🍃🍃🍃🌼🌼🌼🌼🌼
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🌼🌼🌼🌼
دوستان سوره نسا آیه۵۸ به همراه ترجمه، تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
✨•🍃🍃🍃•✨
🍃آیه۵۸) «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا»
🌼•°✨°•🌼
🌼آیه۵۸) خدا به شما فرمان مىدهد كه سپردهها را به صاحبان آنها رد كنيد؛ و چون ميان مردم داورى مىكنيد، به عدالت داورى كنيد. در حقيقت، نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مىدهد. خدا شنواى بيناست.
✨•🍃🍃🍃•✨
🍃تفسیر آیه۵۸) امانت و عدالت در اسلام-
این آیه که یک حکم عمومى و همگانى از آن استفاده میشود، صریحا میگوید: «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید» (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها).
در قسمت دوم آیه، اشاره به دستور مهم دیگرى شده و آن مسأله «عدالت در حکومت» است.
آیه میگوید، خداوند نیز به شما فرمان داده که: «به هنگامى که میان مردم داورى میکنید، از روى عدالت حکم کنید» (وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ).
سپس براى تأکید این دو فرمان مهم میگوید: «خداوند پند و اندرزهاى خوبى به شما میدهد» (إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ).
باز تأکید میکند و میگوید: «در هر حال خدا (مراقب اعمال شماست) هم سخنان شما را میشنود و هم کارهاى شما را میبیند» (إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمِیعاً بَصِیراً).
✨روشن است «امانت» معنى وسیعى دارد و هر گونه سرمایه مادى و معنوى را شامل میشود و هر مسلمانى طبق صریح این آیه وظیفه دارد که در هیچ امانتى نسبت به هیچ کس خیانت نکند، خواه صاحب امانت، مسلمان باشد یا غیر مسلمان، و این در واقع یکى از مواد «اعلامیه حقوق بشر در اسلام» است.
حتى دانشمندان در جامعه، امانتدارانى هستند که موظفند حقایق را کتمان نکنند، فرزندان انسان نیز امانتهاى الهى هستند که نباید در تعلیم و تربیت آنان کوتاهى شود، و از آن بالاتر وجود و هستى خود انسان و تمام نیروهایى که خدا به او داده امانت پروردگارند که انسان موظف است در حفظ آنها بکوشد.
🔸در روایتى از امام صادق علیه السّلام در باره اهمیت «امانت» مىخوانیم که به یکى از دوستان خود فرمود: «اگر قاتل على علیه السّلام امانتى پیش من مىگذاشت و یا از من نصیحتى مىخواست و یا با من مشورتى میکرد و من آمادگى خود را براى این امور اعلام میداشتم، قطعا حق امانت را ادا مینمودم».
برگزیده تفسیر نمونه، ج1، ص: 413
•📚📚•
🍃 @ghorun
🌷🍀➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بسم اللّه الرحمن الرحیم
دوستان سوره بقره آیه۲۸۲ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید.التماس دعا
================
آیه ۲۸۲)يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوٓا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَىٰٓ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَآءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَىٰ وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَآءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوٓا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَىٰٓ أَجَلِهِ ذَٰلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَىٰٓ أَلَّا تَرْتَابُوٓا إِلَّآ أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوٓا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
=🍀=🍀=🍀=🍀=🍀=
آیه۲۸۲) ای كسانی كه ایمان آوردهاید! هنگامی كه بدهی مدّتداری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یكدیگر پیدا كنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و كسی كه قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور كه خدا به او تعلیم داده- خودداری كند! پس باید بنویسد، و آن كس كه حق بر عهده اوست، باید املا كند، و از خدا كه پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر كسی كه حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املاكردن ندارد، باید ولیّ او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا كند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حقّ) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یك مرد و دو زن، از كسانی كه مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب كنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یكی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری كند. و شهود نباید به هنگامی كه آنها را (برای شهادت) دعوت میكنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهیِ خود،) چه كوچك باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیكتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و شك (و نزاع و گفتگو) بهتر میباشد؛ مگر اینكه داد و ستد نقدی باشد كه بین خود، دست به دست میكنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست كه آن را ننویسید. ولی هنگامی كه خرید و فروش (نقدی) میكنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین كنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم میدهد؛ خداوند به همه چیز داناست.
