🌷🍀➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ادامه تفسیر:👇
🌱۱۹ ـ در آخرین حکمى که در این آیه ذکر شده، مى فرماید: هیچ گاه نباید نویسنده سند و شهود (به خاطر بیان حق و عدالت) مورد ضرر و آزار قرار گیرند (وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهیدٌ).
که اگر چنین کنید از فرمان خدا خارج شده اید (وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ).
و به این ترتیب، قرآن به کاتبان و شاهدان، مصونیت و امنیت مى دهد، و مؤکدا از مردم مى خواهد که: متعرض این اقامه کنندگان حق و عدالت نشوند.
از آنچه گفتیم، روشن شد: جمله وَ لایُضارَّ به صورت فعل مجهول است یعنى این گروه نباید آزار ببینند، نه این که به صورت فعل معلوم باشد، به معنى این که نباید تحریف کنند و آزار دهند ـ چنان که جمعى از مفسران ذکر کرده اند ـ
و در پایان آیه بعد از ذکر آن همه احکام، مردم را دعوت به تقوا و پرهیزکارى و اطاعت فرمان خدا مى کند (وَ اتَّقُوا اللّهَ).
و سپس یادآورى مى نماید که خداوند آنچه مورد نیاز شما در زندگى مادى و معنوى است به شما تعلیم مى دهد (وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ).
و او از همه مصالح و مفاسد مردم آگاه است و آنچه خیر و صلاح آنان است براى آنها مقرر مى دارد (وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلیمٌ).
* * *
☀️نکته ها:
✨۱ ـ اهتمام به نظم و امور اقتصادى مسلمین
احکام دقیقى که در این آیه در مورد تنظیم سند، براى معاملات ذکر شده است، آن هم با ذکر جزئیات در تمام مراحل، در طولانى ترین آیه قرآن مجید، بیانگر توجه عمیقى است که قرآن، نسبت به امور اقتصادى مسلمین و نظم کار آنها دارد، مخصوصاً با توجه به این که این کتاب آسمانى در جامعه عقب مانده اى نازل گشت که حتى سواد خواندن و نوشتن در آن، بسیار کم بود، و حتى آورنده این قرآن، درسى نخوانده بود و به مکتب نرفته بود، و این خود دلیلى است بر عظمت قرآن از یک سو، و اهمیت نظام اقتصادى مسلمین از سوى دیگر.
على بن ابراهیم در تفسیر معروفش مى گوید: در خبر آمده است: درسوره بقره پانصد حکم اسلامى است و در این آیه پانزده حکم به خصوص وارد شده است.
همان گونه که دیدیم تعداد احکام این آیه به نوزده حکم مى رسد، بلکه اگر احکام ضمنى آن را نیز در نظر بگیریم، عدد بیش از این خواهد بود تا آنجا که فاضل مقداد در کنز العرفان بیست و یک حکم، به اضافه فروع متعدد دیگرى از آن استفاده کرده، بنابراین، سخن مذکور که تعداد احکام این آیه را پانزده شمرده، به خاطر ادغام کردن بعضى از آنها در یکدیگر است.
* * *
✨۲ ـ رابطه علم و تقوا
جمله هاى وَ اتَّقُوا اللّهَ ، وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ گر چه به صورت جمله هاى مستقل عطف بر یکدیگر آمده است، ولى قرار گرفتن آنها در کنار یکدیگر نشانه اى از پیوند میان آن دو است، و مفهوم آن این است که تقوا، پرهیزکارى و خداپرستى اثر عمیقى در آگاهى، روشن بینى و فزونى علم و دانش دارد، آرى هنگامى که قلب انسان به وسیله تقوا صیقل یابد، همچون آیینه، حقایق را روشن مى سازد، این معنى کاملاً جنبه منطقى دارد; زیرا صفات زشت و اعمال ناپاک حجاب هائى بر فکر انسان مى اندازد، و به او اجازه نمى دهد چهره حقیقت را آن چنان که هست ببیند، هنگامى که به وسیله تقوا، حجاب ها کنار رفت، چهره حق آشکار مى شود.
حقیقت سرائى است آراسته * هوا و هوس گرد برخاسته
نبینى که جائى که برخاست گرد * نبیند نظر گر چه بینا است مرد
ولى پاره اى از صوفیان جاهل از این معنى سوء استفاده کرده و آن را دلیل بر ترک تحصیل علوم رسمى گرفته اند. در حالى که چنین سخنى مخالف بسیارى از آیات قرآن و روایات مسلّم اسلامى است.
