*☀️*✨✨✨✨.*☀️*.✨✨✨✨*☀️*
☀️بهترین مصارف و موارد انفاق
انفاق یعنی بخشش از چیزی که انسان در اختیار دارد و میتواند به دیگران بدهد. این چیز میتواند علم باشد، یا مال و ثروت و یا حتی انفاق محبت و همدلی و همدردی با دیگران. اما آنچه در اینجا مراد است همان انفاق مالی است. بهترین مصارفی که در آیات و روایات برای انفاق مالی بیان شده عبارتند از:
💫1 ـ خویشاوندان: از مهمترین موارد مصرف انفاقات مالی، خویشاوندان است. هر چه شخص به انسان نزدیکتر باشد وظیفه و تکلیف، شدیدتر و سختتر خواهد بود. انسان باید اول به حکم وظیفه انفاقات مالی واجب را درباره خویشان واجب النفقه انجام دهد و سپس خویشان نیازمند. در آیات قرآن بر این مورد مصرف بسیار تاکید شده است. (بقره، آیه 177؛ نساء، آیه 8؛ اسراء، آیات 26 و 28)
💫2 ـ فقیر و مسکین: فقیر کسی است که قدرت حرکت دارد ولی توان ایستادن روی پای خود را ندارد؛ زیرا همانند درخت تاک است که نیازمند پایهای است تا بدان تکیه کند و داربستی میخواهد که بر آن بیاویزد تا راست بماند. در حقیقت ستون فقراتی ندارد تا بر آن استوار گردد. فقیر از نظر اقتصادی درآمدی دارد ولی این درآمد نمیتواند او را سرپا نگه دارد؛ در حقیقت اقتصاد که قوام فرد و جامعه و ستون خیمه خانواده و جامعه است (نساء، آیه 5)، در شخص فقیر ضعیف و سست است و درآمد، کفاف خرج و هزینههایش را نمیدهد و لذا نیازمند کمک و انفاقات مالی دیگران است تا سرپا بماند. اما مسکین کسی است که نشسته و توان حرکتی ندارد چه رسد که سرپا بماند. وضعیت او بدتر از فقیران است. بنابراین، اگر وضعیت فقیر همانند وضعیت کسی است که نیازمند نصرت است، وضعیت مسکین همانند وضعیت کسی است که نیازمند ولایت و سرپرستی است؛ یعنی او همانند کودک شیرخوار است که باید غذا را در دهانش گذاشت. پس مسکین، نیازمند سرپرستی دیگران است تا از عهده مخارج خود برآید؛ چرا که هیچ درآمدی ندارد و یا توان آن را ندارد تا در پی کسب و کاری برود و درآمدی داشته باشد. براین اساس باید گفت نخستین و برترین مورد انفاق آن است که انسان به چنین شخصی کمک کند و او را تحت ولایت انفاقی خود بگیرد. (بقره، آیات 215 و 177؛ نور، آیه 22؛ نساء، آیه 8؛ روم، آیه 38)
💫3 ـ جهاد در راه خدا: حفظ امنیت جامعه، از امنیت فردی مهمتر و بنیادیتر است. از این رو، انفاق مالی برای تجهیز نفرات و ادوات بسیار مهم و اساسی است. خداوند در آیات قرآن، یکی از مصارف انفاقات مالی را جهاد دانسته و از آن به جهاد مال تعبیر کرده است. (انفاق، آیه60؛ بقره؛ آیات 244 و 245 و 193 و 195).
💫4 ـ درخواستکنندگان و سائلان: لزوم صرف مال، در راه رفع نیازمندی سائلان در آیه 177 سوره بقره مورد تاکید قرار گرفته است. براساس همین آیه انفاق مال به درخواستکنندگان از نشانههای صداقت انسان است و خداوند در آیات 15 تا 19 سوره ذاریات آن را به عنوان حق برعهده افراد دارا دانسته است؛ به این معنا که سائلان در مال انسان شریک به شراکت مشاع هستند و باید این حق پرداخت شود.
