تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ «59»
بگو: سپاس براى خداست و سلام بر آن بندگانش، كه آنان را برگزيد. آيا خدا بهتر است يا آنچه را كه شريك قرار مىدهند؟
پیام ها
1- مجازات مجرمان و نجات مؤمنان، از الطاف الهى است و بايد شكر آن را به جاى آورد. «فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ- قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ»
2- شيوهى شكر را بايد از خدا بياموزيم. «قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ»
3- ستايش بندگان خدا و سلام بر آنان، در كنار ستايش خدا مطرح است.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ»
جلد 6 - صفحه 441
4- به ياد خدا باشيم، «قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» تا خدا هم ياد ما را زنده بدارد. «سَلامٌ عَلى عِبادِهِ»
5- ياد اولياى خدا را فراموش نكنيد. «سَلامٌ عَلى عِبادِهِ»
6- اولياى خدا زندهاند و سلام ما را دريافت مىكنند. «سَلامٌ عَلى عِبادِهِ»
7- دل به خدا بسپاريم و بندهى او شويم تا سلام خدا و رسول را دريافت كنيم.
«سَلامٌ عَلى عِبادِهِ»
8- بندگى انسان، معيار گزينش الهى است. «عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى»
9- با سؤال، وجدانها را بيدار كنيد. «آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ»
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ (60):
كیست كه آسمانها و زمین را آفرید؟ و از آسمان براى شما آب فرستاد، پس به وسیلهى آن، باغهایى بهجتانگیز رویانید؛ كار شما نبود كه درختانش را برویانید، آیا معبودى با خداست؟ (نه) بلكه آنان قومى منحرفند.
«حدائق»، جمع «حدیقه»، به معناى باغى است كه دیوار داشته باشد، نظیر حدقهى چشم.
- تفكّر در آفرینش، بهترین راه وصول به خداست. «أمّن خلق»
- هر درخت و گیاهى كه مىروید، زیر نظر خداوند و با ارادهى اوست. «اَنبتنا»
- اِعمال قدرت الهى، از طریق اسباب عادّى است. «اَنبتنا به»
- زیبایى دلانگیز، یك ارزش است. «ذات بهجةٍ»
- طورى سخن بگوییم كه همه بفهمند. (خواصّ و اسرار گیاهان را همه نمىفهمند، ولى شادابى وزیبایى سبزه وگلها را همه درك مىكنند. «حدائق ذات بهجةٍ»
- وقتى به قدرت خدا پى مىبریم كه به ناتوانى خود - حتّى براى رویاندن یك درخت - پى ببریم. «ما كان لكم ان تنبتوا»
- با سؤالهاى پیامدار، وجدانها را بیدار كنیم. «أمّن خلق... ءالهٌ مع اللّه»
- جلوى شبهات را بگیرید. آفرینش آسمانها و زمین، مدعى ندارد، ولى كشت و زرع، مدعى دارد. بعضى مىگویند: ما منطقه را سبز و آباد كردیم. و لذا خداوند مىفرماید: «ما كان لكم ان تنبتوا شجرها» و در جاى دیگر مىفرماید: «ءانتم تَزرعونه ام نحن الزّارعون»(70) آیا شما كشت و زراعت مىكنید یا ما؟
- توحید، راه مستقیم و شرك، راه انحرافى است. «یعدلون»
-----
70) واقعه، 64.
تفسیر نور محسن قرائتی
دربارهى تلاوت آیهى 62
در روایات مىخوانیم: نمونهى مضطرّ واقعى، امام زمان (عجّلاللّه تعالى فرجه الشریف) است و بدترین سوء «و یكشف السوء»، سلطهى كفّار است كه در زمان آن حضرت برطرف مىشود و نمونهى «یجعلكم خلفاء» حكومت صالحان در آن زمان است.(72)
هر جا كه دعاى ما مستجاب نشود، دلیلى دارد، همچون:
الف: دعاى ما، طلبِ خیر نبوده وما گمان مىكردیم خیر است. (زیرا دعا، یعنى طلبِ خیر)
ب: نحوهى درخواست، جدّى و همراه با درماندگى نبوده است.
ج: در دعا اخلاص نداشتهایم، یعنى اگر به درگاه خداوند رو كردهایم، به دیگران نیز چشم امید داشتهایم.