حق این است که قسمتى از علوم را از طریق تعلیم و تعلم رسمى باید فرا گرفت و بخش دیگرى از علوم الهى را از طریق صفاى دل و شستشوى آن با آب معرفت و تقوا فراهم ساخت، و این همان نورى است که خداوند در دل هر کس که بخواهد و لایق ببیند مى اندازد اَلْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللّهُ فِى قَلْبِ مَنْ یَشاءُ.
تفسیر نمونه)
👉 @ghorun
🌺🔹✨
🔹✨
✨
دوستان سوره توبه آیه۱۰۳ به همراه ترجمه، تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
.🔹🔹🔹.
آیه۱۰۳) «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
.🌺.
آیه۱۰۳)از اموال آنان صدقهاى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزهشان سازى، و برايشان دعا كن، زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است، و خدا شنواى داناست.
.🔹🔹🔹.
تفسبر آیه۱۰۳) زکات عامل پاکى فرد و جامعه
در نخستین آیه مورد بحث، اشاره به یکى از احکام مهم اسلامى، یعنى: مسأله زکات شده است، و به عنوان یک قانون کلى به پیامبر(صلى الله علیه وآله)چنین دستور مى دهد: از اموال آنها صدقه اى (به عنوان زکات) بگیر ! (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً).
کلمه مِن که براى بیان تبعیض است، نشان مى دهد: زکات همواره جزئى از مال را تشکیل مى دهد، نه همه آن و نه قسمت عمده آن را.
آنگاه به دو قسمت از فلسفه اخلاقى، روانى و اجتماعى زکات اشاره کرده مى فرماید: تو با این کار آنها را پاک مى کنى و نموّ مى دهى (تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها).
آنها را از رذائل اخلاقى، از دنیاپرستى و بخل و امساک پاک مى کنى، و نهال نوع دوستى، سخاوت، و توجه به حقوق دیگران را در آنها پرورش مى دهى.
از این گذشته، مفاسد و آلودگى هائى که در جامعه به خاطر فقر و فاصله طبقاتى، و محرومیت گروهى از جامعه به وجود مى آید، با انجام این فریضه الهى برمى چینى، و صحنه اجتماع را از این آلودگى ها پاک مى سازى.
و نیز، همبستگى اجتماعى و نموّ و پیشرفت اقتصادى را، در سایه این گونه برنامه ها تأمین مى نمائى.
بنابراین حکم، زکات هم پاک کننده فرد و اجتماع است، هم نموّدهنده بذرهاى فضیلت در افراد، و هم سبب پیشرفت جامعه، و این رساترین تعبیرى است که درباره زکات مى توان گفت.
از یکسو، آلودگى ها را مى شوید و از سوى دیگر تکامل آفرین است.
این احتمال نیز، در معنى آیه داده شده که: فاعل تُطَهِّرُهُم زکات باشد، و فاعل تُزَکِّیهِم پیامبر(صلى الله علیه وآله)، بنابراین، معنى آیه چنین خواهد بود: زکات آنها را پاک مى کند، و به وسیله آن تو آنها را پرورش مى دهى.
ولى اظهر این است که: فاعل در هر دو، شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى باشد، همان گونه که در آغاز، معنى کردیم، هر چند از نظر نتیجه تفاوت چندانى میان این دو تعبیر وجود ندارد.
پس از آن، اضافه مى کند: هنگامى که از آنها زکات مى گیرى، براى آنها دعا کن، و به آنها درود بفرست ! (وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ).
این نشان مى دهد که: حتى در برابر انجام وظائف واجب، باید از مردم تشکر و تقدیر کرد، و مخصوصاً از طریق معنوى و روانى آنها را تشویق نمود.
لذا در روایات مى خوانیم: هنگامى که مردم زکات خود را خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى آوردند، پیامبر(صلى الله علیه وآله)با جمله أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِم به آنها دعا مى کرد.
سپس مى افزاید: این دعا و درود تو، مایه آرامش خاطر آنهاست (إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ).
چرا که از پرتو این دعا، رحمت الهى بر دل و جان آنها نازل مى شود، آن گونه که آن را احساس مى کنند، به علاوه قدردانى پیامبر(صلى الله علیه وآله)و یا کسانى که در جاى او قرار مى گیرند، و زکات اموال مردم را مى پذیرند، یک نوع آرامش روحى و فکرى به آنها مى بخشد، که اگر ظاهراً چیزى را از دست داده اند، بهتر از آن را به دست آورده اند.
