمند؟! بیایید تا تفسیر آنها را به شما بگویم.
امّا این که گفتم من کسی هستم که بالا بردم و مقهور ساختم، یعنی این که 👈من شما را با این شمشیر بالا برده و مغلوبتان ساختم تا به خدا و رسولش ایمان آورید و
مراد از این که من زنده میکنم و میمیرانم.
یعنی این که👈 من سنت را زنده کرده و بدعت را از بین میبرم
و این که من اول هستم یعنی من👈 اولین کسی هستم که به خدا ایمان آوردم و اسلام آوردم
و من آخر هستم یعنی من👈 آخرین کسی هستم که پیامبر صلی الله علیه و آله را -با لباسش- کفن کردم و دفن نمودم
و من ظاهر و باطن هستم یعنی این که من👈 علم ظاهر و باطن دارم.
آنها گفتند: آسوده خاطرمان ساختی، خداوند تو را آسوده گرداند.
📚بحارالانوار، ج ۴۲، صفحه ۱۸۹
#قرآنتصویریاخلاق 👇
┏━━━━ °•🍃•°━━━━┓
@ghoran_tasviri_akhlagh
┗━━━━ °•🍃•°━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 امام ﻋَﻠــﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ فرمودند:
در حضور هفت گروه، ٧ کار را مخفی کن تا سعادتمند گردی:
✨۱- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ #ﻓﻘﯿﺮ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ...
✨٢-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ #ﺑﯿﻤﺎﺭ، ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺧﺶ ﻧﮑﺶ...
✨۳-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ #ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ، ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ...
✨۴-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ #ﻏﺼﻪ ﺩﺍﺭ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن...
✨۵-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ #ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ، ﺁﺯﺍﺩﯼﺍﺕ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻩﻧﻤﺎﯾﯽ نکن...
✨۶-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ #ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯽﺑﭽﻪ، ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ...
✨۷-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ #ﯾتیم، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ
📚 ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص ۱۶۷
#قرآنتصویریاخلاق 👇
┏━━━━ °•🍃•°━━━━┓
@ghoran_tasviri_akhlagh
┗━━━━ °•🍃•°━━━━┛
بسمه تعالی شأنه
دعای امام سجاد علیه السلام
در شب بیست و هفتم - قسمت پایانی
3 وَ الاِسْتِعدادَ لِلمَوتِ قَبلَ حُلُولِ الْفَوتِ
خدایا به ما روزی کن پیش از آنکه فوت ما فرارسد، آمادگی موت پیدا کنیم.
موت غیر فوت است. موت، قطع تعلّق از دنیا و دامن برچیدن از دنیاست. امّا فوت، همان مرگی است که دست و پاهای شخص را رو به قبله دراز می کند و جنازهاش را دفن میکنند. موت قطع دلبستگی از دنیا و خیره نبودن بر این جلوه ی ناپایدار است. نگاه برداشتن از دنیا و دل شستن از محبّت دنیاست.
خدایا استعداد موت را روزیِ ما کن؛ مثل غافلان موتمان، هنگام فوت فرانرسد. غافلان به موت اضطراری نائل میشوند؛ یعنی تا زنده اند، دل از این معشوقه ی طنّاز دنیا نمی کَنند. این معشوقهی پیر فرتوت، با مشّاطه گری و آرایش سحرآمیز، چهره ی زشت و کریه خود را آراسته و به صورت یک نوعروس جوان دلربا درآورده است؛ والاّ باطن دنیا، بسیار زشت و پلید است.
اکثریّت مردم که همین جلوه ی ظاهری را می بینند، گول آرایش و تزیین دنیا را می خورند و تا زنده اند، دل از محبّت دنیا نمی شویند؛ تا اینکه بالأخره حضرت عزرائیل برسد و آنان را بهزور از آغوش این معشوقه بیرون کشد و به موت اضطراری نائل شوند. این متعلّق به اکثریّت خلق است که غافلند. امّا اقلّیّتی که به زشتی این عجوزه و عفریته و دیو وحشتناک، پی بردند و دانستند زیبایی و جذّابیت او حقیقتی ندارد، با اختیار از آغوش او بیرون آمدند.
آنان به پست و مقام، نام و شهرت، لذّت و شهوت و تمام این چیزهای خیالی دل نمیبازند؛ درمییابند که دنیا نیست، و با سحر، خود را هست جلوه میدهد؛ پس درحالی که زنده هستند، دل از محبّت دنیا میشویند و به موت نائل میشوند.
تعلّق حجاب است و بیحاصلی / چو پیوندها بگسلی، واصلی
پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: مُوتُوا قَبلَ اَن تَمُوتُوا ؛ قبل از آنکه به اضطرار و اجبار، شما را به موت نائل کنند؛ با اختیار از موت استقبال کنید؛ و استعداد موت در خود ایجاد کنید. یعنی دلبستگی و چسبندگی به دنیا از بین برود؛ نه اینکه بمیریم.
چرا مرگ و جدا شدن از دنیا سخت و دردناک است؟ چون به دنیا چسبیدهایم، کنده شدنمان دردناک و وحشتناک میشود. گفتیم مثل چسب زخمی که به قسمتی از پوست بدن که مو دارد، چسبیده است. وقتی می خواهند این چسب را بکنند، با هر تکان چندین مو از ریشه کنده میشود. انسانی که ذرّه ذرّه و سلّول سلّول وجودش به دنیا چسبیده، وقتی میخواهند همه ی وجودش را از دنیا بکنند چه درد وحشتناکی دارد! سختی جان دادن بهدلیل دلبستگی به دنیا و محبّت دنیاست.
قسمت پایانی
التماس دعا.
صادق زاده
01 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05).mp3
16.34M
📗🔈#مستند_صوتی_شنود
قسمت 1⃣
* گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق»
* بیان مطالب کتاب شنود بدون سانسور
* درخواست راوی برای بیان حقایق ناگفته
* چرا گفتگو تصویری نشد؟
* روشن شدن زوایای وسیعی از عالم شیاطین
* تصاویر عجیب شیاطین
* اجناس مختلف شیاطین
* چه شد که تصمیم به نشر حقایق گرفتم؟
* شروع داستان ...
* بیماری که تجربه ام را رقم می زد.
* گردابی که از جنس نور بود.
* صدای نفسم را نمی شنیدم.
* حضور اجدادم را حس می کردم.
* پیرمردی که بسیار نورانی و با جذبه بود.
* علاقه شدید واشتیاق دو طرفه به فرشته مرگ
*چه شد که مشتاق مرگ شدم؟
* اعمالی که به آن تکیه کرده بودم.
* جلوه نفس لوامه
#استاد_امینی_خواه
@audio_ketab