💫5 ـ در راهماندگان و ابنسبیل: از دیگر موارد مصرف انفاقات مالی است. خداوند انفاق مال را به در راه ماندگان از نشانههای تقوا و موجب رسیدن به مقام «برّ» دانسته است. (بقره، آیات 215 و 177؛ اسراء، آیات 26 و 28)
💫6 ـ فقیران عفیف: فقیران خویشتندار و ناتوان از کسب، از مصارف انفاق است. (بقره، آیه 273).
💫7 ـ والدین: از نظر قرآن انفاق مالی نسبت به والدین فقیر، جزو واجبات است؛ یعنی در حکم واجب النفقه خواهند بود. از این رو، هم آنان در اولویت هستند و هم ضروری است که به آنان کمک شود. (بقره، آیه 215)
💫8 ـ یتیمان: از دیگر موارد مصرف انفاقات مالی، یتیمان ناتوان است. (بقره، آیات 215 و 177؛ نساء، آیه 8)
💫9 ـ مهاجران فقیر: لزوم توجه توانگران به مهاجران نیازمند و انفاق به آنها در آیات قرآنی به عنوان یکی از موارد مصرف انفاقات مالی مطرح شده است. (بقره، آیه 273؛ نور، آیه 22).
البته موارد دیگری نیز بیان شده است، ولی مهمترین و ضروریترین آنها، همین موارد پیش گفته است.
= = = = = = = = = = = =
☀️فواید انفاق
_انفاق، مانع هلاکت اجتماع است. (بقره/195)
_سبب زیادی مال می شود. (بقره/261)
_سبب جایگزینی مال می شود.(سباء/39)
_روح فداکاری در انسان ایجاد می کند. (بقره/272)
_باعث آمرزش گناهان و فزونی مال است. (بقره/268)
_خداوند به انفاق انسان ها آگاه است. (آل عمران/92)
_آنچه در راه خداوند انفاق شده، پس داده می شود. (انفال/60)
_باعث تقرّب به خداوند است. (توبه/99)
_انفاق نزد پروردگار ثبت می شود. (توبه/121)
_نفس را تزکیه می کند. (توبه/103)
#انفاق
💌 @ghorun
.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧
بسم اللّه الرحمن الرحیم
دوستان سوره نساء آیه۳۶ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید.التماس دعا
() () () () () () () () () () () ()
آیه۳۶) وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا
...........................................
آیه۳۶) و خدا را بپرستید! و هیچچیز را همتای او قرار ندهید! و به پدر و مادر، نیكی كنید؛ همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسكینان، و همسایه نزدیك، و همسایه دور، و دوست و همنشین، و واماندگان در سفر، و بردگانی كه مالك آنها هستید؛ زیرا خداوند، كسی را كه متكبر و فخر فروش است، (و از ادای حقوق دیگران سرباز میزند،) دوست نمیدارد.
() () () () () () () () () () () ()
تفسیر آیه۳۶) ده دستور سازنده
در آیه فوق، به یک سلسله از حقوق اسلامى، اعم از حق خدا و حقوق بندگان و آداب معاشرت با مردم اشاره شده است، و روى هم رفته، ده دستور از آن استفاده مى شود:
🔸۱ـ نخست مردم را به عبادت و بندگى پروردگار و ترک شرک وبت پرستى
ـ که ریشه اصلى تمام برنامه هاى اسلامى است ـ دعوت مى کند، دعوت به توحید و یگانه پرستى روح را پاک، نیت را خالص، اراده را قوى، و تصمیم را براى انجام هر برنامه مفیدى محکم مى سازد.
و از آنجا که آیه بیان یک رشته از حقوق اسلامى است، قبل از هر چیز اشاره به حق خداوند بر مردم کرده است، مى فرماید: خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید (وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً).
🔸۲ـ آن گاه به حق پدر و مادر اشاره کرده، توصیه مى کند: نسبت به آنها نیکى کنید (وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً).
حق پدر و مادر از مسائلى است که در قرآن مجید زیاد، روى آن تکیه شده و کمتر موضوعى است که این قدر مورد تأکید واقع شده باشد، و در چهار مورد از قرآن، بعد از توحید قرار گرفته است.