جالب این که: تا کنون نشنیده ایم مأموران وصول مالیات، موظف باشند از مردم تشکر کنند، ولى این دستور، به عنوان یک حکم مستحب، در برنامه هاى اسلامى، روشنگر عمق جنبه هاى انسانى در احکام است.
و در پایان آیه به تناسب بحثى که گذشت مى گوید: خداوند شنوا و دانا است (وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ).
هم دعاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)را مى شنود، و هم از نیات زکات دهندگان آگاه است.تفسیر نمونه)
✨.🌺.✨
🆔➡️ @ghorun
🔹🌺🔹
دقت در آیه اخذ زکات و توجه به نکات لازم
♦️الف ـ از شأن نزولى که براى آیات گذشته ذکر کردیم، به خوبى روشن مى شود: این آیه پیوند نزدیکى با آیه قبل یعنى ماجراى توبه ابو لبابه و یارانش دارد; زیرا آنها به شکرانه قبول توبه هایشان، اموال خود را نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آوردند، و او تنها قسمتى از آن را برگرفت.
اما این شأن نزول، هیچ گاه منافات با این ندارد که، آیه بیان یک حکم کلى و عمومى در مورد زکات اموال بوده باشد، و این که بعضى از مفسران، تضادى میان این دو پنداشته اند درست نیست، همان گونه که در سایر آیات قرآن و شأن نزول ها کراراً گفته ایم.
تنها سؤالى که در اینجا باقى مى ماند، این است که: طبق روایتى پیامبر(صلى الله علیه وآله)، یک سوم اموال ابو لبابه و یارانش را پذیرفت، در حالى که مقدار زکات در هیچ یک از موارد آن یک سوم نیست، در گندم و جو و خرما و مویز گاهى یک دهم و گاهى یک بیستم است، و در طلا و نقره تقریباً ۵/۲ درصد مى باشد، و در چهار پایان (گاو و گوسفند و شتر) نیز هرگز به یک سوم نمى رسد.
اما این سؤال را مى توان چنین پاسخ گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) مقدارى از اموال آنها را به عنوان زکات ، و مقدار اضافى را تا ثلث، به عنوان کفاره گناهانشان، پذیرفت.
بنابراین، پیامبر(صلى الله علیه وآله) زکات واجب آنها را گرفته، و مقدار بیشترى از آن را براى پاک سازى از گناهانشان پذیرفته است، که مجموع هر دو، به یک سوم مى رسیده است.
♦️ب ـ دستور خُذ (بگیر) دلیل روشنى است که: رئیس حکومت اسلامى مى تواند زکات را از مردم بگیرد، نه این که منتظر بماند اگر مایل بودند خودشان بپردازند، و اگر نبودند، نه.
♦️ج ـ جمله صَلِّ عَلَیْهِم ، گر چه خطاب به پیامبر(صلى الله علیه وآله)است، ولى، یک حکم کلى را بیان مى کند; (زیرا قانون کلى این است: در احکام اسلام میان پیامبر و دیگران تفاوتى وجود ندارد، و ویژگى هاى پیامبر از نظر احکام، باید با دلیل خاص ثابت شود).
بنابراین، متصدیان امور بیت المال در هر عصر و زمان، مى توانند با جمله أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِم به زکات دهندگان دعا کنند.
با این حال، تعجب در این است که بعضى از متعصبان اهل سنت، صلوات را براى آل پیامبر(صلى الله علیه وآله)مستقلاً جائز نمى دانند، یعنى اگر کسى بگوید: أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِىٍّ أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِین یا صَلِّ عَلى فاطِمَةَ الزَّهْراء ممنوع مى شمرند، در حالى که ممنوع بودن این گونه دعا، دلیل مى خواهد نه جواز آن.
به علاوه همان گونه که در بالا گفتیم: قرآن صریحاً اجازه مى دهد: درباره افراد عادى چنین دعائى شود، چه رسد براى اهل بیت، جانشینان پیامبر(صلى الله علیه وآله).
ولى، چه مى توان کرد، که تعصب ها گاهى جلو فهم آیات قرآن را نیز مى گیرد.
تفسیر نمونه)
🆔➡️ @ghorun