================
تفسیر آیه۲۸۲) تنظیم اسناد تجارى در طولانى ترین آیه قرآن
بعد از بیان احکامى که مربوط به انفاق در راه خدا و همچنین مسأله رباخوارى بود، در این آیه که طولانى ترین آیه قرآن است، احکام و مقررات دقیقى براى امور تجارى و اقتصادى بیان کرده، تا سرمایه ها هر چه بیشتر رشد طبیعى خود را پیدا کنند و بن بست و اختلاف و نزاعى در میان مردم رخ ندهد.
در این آیه نوزده دستور مهم در مورد داد و ستد مالى به ترتیب ذیل بیان شده است.
🌱۱ ـ در نخستین حکم مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که بدهى مدت دارى (به خاطر وام دادن یا معامله) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْن إِلى أَجَل مُسَمّىً فَاکْتُبُوهُ).
ضمناً از این تعبیر، هم مسأله مجاز بودن قرض و وام روشن مى شود و هم تعیین مدت براى وام ها.
قابل توجه این که در آیه، کلمه دَیْن به کار برده شده، نه قرض ; زیرا قرض تنها در مبادله دو چیز که مانند یکدیگرند به کار مى رود، مثل این که چیزى را واممى گیرد که بعداً همانند آن را برگرداند ولى دَین هر گونه بدهکارى را شامل مى شود، خواه از طریق قرض گرفتن باشد یا معاملات دیگر، مانند اجاره و صلح و خرید و فروش، که یکى از طرفین چیزى را به ذمه بگیرد.
ادامه تفسیر:👇
👉 @ghorun
🌷🍀➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ادامه تفسیر:👇
بنابراین آیه مورد بحث، شامل عموم بدهى هایى مى شود که در معاملات وجود دارد، مانند سلف و نسیه، در عین این که قرض را هم شامل مى شود.
و این که بعضى آن را مخصوص بیع سَلَف دانسته اند کاملاً بى دلیل است، هر چند ممکن است شأن نزول آن بیع سلف باشد.
🌱۲ و ۳ ـ پس از آن براى این که جلب اطمینان بیشترى شود، و قرارداد از مداخلات احتمالى طرفین سالم بماند، مى افزاید: باید نویسنده اى از روى عدالت (سند بدهکارى را) بنویسد (وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ).
بر این اساس، این قرار داد باید به وسیله شخص سومى تنظیم گردد و آن شخص، عادل باشد.
گر چه ظاهر این جمله و جمله سابق این است که نوشتن چنین قراردادهائى واجب است; زیرا امر، دلالت بر وجوب دارد، و به همین دلیل بعضى از فقهاى اهل سنت، این کار را واجب مى دانند.
ولى مشهور میان بزرگان علماى شیعه و اهل سنت به خاطر دلائل دیگر، استحباب آن است. (یا این که امر، جنبه ارشادى و راهنمائى براى پیشگیرى از نزاع و درگیرى دارد) از آیه بعد که مى فرماید: فَاِنْ أَمِنَبَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِى ائْتُمِنَ أَمانَتَهُ: اگر به یکدیگر اطمینان داشته باشید آن کس که حقى بر گردن او است باید به موقع حق را بپردازد (گو این که نوشته اى در کار نباشد) استفاده مى شود: این حکم مربوط به جایى است که اطمینان کامل در بین نباشد و احتمال بروز اختلافاتى باشد.
این نکته نیز، قابل ملاحظه است که: عدالت در عبارت فوق، وصفى براى کتابت است، ولى از آن معلوم مى شود که باید نویسنده عادل باشد تا نوشتنش از روى عدالت صورت گیرد.
🌱۴ ـ کسى که قدرت بر نویسندگى دارد، نباید از نوشتن خوددارى کند و همان طور که خدا به او تعلیم داده است باید بنویسد (وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ).
یعنى به پاس این موهبتى که خدا به او داده، نباید از نوشتن قرارداد شانه خالى کند، بلکه باید طرفین معامله را در این امر مهم، کمک نماید (مخصوصاً در محیط هائى ـ مانند محیط نزول آیه ـ که افراد با سواد کم باشند).
جمله کَما عَلَّمَهُ اللّهُ مطابق تفسیر فوق، براى تأکید و تشویق بیشتر است، ولى احتمال دارد اشاره به حکم دیگرى باشد، و آن رعایت نهایت امانت در نوشتن است، یعنى آن چنان که خدا به او تعلیم داده، سند را دقیقاً تنظیم نماید.
اما آیا قبول دعوت براى تنظیم اسناد وجوب عینى دارد؟ مسلماً نه; زیرا با انجام بعضى، از دیگران ساقط مى شود، به همین دلیل، بعضى از فقهاء حکم به وجوب کفائى آن کرده اند.
