eitaa logo
•کتابفروشی ارواح🌬
2.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
194 ویدیو
17 فایل
سلام به روح سردرگمی که سر از اینجا درآورده ؛) ‌ دستتو بده چهارتا کتاب خوب بدم بهت📚🫴🏼 . . اینجا با هم به دنیای کتابا سفر می‌کنیم چون ما متعلق به این دنیا نیستیم. . پیام سنجاق شده رو حتما ببین!💙 برای گرفتن کتاب‌ات: @ghosts_ad
مشاهده در ایتا
دانلود
رخشانه گفت : «شاید روزگار تازه ای در راه است » «روزگار تازه یا بازی تازه ؟!» 📖
نه ، استاد پدرام ! وحشت از این نیست که ما نقش قربانیان تراژدی در عصر خود را بازی کنیم . وحشت از اینجا آغاز میشود که ما قربانی های فراموش شده باشیم . جنازه هایی خاموش که هیچ یادی در دنیا برایشان نباشد . نه یادی و نه یادگاری . قربانی شدن سهل است اگر در یادها باشیم . من از فراموش شدن میترسم . از اینکه قربانی شوم و هیچ کس به یادم نباشد . در شعر هیچ شاعری نیایم و شخصیت هیچ رمانی نباشم . 📖
زندگی شعر نیست که بخواهی خیال بافی کنی ، زندگی بسیار واقعی است . امروز به تو میگویند اعدام میشوی ، تو نمیخواهی باور کنی ولی طناب دار واقعی است ! گلوله های تفنگ واقعی است . 📖
‌ هر تغییری تاوان دارد. هرچه این تغییر بنیادی تر باشد، تاوانش گزاف تر است. 📖
‌ ‌یا وحشتی که استاد پدرام از آن گفته بود؛ وحشت درست از اینجا شروع میشود که زندگی چیزی جز تکرار نیست. تکرار حادثه ها و تکرار تراژدی ها! 📖
‌ به هرحال هر شعر یک عصیان است. هرچند عصیان شاعر علیه خودش. 📖
با خودش فکر کرد آیا مبارزه را انتخاب کرده بود تا ریشه ظلم بخشکاند یا سرگرمی دیگری نداشت؟! 📖
صدای همیشه گرفته فرزام در گوش هایش پیچید. از دو راه به شما نفوذ می کنند؛ عشق و مذهب. عشق را بکشید و مذهب را فراموش کنید. عشق شمارا عصیان گر میکند و مذهب، حزب را در نظرتان ناچیز جلوه میدهد. 📖