eitaa logo
•کتابفروشی ارواح🌬
2.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
194 ویدیو
17 فایل
سلام به روح سردرگمی که سر از اینجا درآورده ؛) ‌ دستتو بده چهارتا کتاب خوب بدم بهت📚🫴🏼 . . اینجا با هم به دنیای کتابا سفر می‌کنیم چون ما متعلق به این دنیا نیستیم. . پیام سنجاق شده رو حتما ببین!💙 برای گرفتن کتاب‌ات: @ghosts_ad
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ اژدهای کوچک گفت: «ذهنم گاهی مثل این طوفانه.» پاندای بزرگ گفت: «اگه درست گوش بدی، می‌تونی صدای پاشیدن قطره‌های بارون روی سنگ رو بشنوی. حتی توی طوفان هم میشه کمی آرامش پیدا کرد.» 📖
‌ اژدهای کوچک گفت: «تو شنونده‌ی خوبی هستی.» پاندای بزرگ جواب داد: «شنیدن هیچ‌وقت برام دردسر درست نکرده.» 📖
‌ به نظر من روی کاغذ آوردن افکارمان، بازخوانی و تأمل در آن‌ها نشان قدرت است. 📖
‌ هنگام تجربه‌ی شرم اغلب احساس گیجی، ترس و داوری شدن می‌کنیم و همین باعث می‌شود نتوانیم به‌راحتی و آگاهانه انتخاب‌های خود را ارزیابی کنیم. شرم ما را ناتوان می‌کند. انگار که در مه قرار داریم. 📖
‌ به او گفتم که نمی‌دانیم چه باید بکنیم چون هرگز اون را چنین ضعیف و ناتوان ندیده‌ایم. او به ما نگاهی کرد و با صدایی محبت‌آمیز اما محکم گفت: «من ضعیف نیستم؛ از آنچه شما فکر می‌کنید، قوی ترم. اکنون فقط بسیار آسیب‌پذیرم. اگر ضعیف بودم الان مرده بودم.» 📖
@book_club ــــــــــــــــــــــــــــــــ
4_5994293436197375529.mp3
14.83M
🎧 @book_club ــــــــــــــــــــــــ
أَبْعَدُ النّاسِ مِنَ النَّجاحِ الْمُسْتَهْتِرُ بِاللَّهْوِ وَالْمِزاحِ؛ دورترین مردم از موفقیت، کسی است که شیفته سرگرمی و شوخی است. 📖 غرر الحکم، ص460، رقم 10542
‌ بسیاری از ما برای اینکه در تشخیص و درک فعال‌کننده‌های شرم موفق شویم، ابتدا باید بپذیریم که اعتراف به آسیب‌پذیری‌هایمان یک عمل شجاعانه است. ما باید در تلاش های خود برای اینکه آسیب‌پذیری را معادل ضعف ندانیم، هوشیار و مراقب باشیم. 📖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی پیرمرد داستانش را در سلول تاریک تمام کرد، یکی از تبهکاران پرسید: «پس که این‌طور! اگه اشتباه نکنم اون پیرمرد بدبخت کلبه‌نشین که از همه بزرگ‌تر بود، کسی جز تو نیست؟» پیرمرد ریشو بی‌آنکه حرف او را تایید یا تکذیب کند زمزمه کرد: «هی فرزندان عزیز، زندگی چیز عجیبیه!» تبه‌کارانی که به حرف های او گوش داده بودند، برای لحظاتی سکوت کردند. چون که برخی اتفاق‌ها، حتی تیره‌بخت‌ترین آدم‌ها را هم به فکر می‌اندازد. 📖 داستان عظمت انسان
‌ اژدهای کوچک گفت: «این راه سختی های زیادی داشت.» پاندای بزرگ موافق بود: «داشت، ولی ما از هر کدوم شون یه چیزی یاد گرفتیم. تصورش رو بکن وقتی به قله برسیم چه چشم انداز خوبی داریم.» 📖
@book_club ــــــــــــــــــــــــــــــــ
2_144140477164640760.mp3
6.29M
🎧 @book_club ــــــــــــــــــــــــ
امیرالمۆمنین علیه‌السلام: مِنْ أَکْبَرِ التَّوْفیقِ الاْءَخْذُ بِالنَّصیحَهِ؛ یکی از بزرگترین موفقیت ها، به گوش گرفتن نصیحت است. 📖 عیون الحکم و المواعظ، ص472
‌‌ پاندای بزرگ گفت: «بهترین چیزی که باچای می‌چسبه یه دوست خوبه.» 📖
‌ «هرچیزی اومدن و رفتنی داره، کوچولو. همینه که خیلی ارزشمندشون می‌کنه.» 📖
هری پاتر و سنگ جادو_2023_02_15_01_07_44_611.mp3
26.84M
🎖 قسمت یازدهم 🎧 @book_club ــــــــــــــــــــــــ
«اما همه که تبدیل به کرم نشده‌ن. هرچقدر هم کم، اما آدم‌های مستقلی هم در این شهر وجود دارن که با مغز خودشون فکر می‌کنن. مخالفین، دگراندیشان، غیرقانونی‌ها و یا هر چی که می‌خوای اسم‌شونو بذار. آیا پیش خواهد اومد که یکی از این‌ها به عنوان تمرد، این کلمه ممنوع رو بگه یا بنویسه، نه؟ او‌ن‌وقت چی می‌شه؟» «هیچی. مطلقاً هیچی. موفقیت فوق العاده‌ی این تدبیر درست در همین‌جاست. ممنوعیت چنان وارد عمق جا‌ن‌ها شده که ادراک حسی‌رو شرطی کرده.» 📖 داستان کلمه ممنوع
«یعنی اینکه به خاطر منع ممنوعیت، ضمیر ناخودآگاه در صورت بروز خطر، همیشه آماده‌ی دخالته و وقتی کسی کلمه‌ی ممنوع رو به زبان بیاره، مردم اونو نمی‌شنون و اگه نوشته بشه، نمی‌بینن...» «پس جای کلمه چی میبینن؟» «هیچی. اگه رو دیوار نوشته شده باشه، دیوار خالی. اگه رو کاغذ نوشته شده باشه، یک جای سفید.» 📖 داستان کلمه ممنوع