از این تعبیرهاى مکرر استفاده مى شود، میان این دو، ارتباط و پیوندى است و در حقیقت چنین است: چون بزرگ ترین نعمت، نعمت هستى و حیات است، که در درجه اول از ناحیه خدا است، و در مراحل بعد به پدر و مادر ارتباط دارد; زیرا فرزند، بخشى از وجود پدر و مادر است.
بنابراین، ترک حقوق پدر و مادر، هم دوش شرک به خدا است.
درباره حقوق پدر و مادر بحث هاى مشروحى داریم که در ذیل آیات مناسب در سوره اسراء و لقمان به خواست خدا خواهد آمد.
🔸۳ ـ پس از آن دستور به نیکى کردن داده، مى فرماید: نسبت به همه خویشاوندان احسان کنید (وَ بِذِی الْقُرْبى).
این موضوع نیز از مسائلى است که در قرآن تأکید فراوان درباره آن شده است، گاهى به عنوان صله رحم ، و گاهى به عنوان احسان و نیکى به آنها.
در واقع اسلام مى خواهد به این وسیله علاوه بر پیوند وسیعى که در میان تمام افراد بشر به وجود آورده، پیوندهاى محکمترى در میان واحدهاى کوچک تر و متشکل تر، به نام فامیل و خانواده به وجود آورد، تا در برابر مشکلات و حوادث، یکدیگر را یارى دهند و از حقوق هم دفاع کنند.
🔸۴ ـ بعد از آن به حقوق ایتام اشاره کرده، و افراد با ایمان را توصیه به نیکى در حق آنها مى کند، مى فرماید: و به ایتام نیکى کنید (وَ الْیَتامى).
زیرا در هر اجتماعى بر اثر حوادث گوناگون، همیشه کودکان یتیمى وجود دارند که فراموش کردن آنها نه فقط وضع آنان را به خطر مى افکند، که وضع اجتماع را نیز به خطر مى اندازد، چون کودکان یتیم اگر بى سرپرست بمانند، یا به اندازه کافى از محبت اشباع نشوند، افرادى هرزه، خطرناک و جنایتکار بار مى آیند بنابراین نیکى در حق یتیمان هم نیکى به فرد است و هم نیکى به اجتماع!
🔸۵ ـ بعد از آن حقوق مستمندان را یادآورى مى کند، مى فرماید: به مستمندان احسان نمائید (وَ الْمَساکینِ).
زیرا در یک اجتماع سالم که عدالت در آن برقرار است نیز، افرادى معلول، از کار افتاده و مانند آن وجود خواهند داشت که فراموش کردن آنها بر خلاف تمام اصول انسانى است.
و اگر فقر و محرومیت به خاطر انحراف از اصول عدالت اجتماعى دامنگیر افراد سالم گردد، نیز باید با آن به مبارزه برخاست.
🔸۶ ـ سپس توصیه به نیکى در حق همسایگان نزدیک مى کند (وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى).
در این که منظور از همسایه نزدیک چیست؟ مفسران احتمالات مختلفى داده اند:
بعضى معنى آن را همسایگانى که جنبه خویشاوندى دارند، دانسته اند، ولى این تفسیر با توجه به این که در جمله هاى سابق از همین آیه اشاره به حقوق خویشاوندان شده، بعید به نظر مى رسد، بلکه منظور همان نزدیکى مکانى است; زیرا همسایگان نزدیک تر حقوق و احترام بیشترى دارند.
ادامه تفسیر:👇
👉 @ghorun
.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.
ادامه تفسیر:👇
و یا این که منظور همسایگانى است که از نظر مذهبى و دینى با انسان نزدیک باشند.
🔸۷ ـ آن گاه درباره همسایگان دور سفارش به نیکى مى نماید (وَ الْجارِ الْجُنُبِ).