ولى بسیارى گفته اند: این کار نیز مستحب است و نوعى تعاون بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى: کمک در انجام نیکى ها محسوب مى شود، و از جمله هاى آینده این آیه، نیز ممکن است پاره اى از شواهد بر استحباب به دست آورد، به هر حال تا آنجا که نظام جامعه اسلامى ایجاب مى کند، این کار واجب است، و در فراسوى آن، مستحب مى باشد.و این که آیا نویسنده مى تواند اجرتى بگیرد؟ و هزینه دوات و کاغذ و قلم بر عهده کیست؟
شاید بعضى تصور کرده اند: همه اینها بر عهده کاتب است و حق اجرت را نیز ندارد، ولى این سخن صحیح نیست; زیرا گرفتن اجرت بر این گونه واجبات اشکالى ندارد و هزینه ها نیز به کسى تعلق مى گیرد که کار براى او انجام مى شود.
🌱۵ ـ و آن کس که حق بر ذمه او است باید املاء کند (وَ لْیُمْلِلِ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ).
مسلماً یکى از طرفین معامله باید صورت قرارداد را بگوید تا کاتب بنویسد اما کدام یک از طرفین؟
آیه مى گوید: آن کس که حق بر گردن او است باید املاء کند، اصولاً همیشه امضاى اصلى در اسناد، امضاى بدهکار است و هنگامى که با املاى او انجام بگیرد، جلو هر گونه انکارى را خواهد گرفت.
🌱۶ ـ بدهکار باید از خدا بپرهیزد و چیزى را فروگذار نکند (وَ لْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً).
🌱۷ ـ هر گاه کسى که حق بر ذمه او است (بدهکار) سفیه یا (از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) باشد و یا (به خاطر لال بودن) توانائى بر املاء کردن ندارد، باید ولىّ او املاء کند (فَإِنْ کانَ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفیهاً أَوْ ضَعیفاً أَوْ لا یَسْتَطیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ).
بنابراین، در مورد سه طایفه، ولىّ باید املاء کند:
▫️کسانى که سفیه اند و نمى توانند ضرر و نفع خویش را تشخیص دهند، و امور مالى خویش را سر و سامان بخشند (هر چند دیوانه نیستند).
▫️کسانى که از نظر فکرى ضعیف اند یا مانند کودکان کم سن و سال و پیران فرتوت و کم هوش یا دیوانه ها و افراد گنگ و لال.
▫️و یا کسانى که توانایى املاء کردن را ندارند هر چند گنگ نباشند.
از این جمله، احکام دیگرى نیز به طور ضمنى استفاده مى شود، از جمله ممنوع بودن تصرفات مالى سفیهان و ضعیف العقل ها و همچنین مسأله جواز دخالت ولىّ در این گونه امور.
ادامه تفسیر:👇
👉 @ghorun
🌷☘➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ادامه تفسیر:👇
🌱۸ ـ ولىّ نیز باید در املاء و اعتراف به بدهى کسانى که تحت ولایت او هستند، عدالت را رعایت کند (بِالْعَدْلِ).
نه چیزى بیش از حق آنها بگوید و نه به زیان آنها گام بردارد.
🌱۹ ـ سپس اضافه مى کند: علاوه بر این، دو شاهد بگیرید (وَ اسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ).
🌱۱٠ و ۱۱ ـ این دو شاهد باید از مردان شما باشند (مِنْ رِجالِکُمْ).
هم بالغ، هم مسلمان باشند (تعبیر به رجال، بالغ بودن را مى رساند و اضافه کردن آن به ضمیر کُمْ اسلام را، زیرا مخاطب در اینجا گروه مسلمین است).
🌱۱۲ ـ و اگر دو مرد نباشند کافى است یک مرد و دو زن شهادت دهند (فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ).
🌱۱۳_از کسانى که مورد رضایت و اطمینان شما باشند(مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ).
از این جمله، مسأله عادل بودن و مورد اعتماد و اطمینان بودن شهود، استفاده مى شود که در روایات اسلامى نیز به طور گسترده به آن اشاره شده است.
ضمناً بعضى، از این تعبیر استفاده کرده اند که شاهد باید متهم نباشد (مانند کسى که در آن دعوا منافع خاصى دارد).
🌱۱۴-در صورتى که شهود مرکب از دو مرد باشند هر کدام مى توانند مستقلا شهادت بدهند، اما در صورتى که یک مرد و دو زن باشند، باید آن دو زن به اتفاق یکدیگر اداء شهادت کنند تااگر یکى انحرافى یافت،دیگرى به او یادآورى کند (أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الأُخْرى).