البتّه گاهى به جاى استجابتِ آنچه مىخواهیم، خداوند حكیم مشابه آن را به ما مىدهد و گاهى به جاى خواستهى ما، كه نزد خداوند به مصلحت ما نیست، خداوند بلائى از ما دور مىكند و گاهى به جاى برآوردن حاجت در دنیا، در قیامت جبران مىكند و گاهى به جاى لطف به ما، به نسل ما لطف مىكند كه همهى این مطالب در روایات آمده است.
اجابتِ مضطرّ، كارى الهى است ولى سنّت الهى را تغییر نمىدهد. مثلاً سنّت خداوند آن است كه مردم به نحوى باید از دنیا بروند و همهى انسانها در لحظهى احتضار، مضطرّند و اگر خداوند به همه جواب مثبت دهد، باید قانون مرگ را لغو كند.
ریشهى ایمان به خدا
ریشهى ایمان به خدا، عقل و فطرت است؛ لكن مادّیون مىگویند: ریشهى ایمان به خدا ترس است. یعنى انسان چون خود را در برابر حوادث عاجز مىبیند، هنگام بروز حادثهاى تلخ، قدرتى را در ذهن خود تصوّر مىكند و به آن پناه مىبرد.
مادّیون با این محاسبه، ایمان را زاییدهى ترس مىدانند؛ امّا اشتباه آنان این است كه تفاوت رفتن به سوى خدا را با اصل ایمان به خدا نمىفهمند. مثلاً ما هنگام دیدن سگ و احساس خطر، سراغ سنگ مىرویم. امّا آیا مىتوان گفت: پیدایش سنگ به خاطر سگ است؟ همچنین ما هنگام اضطرار و ترس رو به خدا مىرویم، آیا مىتوان گفت: اصل ایمان به خدا زاییدهى ترس است؟
علاوه بر آنكه اگر سرچشمهى ایمان ترس باشد، باید هر كس ترسوتر است، مؤمنتر باشد. در حالى كه مؤمنان واقعى، شجاعترین افراد زمان خود بودهاند و باید انسان در لحظاتى كه احساس ترس ندارد، ایمانى هم نداشته باشد، در حالى كه ما در لحظههایى كه ترس نداریم خدا را به دلیل عقل و فطرت قبول داریم. در حقیقت ترس و اضطرار، پردهى غفلت را كنار مىزند و مارا متوجّه خدا مىكند و لذا منكران خدا هرگاه در هواپیما یا كشتى نشسته باشند و خبر سقوط یا غرق شدن را بشنوند و یقین كنند كه هیچ قدرتى به فریادشان نمىرسد؛ از عمق جان به یك قدرت نجاتبخش امید دارند. آنها در آن هنگام به یك نقطه و به یك قدرت غیبى دل مىبندند كه آن نقطه، همان خداى متعال است.
-----
72) تفسیر نورالثقلین.
- از راههاى شناخت خدا و یكتایى او، توجّه به یك قدرت نجاتبخش و بریدن از قدرتها ووسایل دیگر در هنگام اضطرار است. «أمّن یجیب»
- شرط استجابت دعا، قطع امید از دیگران واخلاص در دعاست. «یجیبالمضطر»
- آنان كه با سكوت، از خداوند حاجتى مىخواهند، خداوند از حالشان با خبر است ولى دوست دارد بندگانش حاجت خود را به زبان آورند. «اذا دعاه»
- انسان بر طبیعت حكومت دارد. «یجعلكم خلفاء الارض»
- آیا در حال اضطرار، به قدرتهاى مادّى توجّه مىكنید؟! «ءاله معاللّه»
تفسیر نور آقای محسن قرائتی
أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (63):
كیست كه شما را در تاریكىهاى خشكى و دریا (به وسیلهى ستارگان) هدایت مىكند، و كیست كه بادها را پیشاپیش (باران) رحمتش به عنوان بشارت مىفرستد، آیا معبودى با خداست؟ خداوند برتر است از آن چه براى او شریك قرار مىدهند.
شاید مراد از هدایت در تاریكىهاى دریا و خشكى، هدایت از طریق ستارگان باشد. زیرا در جاى دیگر مىخوانیم: «و بالنّجم هم یهتدون»(73)
-----
73) نحل، 16.