منظور از آن، دورى مکانى است; زیرا طبق پاره اى از روایات تا چهل خانه از چهار طرف همسایه محسوب مى شوند که در شهرهاى کوچک تقریباً تمام شهر را در بر مى گیرد; چرا که اگر خانه هر انسانى را مرکز دایره اى فرض کنیم که شعاع آن از هر طرف چهل خانه باشد، با یک محاسبه ساده درباره مساحت چنین دایره اى روشن مى شود که مجموع خانه هاى اطراف آن را تقریباً پنج هزار خانه تشکیل مى دهد، که مسلماً شهرهاى کوچک بیش از آن خانه ندارند.
جالب توجه این که: قرآن در آیه فوق، علاوه بر ذکر همسایگان نزدیک ، تصریح به حق همسایگان دور کرده است; زیرا کلمه همسایه، معمولاً مفهوم محدودى دارد، و تنها همسایگان نزدیک را در برمى گیرد، لذا براى توجه دادن به وسعت مفهوم آن از نظر اسلام راهى جز این نبوده که نامى از همسایگان دور نیز صریحاً برده شود.
و نیز ممکن است مراد از همسایگان دور، همسایگان غیر مسلمان باشد; زیرا حق جوار (همسایگى) در اسلام منحصر به همسایگان مسلمان نیست و غیر مسلمانان را نیز شامل مى شود. (مگر آنهائى که با مسلمانان سر جنگ داشته باشند).
حق جوار در اسلام به قدرى اهمیت دارد که در وصایاى معروف امیر مؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: ما زالَ (رَسُولُ اللّهِ) یُوصِى بِهِمْ حَتّى ظَنَنّا اِنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ: آن قدر پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره آنها سفارش کرد، که ما فکر کردیم شاید دستور دهد همسایگان از یکدیگر ارث ببرند .
این حدیث در منابع معروف اهل تسنن نیز آمده است، در تفسیر المنار و تفسیر قرطبى از بخارى نیز همین مضمون از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده است.
در حدیث دیگرى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که: در یکى از روزها سه بار فرمود: وِ اللّهِ لا یُؤْمِنُ: به خدا سوگند چنین کسى ایمان ندارد... .
یکى پرسید: چه کسى؟! پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: أَلَّذِى لا یَأْمَنُ جارُهُ بَوائِقَهُ: کسى که همسایه او از مزاحمت او در امان نیست !
و باز در حدیث دیگرى مى خوانیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَلْیُحْسِنْ اِلى جارِهِ: کسى که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارد باید به همسایگان خود نیکى کند.
و از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: حُسْنُ الْجِوارِ یَعْمُرُ الدِّیارِ وَ یَزِیْدُ فِى الأَعْمارِ: نیکى کردن همسایگان به یکدیگر، خانه ها را آباد و عمرها را طولانى مى کند.
در جهان ماشینى که همسایگان کوچک ترین خبرى از هم ندارند، و گاه مى شود دو همسایه حتى پس از گذشتن بیست سال نام یکدیگر را نمى دانند، این دستور بزرگ اسلامى درخشندگى خاصى دارد.
اسلام اهمیت فوق العاده اى براى مسائل عاطفى و تعاون انسانى قائل شده در حالى که در زندگى ماشینى عواطف روز به روز تحلیل مى روند و جاى خود را به سنگدلى مى دهند.
🔸۸ ـ سپس قرآن درباره کسانى که با انسان دوستى و مصاحبت دارند، توصیه به نیکى مى کند (وَ الصّاحِبِ بِالْجَنْبِ).
ولى باید توجه داشت: صاحِبِ بِالْجَنبِ معنائى وسیع تر از دوست و رفیق دارد و در واقع هر کسى را که به نوعى با انسان نشست و برخاست داشته باشد، در بر مى گیرد خواه دوست دائمى باشد یا یک دوست موقت، همانند کسى که در اثناء سفر با انسان همنشین مى گردد.
و اگر مى بینیم در پاره اى از روایات صاحِبِ بِالْجَنْبِ به رفیق سفر (رَفِیْقُکَ فِى السَّفَرِ) و یا کسى که به امید نفعى سراغ انسان مى آید (اَلْمُنْقَطِعُ اِلَیْکَ یَرجُوْ نَفْعَکَ) تفسیر شده، منظور اختصاص به آنها نیست بلکه بیان توسعه مفهوم این تعبیر است که همه این موارد را نیز در بر مى گیرد.