زیرا زنان به خاطر عواطف قوى، ممکن است تحت تأثیر واقع شوند،و به هنگام اداء شهادت به خاطر فراموشى یا جهات دیگر، مسیر صحیح را طى نکنند، و لذا یکى، دیگرى را یادآورى مى کند، البته، این احتمال درباره مردان نیز هست، ولى در حدّى پایین تر و کمتر.
🌱۱۵ـ یکى دیگر از احکام این باب این است که:هرگاه،شهود را (براى تحمل شهادت) دعوت کنند،خود دارى ننمایند (وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا).
بنابراین، تحمل شهادت به هنگام دعوت، براى این کار، واجب است.
این احتمال نیز داده شده که هم پذیرفتن دعوت براى تحمل شهادت (دیدن واقعه) لازم است، و هم براى اداى شهادت.
🌱۱۶ ـ بدهى کم باشد یا زیاد، باید آن را نوشت; چرا که سلامت روابط اقتصادى مورد نظر اسلام ایجاب مى کند در قراردادهاى مربوط به بدهکارى هاى کوچک نیز از نوشتن سند کوتاهى نشود، و لذا در جمله بعد مى فرماید:و از نوشتن (بدهى) کوچک یا بزرگى که داراى مدت است ملول و خسته نشوید!
(وَ لاتَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیراً إِلى أَجَلِهِ).
سپس مى افزاید:این در نزد خدا به عدالت نزدیک تر و براى شهادت مستقیم تر، و براى جلوگیرى از شک و تردید بهتر است(ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلاّ تَرْتابُوا).
در واقع این جمله، اشاره به فلسفه احکام فوق در مورد نوشتن اسناد معاملاتى است، مى گوید: تنظیم اسناد و دقت در آن از یک سو، ضامن اجراى عدالت.
از سوى دیگر، موجب تقویت و اطمینان شهود به هنگام اداى شهادت.
و از سوى سوم، مانع ایجاد بدبینى در میان افراد جامعه مى شود.این جمله به خوبى نشان میدهد: اسناد تنظیم شده مى تواند به عنوان شاهد و مدرکى مورد توجه قضات قرار گیرد، هر چند متأسفانه جمعى از فقهاء اعتناء چندانى به آن نکرده اند.
🌱۱۷ـآن گاه یک مورد را از این حکم استثناء کرده، مى فرماید:مگر این که داد و ستد نقدى باشد که(جنس و قیمت را) در میان خود دست به دست کنید، در آن صورت، گناهى بر شما نیست که آن را ننویسید(إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاّ تَکْتُبُوها).
تِجارَةً حاضِرَةً به معنى معامله نقد است، و جمله تُدِیْرُونَها بَیْنَکُمْ: در میان خود دست به دست بگردانید تأکیدى بر نقد بودن معامله است.
ضمناً از کلمه فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ: مانعى ندارد استفاده مى شود که در صورت معامله نقدى هم، اگر سندى تنظیم کنند به جا است; زیرا بسیار مى شود در معاملات نقدى نیز کشمکش هائى در مسأله پرداختن وجه معامله و مقدار آن، یا مسائل مربوط به خیارات پیدا مى شود که اگر سند کتبى در میان باشد به آنها پایان مى دهد.
🌱۱۸ـ در معامله نقدى گر چه تنظیم سند و نوشتن آن لازم نیست، ولى شاهد گرفتن براى آن بهتر است; زیرا جلوى اختلافات احتمالى آینده را مى گیرد، لذا مى فرماید: هنگامى که خرید و فروش (نقدى) میکنید، شاهد بگیرید(وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ).
این احتمال نیز وجود دارد که منظور شاهد گرفتن در تمام معاملات است خواه نقدى باشد یا نسیه و به هرحال فقهاى شیعه و اهل سنت ـجز گروه اندکى ـ این دستور را یک امر استحبابى مى دانند نه وجوبى، در آیه بعد نیز شاهدى بر این مسأله وجود دارد.
و مسلّم است که معاملات بسیار کوچک روزانه، (مثل خریدن نان و غذا و مانند آن) را شامل نمى شود.
ادامه تفسیر:👇
👉 @ghorun
🌷🍀➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ادامه تفسیر:👇
🌱۱۹ ـ در آخرین حکمى که در این آیه ذکر شده، مى فرماید: هیچ گاه نباید نویسنده سند و شهود (به خاطر بیان حق و عدالت) مورد ضرر و آزار قرار گیرند (وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهیدٌ).
که اگر چنین کنید از فرمان خدا خارج شده اید (وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ).