- بهترین راه خداشناسى، توجّه كردن به مشكلات و بنبستهاى زندگى و پیدا شدن راهحل وروزنههاى امید به لطف خداوند است. «أمّن یهدیكم - منیرسل»
- حركت بادها با تدبیر اوست. «یرسل الریاح»
- اگر وجدان خود را قاضى كنیم، در مىیابیم كه جز او خدایى نیست. «ءالهٌ مع اللّه»
- هرگونه شرك، محكوم است. «عمّا»
- قرار دادن شریك براى خداوند، توهین به مقام اوست. «تعالى اللّه عمّایشركون»
💠📖🕋📖💠
#قرائت_روزانه_قرآن کریم
⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️
☘🌸🌸🌸🌸🌸☘
✨صفحه 383✨
أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۶۴﴾
يا كسي كه آفرينش را آغاز كرد، و سپس آنرا تجديد ميكند، و كسي كه شما را از آسمان و زمين روزي ميدهد، آيا معبودي با خداست ؟ بگو دليلتانرا بياوريد اگر راست ميگوئيد. (۶۴)
قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿۶۵﴾
بگو كساني كه در آسمان و زمين هستند از غيب آگاهي ندارند جز خداو نميدانند كي برانگيخته ميشوند. (۶۵)
بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ ﴿۶۶﴾
اين مشركان اطلاع صحيحي درباره آخرت ندارند، بلكه در اصل آن شك دارند، بلكه نابينا و اعمي هستند. (۶۶)
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿۶۷﴾
كافران گفتند: آيا هنگامي كه ما و پدرانمان خاك شديم باز هم از دل خاك بيرون ميآئيم. (۶۷)
لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۶۸﴾
اين وعده اي است كه به ما و پدرانمان از پيش داده شده اينها همان افسانه هاي خرافي پيشينيان است. (۶۸)
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ﴿۶۹﴾
بگو در روي زمين سير كنيد، ببينيد عاقبت كار مجرمان به كجا رسيد؟ (۶۹)
وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ ﴿۷۰﴾
از تكذيب و انكار آنها غمگين مباش، و اينهمه غصه آنها را مخور، و سينه ات از توطئه آنها تنگ نشود. (۷۰)
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۷۱﴾
مي گويند اين وعده (عذاب را كه به ما ميدهي) اگر راست ميگوئيد كي خواهد آمد؟ (۷۱)
قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۷۲﴾
بگو شايد پاره اي از آنچه را عجله ميكنيد نزديك و در كنار شما باشد! (۷۲)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾
پروردگار تو نسبت به مردم فضل و رحمت دارد ولي اكثر آنها شكرگزار نيستند. (۷۳)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۴﴾
و پروردگارت آنچه را در سينه هاشان پنهان ميدارند و آنچه را آشكار ميكنند بخوبي ميداند. (۷۴)
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۷۵﴾
و هيچ موجودي پنهان در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب مبين (در لوح محفوظ و علم بيپايان پروردگار) ثبت است. (۷۵)
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۷۶﴾
اين قرآن اكثر چيزهائي را كه بني اسرائيل در آن اختلاف دارند براي آنها بيان ميكند. (۷۶)
قرآن هدیه به امام زمان
💠📖🕋📖💠 #قرائت_روزانه_قرآن کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج
أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (64):
كیست كه آفرینش را آغاز مىكند، سپس آن را (در قیامت) باز مىگرداند و كیست كه شما را از آسمان و زمین روزى مىدهد؟ آیا با خداوند معبودى هست؟ بگو: اگر راست مىگویید برهانتان را بیاورید.
از آیهى 60 تا این آیه، پنج مرتبه پى در پى، جملهى «ءالهٌ مع اللّه» آمده است كه براى باطل كردن شرك و نفى خدایان دروغین مىباشد.
روزىِ انسان، گاهى مثل نور، هوا و باران، از آسمان است و گاهى مثل سبزى و میوه از زمین و گاهى از حیوانات است كه آنها نیز با واسطه، از زمین استفاده و رشد مىكنند و گاهى از معادن است كه آنها نیز از زمین هستند.(74)
از نظر قرآن هیچ آفریدهاى محو نمىشود بلكه از نظر ماست كه مفقود مىشود.(75) معاد، برگرداندن معدوم نیست تا بعضى خیال كنند كارى محال است، بلكه رجوع موجودات به شكل اوّل است، بعد از تغییرى كه در شكل آنها به وجود آمده است.
آیات تكرارى قرآن، با نوآورى همراه است: از آیهى 60 تا 64، جملهى «أاله مع اللّه» تكرار شده، لكن هر بار با یك جملهى تازه همراه است:
* در آیهى 60 مىخوانیم: «بل هم قوم یعدلون» مشركان انحراف دارند.
