این روزها بیشتر اتفاقات زندگی اش را باور نمیکرد. همه چیز فراتر از واقعیت بود. احساس میکرد آلیس در سرزمین عجایب است و دارد از سوراخ خرگوش پایین می افتد. امیدوار بود مثل آلیس از خواب بیدار شود و ببیند همه چیز فقط کابوس بوده و بعد به اتاق مایکل بدود تا با او وافلهای خوشمزه بخورد و بازی های ویدئویی کند. ولی این رویا نبود و آن روزهای بیخیالی همانقدر از دست رفته بودند که معصومیتش . دیگر هیچ چیز ساده نبود و دیگر نمیشد بیخیال ماند.
📖 #مایکلوی
خیلی وقت ها تو جنگ، یه کارمند با خودکار میتونه از یه سرباز با رایفل خطرناکتر باشه.
📖 #مایکلوی
شنیده ام چیزی به اسم مرد بزرگ وجود ندارد ، فقط چالش های بزرگ در زندگی وجود دارند . نمیدانم این حرف درست است یا نه . من مردها و زن های بزرگی را می شناسم ، ولی شاید این چالش ها بودند که آن هارا بزرگ کردند.
📖 #مایکلوی
«فقط احمق ها فکر میکنن اگه یه کار ثابت رو تکرار کنن ، نتایج مختلف میگیرن »
📖 #مایکلوی
از امید داشتن میترسیدم، امید فقط روبرو شدن با حقیقت را سختتر میکرد.
📖#مایکلوی
تایلور گفت : « موهات داره بلند میشه. »
گفتم : « خیلی وقت نداشتم برم آرایشگاه. »
او گفت : « زیادی سرت به نجات دنیا گرم بود »
آهی کشیدم : « آره »
📖#مایکلوی
•🦾
« دنیا خیلی پیچیده شده. بعضی وقتها به خودم میگم نکنه این دستگاههایی که برای کمکردن زحمت ساخته شدن، در واقعیت، زندگی انسانها رو سختتر کردن. میفهمی منظورم چیه؟ »
« آره. »
« منظورم این نیست که این همه ابزار و لوازم سرعت آدمها رو کم کردن یا همچین چیزی. فقط منظورم اینه که آدمها باید بیشتر کار کنن. کل دنیا داره تلاششو میکنه که سریعتر و سریعتر به جلو بره. »
📖#مایکلوی
•🕰
حتی یه ساعت شکسته هم دو بار در روز زمان درست رو نشون میده، مگه نه؟ :)
📖#مایکلوی
•🚶🏻♂🛷
ولی چه فکر کنی شکست میخوری و چه فکر کنی پیروز میشوی، گاهی اوقات کاری را انجام میدهی که مجبوری، چون آن کار درست است.
📖#مایکلوی