و به این ترتیب، قرآن به کاتبان و شاهدان، مصونیت و امنیت مى دهد، و مؤکدا از مردم مى خواهد که: متعرض این اقامه کنندگان حق و عدالت نشوند.
از آنچه گفتیم، روشن شد: جمله وَ لایُضارَّ به صورت فعل مجهول است یعنى این گروه نباید آزار ببینند، نه این که به صورت فعل معلوم باشد، به معنى این که نباید تحریف کنند و آزار دهند ـ چنان که جمعى از مفسران ذکر کرده اند ـ
و در پایان آیه بعد از ذکر آن همه احکام، مردم را دعوت به تقوا و پرهیزکارى و اطاعت فرمان خدا مى کند (وَ اتَّقُوا اللّهَ).
و سپس یادآورى مى نماید که خداوند آنچه مورد نیاز شما در زندگى مادى و معنوى است به شما تعلیم مى دهد (وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ).
و او از همه مصالح و مفاسد مردم آگاه است و آنچه خیر و صلاح آنان است براى آنها مقرر مى دارد (وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلیمٌ).
* * *
☀️نکته ها:
✨۱ ـ اهتمام به نظم و امور اقتصادى مسلمین
احکام دقیقى که در این آیه در مورد تنظیم سند، براى معاملات ذکر شده است، آن هم با ذکر جزئیات در تمام مراحل، در طولانى ترین آیه قرآن مجید، بیانگر توجه عمیقى است که قرآن، نسبت به امور اقتصادى مسلمین و نظم کار آنها دارد، مخصوصاً با توجه به این که این کتاب آسمانى در جامعه عقب مانده اى نازل گشت که حتى سواد خواندن و نوشتن در آن، بسیار کم بود، و حتى آورنده این قرآن، درسى نخوانده بود و به مکتب نرفته بود، و این خود دلیلى است بر عظمت قرآن از یک سو، و اهمیت نظام اقتصادى مسلمین از سوى دیگر.
على بن ابراهیم در تفسیر معروفش مى گوید: در خبر آمده است: درسوره بقره پانصد حکم اسلامى است و در این آیه پانزده حکم به خصوص وارد شده است.
همان گونه که دیدیم تعداد احکام این آیه به نوزده حکم مى رسد، بلکه اگر احکام ضمنى آن را نیز در نظر بگیریم، عدد بیش از این خواهد بود تا آنجا که فاضل مقداد در کنز العرفان بیست و یک حکم، به اضافه فروع متعدد دیگرى از آن استفاده کرده، بنابراین، سخن مذکور که تعداد احکام این آیه را پانزده شمرده، به خاطر ادغام کردن بعضى از آنها در یکدیگر است.
* * *
✨۲ ـ رابطه علم و تقوا
جمله هاى وَ اتَّقُوا اللّهَ ، وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ گر چه به صورت جمله هاى مستقل عطف بر یکدیگر آمده است، ولى قرار گرفتن آنها در کنار یکدیگر نشانه اى از پیوند میان آن دو است، و مفهوم آن این است که تقوا، پرهیزکارى و خداپرستى اثر عمیقى در آگاهى، روشن بینى و فزونى علم و دانش دارد، آرى هنگامى که قلب انسان به وسیله تقوا صیقل یابد، همچون آیینه، حقایق را روشن مى سازد، این معنى کاملاً جنبه منطقى دارد; زیرا صفات زشت و اعمال ناپاک حجاب هائى بر فکر انسان مى اندازد، و به او اجازه نمى دهد چهره حقیقت را آن چنان که هست ببیند، هنگامى که به وسیله تقوا، حجاب ها کنار رفت، چهره حق آشکار مى شود.
حقیقت سرائى است آراسته * هوا و هوس گرد برخاسته
نبینى که جائى که برخاست گرد * نبیند نظر گر چه بینا است مرد
ولى پاره اى از صوفیان جاهل از این معنى سوء استفاده کرده و آن را دلیل بر ترک تحصیل علوم رسمى گرفته اند. در حالى که چنین سخنى مخالف بسیارى از آیات قرآن و روایات مسلّم اسلامى است.
حق این است که قسمتى از علوم را از طریق تعلیم و تعلم رسمى باید فرا گرفت و بخش دیگرى از علوم الهى را از طریق صفاى دل و شستشوى آن با آب معرفت و تقوا فراهم ساخت، و این همان نورى است که خداوند در دل هر کس که بخواهد و لایق ببیند مى اندازد اَلْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللّهُ فِى قَلْبِ مَنْ یَشاءُ.
تفسیر نمونه)
👉 @ghorun