* در آیهى 61 مىخوانیم: «بل اكثرهم لایعلمون» انحرافشان به خاطر جهل است.
* در آیهى 62 مىخوانیم: «قلیلا ما تذكّرون» و حالا كه جاهلند، كمتر متذكّر مىشوند.
* در آیهى 63 مىخوانیم: «تعالى اللّه عمّا یشركون» خداوند از شرك آنان منزّه است.
* در آیهى 64 مىخوانیم: «قل هاتوا برهانكم» اینها بىدلیل به سراغ شرك رفتهاند.
-----
74) تفسیر نمونه.
75) تفسیر المیزان.
- همان قدرتى كه در آغاز آفرید، باز هم مىتواند آن را برگرداند. «یبدؤا - یعید»
- معاد، جسمانى است. «یعیده»
- با سؤال، وجدانها را بیدار كنید. «أمّن یبدؤا الخلق - من یرزقكم - ءاله»
- مخالفان شما اگر برهان دارند بپذیرید. «قل هاتوا»
- اسلام، دین برهان است و از مخالفان خود هم برهان مىطلبد. «قل هاتوا برهانكم»
تفسیر نور محسن قرائتی
قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ (65)
بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمِونَ (66)
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَئِذَا كُنَّا تُرَاباً وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ (67)
لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (68):
بگو: جز خداوند، هیچ كس در آسمانها و زمین، غیب نمىداند و كسى نمىداند چه زمانى برانگیخته خواهد شد.
بلكه علم مشركان در قیامت به كمال خواهد رسید، بلكه آنان (امروز)دربارهى آن (آخرت) در شك هستند، بلكه نسبت به (چگونگى) وقوع آن كورند.
و كسانى كه كفر ورزیدند، گفتند: آیا هرگاه ما و پدرانمان (بعد از مرگ) خاك شدیم، آیا حتماً (زنده از گور) بیرون آورده مىشویم؟
در حقیقت به ما و نیاكانمان از قبل، این وعده داده شده، (لكن) این وعده جز افسانههاى پیشینیان چیز دیگرى نیست.
غیب، چند نوع است: نوعى از آن را خداوند به انبیا مىآموزد، «تلك من انباء الغیب نوحیها الیك»(76) ولى نوعى دیگر نظیر علم به زمان وقوع قیامت، مخصوص ذات مقدّس اوست.
كلمهى «مَن» براى موجودات باشعور است، بنابراین چه بسا در آسمانها علاوه بر فرشتگان موجودات باشعورى باشند كه در قیامت همچون انسانها مبعوث شوند.
جملهى «بل ادّارك علمهم فىالآخرة» نظیر جمله «كلاّسیعلمون ثمّ كلاّسیعلمون»(77) است.
كلمهى «ادّارك» از «تدارك» به معناى پیوستن و ملحق شدن اجزا مىباشد. یعنى مشركان در دنیا گرفتار تشتّت فكرند، ولى در آخرت اطلاعات آنها بهم پیوسته و به علم مىرسند، البتّه دیگر چه سود!
كلمه «اساطیر» جمع «اُسطوره» بهمعناى افسانه است. كافران به پیامبران تهمت مىزدند كه آنچه دربارهى قیامت مىگویید، مطالب بىاساسى است كه براى سرگرمى بیان مىشود.
-----
76) هود، 49.
77) نبأ، 4 - 5.
