#همه_گرفتارند ..
کتابی از کریستین بوبن✨
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعضی از دست دادنها بسیار ارزشمندتر از بهدست آوردن هستند.
📖 #همه_گرفتارند
برای پاککردن کتابها کافی است که هرگز لای آنها را باز نکنیم. مردم هم همینگونه هستند: برای پاککردن آنها؛ کافی است که با آنها حرف نزنیم.
📖 #همه_گرفتارند
او همیشه ناراحت بوده است. وقتی کودک بود و بعد هم وقتی بزرگ شد، همیشه علتی برای ناراحتی بود. مثل همه، اینطور نیست؟
📖 #همه_گرفتارند
برای یک بچه یک ساعت برابر ده سال برای یک آدم بزرگ است.
📖 #همه_گرفتارند
اگر فرصتی باشد تا لایههای مغز را باز کنیم، در مغز دیوانهترین آدم، مثل مغز عاقلترین فرد، آن ته ته، پنهان پنهان، مثل کانونی که به دیگر جاها نور میپاشد، دغدغهای، یک نام خالی، یک فکر تنها پیدا میکنیم.
📖 #همه_گرفتارند
آریان سه کارفرما دارد. همگی آنها تکهای سرب در روحشان و سنگینی در نگاهشان دارند. آقای گومز ناراحتترین آنهاست. خانم کارل خودخواه است. آقای لوسین حسود است. وقتی حرفزدن آریان را میشنوند، فراموش میکنند که خسته، مغرور و حسود باشند. افراد دیگری هم هستند که شما را از خودتان برهانند..
📖 #همه_گرفتارند
تحمل نگاه ثابت بچه خیلی سخت است، انگار خداوند روبروی شماست و سر صبر، بدون شرم به شما خیره شده است و از این که شما اینجا هستید کمی جا خورده است.
📖 #همه_گرفتارند
فهمیدم که در این زندگی مثل ماهیای خواهم بود که از آب بیرون افتاده باشد.
📖 #همه_گرفتارند
پاییز است. پاییز فصل آرامی است. تساهل همهجا هست. زندگی و مرگ باهم به تفاهم رسیدهاند، دستها بالا، دستها پایین. قرمز با سایه، سبز با خاکستری.
📖 #همه_گرفتارند
گیوم حالا هرچه را که باید داراست. گوشها، پاها، دستها، فکر، شوخطبعی، اصل کار هم شوخطبعی است. خدایی که دنیا را آفریدهاست، از این آفریدهاش لذت میبرد.
📖 #همه_گرفتارند
اینها همان ماجراهایی هستند که برای گیوم حبابی در شکمش تعریف میکند. البته، نه دقیقا همانها را. ماجراهای بزرگترها ملایمتر و بینمکتر است. گوش زندهها کمی سنگین است. اغلب، پر از سروصدا است. فقط مردهها و آنهایی که هنوز بهدنیا نیامدهاند میتوانند همهچیز را کامل بشنوند.
📖 #همه_گرفتارند