کریستین بوبن، نویسندهای که زندگی را به شعر بدل کرده است در کتاب #فراتر_از_بودن ، داستان عشقی توصیف ناپذیر را باز میگوید. عشقی که به قول احمد شاملو -شاعر معاصر ایرانی- در فراسوی مرزهای تن جریان دارد.
●بوبن در این کتاب فقدان را به تصویر کشیده. بخشی که شاید زیباترین بخش و با ارزش ترین بخش یک عشق است..:)🌠
دیگر از نبودنش دلگیر نیستم و به آن عادت کردهام؛ حتی وقتی خوب به این فقدان فکر می کنم، میبینم که چیزهای زیادی هم از آن یاد گرفتهام..
📖 #فراتر_از_بودن
ــــ مقدمۀ مترجم
من آموختهام کسانی را که دوستشان دارم، خیلی زود از دست میدهم و کسانی را که بود و نبودشان برایم اهمیتی ندارد، همیشه در کنارم خواهم داشت...
📖 #فراتر_از_بودن
ــــ مقدمۀ مترجم
من یاد گرفتهام که هیچ فرقی نمیکند چقدر خوب و وفادار باشم، زیرا همیشه کسانی هستند که لیاقتش را ندارند...
📖 #فراتر_از_بودن
ــــ مقدمۀ مترجم
من یاد گرفتهام که باید همیشه، آنهایی که دوستشان دارم را با کلامی عاشقانه و نگاهی ملتمسانه ترک کنم، چون ممکن است دیگر هیچگاه نبینمشان...
📖 #فراتر_از_بودن
ــــ مقدمۀ مترجم
بسیاری از افراد و چیزهای دور و برم به قطارِ شهربازی میمانند؛ گرچه همراه شدن و در کنارشان بودن برای مدت کوتاهی سرگرمکننده و لذتبخش است، اما هیچگاه مرا به جایی نمیرسانند و در دراز مدت حاصلی جز سرگیجه و تهوع ندارند...
📖 #فراتر_از_بودن
ــــ مقدمۀ مترجم
یاد گرفتهام که هرگز عشق، محبت، رفاقت و هیچ چیز باارزش دیگری را از کسی گدایی نکنم؛ چون معمولا چیز باارزش را به گدا نمیدهند.
📖 #فراتر_از_بودن
ــــ مقدمۀ مترجم
یاد گرفتهام که همیشه آنگونه سبکبار زندگی کنم که به هنگام رویارویی با ناگزیرهای سهمگین زندگی چون دوستی، عشق یا مرگ، چیز زیادی برای از دست دادن نداشته باشم...
📖 #فراتر_از_بودن
ــــ مقدمۀ مترجم
و یاد گرفتهام که هر چقدر هم که عشق میان دو نفر داغ و آتشین باشد، باز هم روزی از بین خواهد رفت و برای جبران آن باید آنقدر پول داشت که...
📖 #فراتر_از_بودن
ــــ مقدمۀ مترجم
دوستت دارم...
جز این دو کلمه چیزی نمی توانم بنویسم، جز این دو کلمه چیزی برای نوشتن نمییابم.
📖 #فراتر_از_بودن
ــــ مقدمۀ مترجم
کتاب #فراتر_از_بودن رو که میخونی، حس میکنی محبوب و عزیزترینت رو از دست دادی
•🌿
برای آنکه بتوان کمی، حتی شده کمی زندگی کرد، باید دوبار متولد شویم: ابتدا تولد جسممان است و سپس تولد روحمان.
هر دو تولد مانند کندهشدن میمانند. تولد اول بدن را به این دنیا میکشاند و تولد دوم، روح را به آسمان پرواز میدهد.
تولد دوم من زمانی بود که تو را ملاقات کردم.
📖#فراتر_از_بودن | باشگاهکتابخوانی .
•🕳
۱۶ سال، همه جا همراه تو بودم؛ و اینک در ۱۲ اوت ۱۹۹۵، دیگر نمیتوانستم به دنبال تو بیایم.
📖#فراتر_از_بودن | باشگاهکتابخوانی .
•🔭
وقتی نگاه میکنم، چیزی نمیبینم؛ وقتی خوب نگاه میکنم، وقتی مدتی طولانی به دقت نگاه میکنم، با خودم میگویم:«بالاخره خواهم دید، بالاخره خواهم فهمید...»
📖#فراتر_از_بودن | باشگاهکتابخوانی .
تو نمینوشتی، تو نقاشی نمیکردی، تو آن کسی نبودی که او را هنرمند یا دانشمند میدانند، خدا میداند که تو را چه چیز دیگری مینامند. تو به معنای واقعی، نابغه بودی: نابغه از عشق، کودکی و باز هم از عشق...
📖#فراتر_از_بودن | باشگاهکتابخوانی .
خوب میدانم که تو را دیگر در این کرۀ خاکی ملاقات نخواهم کرد؛ خوب میدانم که دیگر خندۀ تو و صدای قدمهای تو بر این خاک، تمام شده است و من فعلا به دانستن همین قناعت میکنم.
📖#فراتر_از_بودن | باشگاهکتابخوانی .
همیشه در پی نوری بودم که جاودان باشد؛ من این روشنایی را در نوشتن از تو میجویم..💙
📖#فراتر_از_بودن | باشگاهکتابخوانی .
آن لطافت و ملایمی که از تو به وجود من میرسید، هنوز هم میرسد و در این روز دیگر به اوج خود رسیده است؛ گویا ملایمت تو از مزارت، تراوش میکند.
📖#فراتر_از_بودن | باشگاهکتابخوانی .
من با از دست دادن تو، همه چیز را از دست دادم و بابت این فقدان از تو سپاسگزارم.
📖#فراتر_از_بودن | باشگاهکتابخوانی .
تو دارای سه فرزند بودی: دو دختر و یک پسر، کلمانس، هلن و گائل...
ولی دهها فرزند دیگر هم داشتی؛ به تعداد انسانهایی که تو به آنها کمک کردی، تسکینشان دادی و به هر طریق از آنها مراقبت کردی که از حد باور خارج است.
📖#فراتر_از_بودن | باشگاهکتابخوانی .
من همانگونه مینویسم که تو به من آموختی؛ همواره به دنبال آن هستم که در همه چیز، حتی در بدترینها؛ آن چه را که قابل ستایش و تمجید است، بیابم.
📖#فراتر_از_بودن | باشگاهکتابخوانی .