- انكار معاد، كفر است. «قال الّذین كفروا»
- اگر حقیقتى را ما نپذیرفتیم، دلیل آن نیست كه واقع نمىشود یا وجود ندارد. «ءاذا كنّا»
- تكرار سؤال، همراه با ناباورى، نشانهى انكار است. «ءاذا - ءانّا»
- یكى از كارهاى دشمنان، ایجاد شك در مسایل عقیدتى است. «ءانّا لمجرمون»
- قدیمى بودن حرف، نشانهى ضعف آن نیست. «لقد وعدنا هذا ... من قبل»
- همهى انبیا وعدهى معاد مىدادند. «لقد وعدنا هذا نحن و اباؤنا من قبل»
- خلافكار، دنبال یافتن شریك جرم است. «نحن و اباؤنا»
- افسانه خواندن سخنان انبیا، یكى از حربههاى كافران است. «اساطیر الاوّلین»
💠📖🕋📖💠
#قرائت_روزانه_قرآن کریم
⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️
☘🌸🌸🌸🌸🌸☘
✨صفحه 384 ✨
أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۷۷﴾
و مايه هدايت و رحمت براي مؤ منان است. (۷۷)
إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿۷۸﴾
پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داوري ميكند و اوست قادر و دانا. (۷۸)
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ ﴿۷۹﴾
پس بر خدا توكل كن كه تو بر طريقه حق آشكار هستي (۷۹)
إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۸۰﴾
تو نميتواني سخنت را به گوش مردگان برساني و نميتواني كران را هنگامي كه روي بر ميگردانند و پشت ميكنند صدا كني! (۸۰)
وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۱﴾
و نيز نميتواني كوران را از گمراهي برهاني، تو فقط ميتواني سخن خود را به گوش كساني برساني كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند. (۸۱)
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ﴿۸۲﴾
هنگامي كه فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخيز قرار گيرند) جنبنده اي را از زمين براي آنها خارج ميكنيم كه با آنها تكلم ميكند و ميگويد: مردم به آيات ما ايمان نميآورند. (۸۲)
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۸۳﴾
به خاطر بياور روزي را كه ما از هر امتي گروهي را از كساني كه آيات ما را تكذيب ميكردند محشور ميكنيم و آنها را نگه ميداريم تا به يكدگر ملحق شوند (۸۳)
حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَكَذَّبْتُمْ بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾
تا زماني كه (به پاي حساب) ميآيند به آنها ميگويد آيا آيات مرا تكذيب كرديد و در صدد تحقيق بر نيامديد شما چه اعمالي انجام ميداديد. (۸۴)
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنْطِقُونَ ﴿۸۵﴾
در اين هنگام فرمان عذاب بر آنها واقع ميشود و آنها سخني ندارند كه بگويند. (۸۵)
أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۸۶﴾
آيا آنها نديدند ما شب را قرار داديم كه در آن بيارامند و روز را روشني بخش، در اين امور نشانه هاي روشني است براي كساني كه آماده پذيرش ايمانند. (۸۶)
وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ ﴿۸۷﴾
به خاطر بياوريد روزي را كه در صور دميده ميشود و تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند در وحشت فرو ميروند جز كساني كه خدا به خواهد و همگي با خضوع در پيشگاه او حاضر ميشوند. (۸۷)
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿۸۸﴾
كوهها را ميبيني و آنها را ساكن و جامد ميپنداري در حالي كه مانند ابر در حركتند اين صنع و آفرينش خداوندي است كه همه چيز را متقن آفريده او از كارهائي كه شما انجام ميدهيد آگاه است. (۸۸)
إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (80)
وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ (81):
بىشك، نمىتوانى دعوت خود را به گوش مردگان برسانى، ونمىتوانى كران را آنگاه كه روى برمىگردانند و پشت مىكنند، فراخوانى (و حقیقت را به آنان بفهمانى).
تو هدایت كننده كوران از گمراهیشان نیستى؛ تو فقط مىتوانى سخن خود را به گوش كسانى برسانى كه به آیات ما ایمان آوردهاند و در برابر حقّ تسلیم هستند.
مرگ و حیات در فرهنگ قرآن، هم به مرگ و حیات طبیعى و مادّى گفته مىشود و هم به مرگ و حیات معنوى.
قرآن، كسانى را كه تحت تأثیر كلام حقّ قرار نمىگیرند، مرده مىداند «انّك لا تسمع الموتى» چنانكه مكرّر مىفرماید: شهدا را مرده ندانید، آنان زنده و شادمانند و به یكدیگر نوید مىدهند و از رزق الهى كامیابند. بنابراین، زندههاى سنگدل و لجوج، مردهاند، و شهیدان كه از دنیا رفتهاند، زندهاند. بهتر است مسئله را كمى باز و روشن كنیم:
مراحل حیات
حیات، داراى مراحلى است:
1. حیات نباتى. قرآن مىفرماید: «یحیى الارض بعد موتها»(79) خداوند زمین را بعد از مرگ به وسیلهى باران زنده مىكند.
2. حیات حیوانى. قرآن مىفرماید: «یحییكم»(80) ما به شما حیات دادیم.
3. حیات روحى. «لینذر مَنكان حیّاً»(81) تا افراد زندهرا هشدار دهى. یعنى كسانى كه عقل و فطرت سالم دارند ونیز مىفرماید: دعوت انبیا براى حیات شماست، «دعاكملمایحییكم»(82)
4. حیات سیاسى واجتماعى. «ولكم فى القصاص حیاة»(83) اگر با اجراى حكم قصاص، عدالت برقرار كردید، جامعه زنده است (وگرنه جامعهى مردهاى دارید).
