#الگو
«وقتی دیدی یکی نمیخواد حرف حق رو قبول کنه ادامه نده»
حضرت #ابراهیم دوساعت برای عموش روضه خوند، که بابا جان من،« يَا أَبَتِ»
چرا آخه اینا رو میپرستی « لِمَ تَعْبُدُ»
اینا که
🔸 نه میشنون « مَا لَا يَسْمَعُ»
🔹نه میبینن « وَلَا يُبْصِرُ»
🔸نه میتونن برات کاری انجام بدن «وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا»
🔰خلاصه هرچی منطق و فلسفه و احساس بود براش چید
👈اما بعدش چی شد
💢آزر گفت «قَالَ»
ابراهیم!!!!
نمیخواهی خداهای ما رو عبادت کنی
«أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ»
اگه دست از کارات برنداری سنگسارت میکنما
« لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ»
دست از سرم بردار دیگه
وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا📜(مریم 46)
✅به اینجا که رسید حضرت ابراهیم گفت
قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ(47)
تامام.
بعدش رفت از خدا بخواد که هدایتش کنه
شاید گفت خدایا این دیگه کار من نیست سپردمش به حضرت ابوالفضل😂