و به این ترتیب، آیه یک دستور جامع و کلى براى حسن معاشرت نسبت به تمام کسانى که با انسان ارتباط دارند مى باشد، اعم از دوستان واقعى، همکاران، همسفران، مراجعان، شاگردان، مشاوران، و خدمتگزاران.
و در پاره اى از روایات صاحِبِ بِالْجَنْبِ به همسر تفسیر شده است، چنان که نویسندگان المنار و تفسیر روح المعانى و قرطبى در ذیل آیه از على(علیه السلام) همین معنى را نقل کرده اند، ولى بعید نیست که آن نیز بیان یکى از مصادیق آیه باشد.
🔸۹ ـ دسته دیگرى که در اینجا درباره آنها سفارش شده، کسانى هستند که در سفر و بلاد غربت احتیاج پیدا مى کنند، مى فرماید: نسبت به ابن سبیل نیز نیکى کنید (وَ ابْنِ السَّبیلِ).
ادامه تفسیر:👇
👉 @ghorun
.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.💧.
ادامه تفسیر:👇
با این که ممکن است در شهر خود، افراد متمکنى باشند، در سفر به علتى وامى مانند و تعبیر جالب ابن السبیل (فرزند راه) نیز از این نظر است که ما نسبت به آنها هیچگونه آشنائى نداریم، تا بتوانیم آنها را به قبیله یا فامیل یا شخصى نسبت دهیم، تنها به حکم این که مسافرانى هستند نیازمند، باید مورد حمایت قرار گیرند.
🔸۱٠ ـ در آخرین مرحله، توصیه به نیکى کردن نسبت به بردگان شده است (وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ).
در حقیقت آیه، با حق خدا شروع شده و با حقوق بردگان ختم مى گردد; زیرا این حقوق از یکدیگر جدا نیستند، و تنها این آیه نیست که در آن درباره بردگان توصیه شده، بلکه در آیات مختلف دیگر نیز در این زمینه بحث شده است.
ضمناً اسلام برنامه دقیقى براى آزادى تدریجى بردگان تنظیم کرده، که به آزادى مطلق آنها مى انجامد، و به خواست خدا در ذیل آیات مناسب، مشروحاً از آن سخن خواهیم گفت.
در پایان آیه هشدار مى دهد و مى گوید: خداوند افراد متکبر و فخرفروش را دوست نمى دارد (إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالاً فَخُوراً).
به این ترتیب، هر کس از فرمان خدا سرپیچى کند و به خاطر تکبر از رعایت حقوق خویشاوندان، پدر و مادر، یتیمان، مسکینان، ابن السبیل و دوستان، سرباز زند محبوب خدا و مورد لطف او نیست و آن کس که مشمول لطف او نباشد، از هر خیر و سعادتى محروم است.
✨گواه بر این معنى، روایتى است که در ذیل این آیه وارد شده: یکى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گوید: در محضرش این آیه را خواندم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) زشتى تکبر و نتائج سوء آن را برشمرد به حدى که من گریه کردم، فرمود: چرا گریه مى کنى؟
گفتم: من دوست دارم لباسم، جالب و زیبا باشد و مى ترسم با همین عمل جزء متکبران باشم.
فرمود: نه تو اهل بهشتى و اینها علامت تکبر نیست، تکبر آن است که انسان در مقابل حق، خاضع نباشد و خود را بالاتر از مردم بداند و آنها را تحقیر کند (و از اداى حقوق آنها سرباز زند) .
خلاصه این که: از جمله اخیر آیه برمى آید، سرچشمه اصلى شرک و پایمال کردن حقوق مردم، غالباً خودخواهى و تکبر است و اداى حقوق فوق مخصوصاً در مورد بردگان، یتیمان، مستمندان و مانند آنها نیاز به روح تواضع و فروتنى دارد.
تفسیر نمونه)
👉 @ghorun