5. حیات اخروى. «یالیتنى قدّمت لحیاتى»(84) اى كاش براى حیات و زندگى حقیقى در آخرت چیزى مىفرستادم و ذخیرهاى مىاندوختم.
پاسخ یك اشكال
در تفسیر نمونه(85) مىخوانیم: فرقهى وهّابیون، آیهى «انّك لاتسمع الموتى» را دستاویز تفكّر انحرافى خود قرار داده، مىگویند: پیامبر اكرم از دنیا رفته وهیچ سخنى را نمىشنود، بنابراین معنا ندارد كه ما پیامبر را زیارت كنیم وخطاب به او مطالبى را بیان كنیم.
پاسخ فرقهى مذكور این است كه آیه در مقام یك تشبیه اجمالى است؛ نظیر تشبیه قلب سنگدلان به سنگ در تأثیر ناپذیرى، «قلوبكم ... كالحجارة»(86) نه اینكه قلب آنان در همه چیز مثل سنگ است، زیرا قرآن، حیات برزخى را دربارهى شهدا پذیرفته ونسبت به آن، روایاتى از شیعه و سنّى نقل شده است:
1. محمّدبن عبدالوهّاب در كتاب الهدیة السنیه، ص 41، مىگوید: پیامبر بعد از وفاتش داراى حیات برزخى، برتر از حیات شهداست و سلام كسانى را كه به او سلام مىدهند مىشنود.
2. روایات فراوانى در كتب شیعه واهلسنّت، در این زمینه آمده است كه پیامبر و امامانعلیهم السلام سخن كسانى را كه بر آنها از دور و نزدیك، سلام مىدهند مىشنوند و پاسخ مىدهند و حتّى اعمال مردم بر آنان عرضه مىشود.(87)
3. ما خود شاهد هزاران نمونه از توسلاتى هستیم كه عین سخن و درخواست افراد متوسّل، لباس عمل پوشیده است.
4. در صحیح بخارى مىخوانیم: رسول خداصلى الله علیه وآله با كفّار هلاكشدهى جنگ بدر گفتگو مىكرد و همین كه مورد سؤال عمر قرار گرفت، فرمود: «والّذى نفس محّمد بیده ما انتم باسمَع» به خدایى كه جانم در دست اوست، شما از آنان شنواتر نیستید.(88)
5. حضرت علىعلیه السلام در پایان جنگ جمل فرمود: لاشهى كعببن سور را بنشانند، سپس به او كه هلاك شده بود فرمود: واى بر تو كه علم و دانش، تو را سودى نبخشید و شیطان تو را گمراه كرد و به دوزخ فرستاد.(89)
-----
79) عنكبوت، 50.
80) جاثیه، 26.
81) یس، 70.
82) انفال، 24.
83) بقره، 179.
84) فجر، 24.
85) تفسیر نمونه، ج 15، ص 543.
86) بقره، 74.
87) كشفالارتیاب،ص109.
88) صحیحبخارى، ج5، ص97.
89) شرح نهجالبلاغه ابن ابىالحدید، ج 1، ص 248.
- كار كوردلان را به خداوند واگذار كن. «فتوكّل... انّك لا تسمع الموتى»
- اگر شنونده سنگدل باشد، سخن حقّ از گویندهى پاك و شایسته نیز در او اثرى ندارد. آرى، لامپ سوخته با اتّصال به هیچ برقى روشن نمىشود. «انّك على الحقّ المبین - انّك لا تسمع الموتى»
بر سیه دل چه سود خواندن وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ
- بىاثر بودن تبلیغ پیامبران، به خاطر ابهام در كار نیست، بلكه به خاطر كوردلى منكران است. «اِنّك على الحقّ المبین - انّك لا تسمع الموتى»
- ایمان به منزلهى روح در كالبد است. كسانى كه با دیدن معجزه وشنیدن منطق، ایمان نمىآورند، لاشهاى بىروح و مرده هستند. «انّك لا تسمع الموتى» آرى حقّ شنوى و حقّ پذیرى، نشانهى سلامت روح است.
- اگر انسان به یقین برسد، اعراض مردم در او اثرى ندارد. «انك على الحق المبین - ولّوا مدبرین»
- افراد كر مىتوانند با اشاره چیزى بفهمند، ولى افراد شنوا كه به حقیقت پشت كرده واز اهل حق