eitaa logo
محمدجوادمنوچهری«گیدا»
540 دنبال‌کننده
501 عکس
60 ویدیو
2 فایل
آئینی ،انقلابی ارتباط @gidamjm
مشاهده در ایتا
دانلود
«طوفان واژه ها» یکشنبه 1402/08/14 میدان فلسطین
اشک در چشم تو لرزید زمین ریخت بهم... کاش با خنده ببندی گسل زلزله را 🍃🍃🍃 https://eitaa.com/A_karimi_67
دعوا سـر این است نیایی از راه بر تیرگـی جـهان نتابـی ناگاه می آیی و روزه ی غم اهل زمین با روئیت تو تمام خواهد شد، ماه @gida13
هـی فاجعه پشت فاجعه رخ می داد غم مـژده ی روزهـای فرخ می داد پا در دل معرکـه شبی «یوز» گذاشت باید به جنون «موش» پاسخ می داد @gida13
یک عده در این برهـه مخنث شده اند یک عده خدای خلط مبحث شده اند هنگام نبرد خیر و شـر ، خیلی ها بازیچه ی خطبه های «اشعث» شده اند @gida13
جهان روی لبش سبوح و یا قدوس می بیند خدا را در کلامش هرکسی ملموس می بیند دلش دریاست اما وای از روز غضب هایش تلاطم سینه ی آرام اقیانوس می بیند سیاهی پرده بر دنیا کشیده، فصل بی داد است جهان در دست او این روزها فانوس می بیند فلسطین غوطه ور در خون و ساکت جمع اعرابند تن آنها جهانی خرقه ی سالوس می بیند فقط چشم امید غزه حزب الله لبنان است فقط یک مرد را در جنگ اختاپوس می بیند همان مردی که می خوانند او را «سید الصادق» و صهیون از نگاهش تا سحر کابوس می بیند تمام فتنه ها از گور صهیون است و این عالم خودش را در شرارت های او محبوس می بیند همیشه غم نمی ماند بهاری تازه در راه است که شادی را جهان با قلب خود مانوس می بیند به امید خدا دنیای آدمها جهانی را از این پس بی وجود غده ی منحوس می بیند @gida13
لب تشنه ی آب است ولی غرق سراب! شاد است ولی شکسته در پشت نقاب! از معرفت و عشق تهی شهری که یک عمر در آن غریب افتاده کتاب...
دریا شده،هر قطره به تو رو زده است ایـوب مقـابل تـو زانـو زده است ایثار و صداقت و حیا ، حضـرت صبر در قلـب حسینی تو اردو زده است @gida13
می خواهم از تو عشق جهان، یک نگاه را اما نکرده ترک ،دو چشمم گناه را... آقا میان این همه چشم انتظارهات داری کسی شبیه من رو سیاه را!؟ عمری برای بازی دنیا دویده ام حالا نفس بریده ،دل آورده آه را عبرت نشد بریدن از تو تباهی است شرمنده، بس که کرده ام این اشتباه را هرچند بد نبودم از اول،عوض شدم دنیا گذاشت بر سر من این کلاه را غیر از تو نیست هیچ پناهی ،نشان بده راه هدایتی من گم کرده راه را آقا نگاه کن به من و با کرم بساز از من همان همیشگی دلبخواه را @gida13
قدومت نور باران کرده بانو وسعت شب را به تحسین تو وا کردند اهل آسمان لب را شدی آئینه ای از جلوه های حیدر و کوثر خدا رو کرد در شان مقامت نام زینب را حسین آرام جانت بود و لبخندت در آغوشش ادا کرده است در روز ولادت حق مطلب را به دنیا آمدی بانو که بر دوش تو بگذارند به حکم صبر و نطق باشکوهت حفظ مکتب را کنار لولو و مرجان،تو را کم داشت این دنیا خدا در خانه ی شمس و قمر آورد کوکب را @gida13
امیر المومنین را در کنارش چون نگین دارد شباهت خَلقا و خُلقا به خیر المرسلین دارد در اوج شرک ورزی و شرارت های نا اهلان به اسلام محمد اعتقاد راستین دارد نجاشی در کلاس عشق و ایمانش مشرف شد به آئینی که نور از جلوه ی حبل المتین دارد مدثر مانده از خیبر گشایی شادمان باشد و یا از دیدن مردی که جان در آستین دارد دو دستش در نبرد موته از تن رفت اما باز برای حفظ پرچم همتی شور آفرین دارد به وصف جعفر طیار زیبا گفته روح الحق به جای دست هایش بال در خلد برین دارد @gida13
عمریست به نرخ روز یا نان خوردیم یا از سـر سفـره ی ریا نان بردیم ما دغدغه مان همیشه نان بوده، نه تو... تعجیل نمـا کـه از غـم نان مردیم! @gida13
همیشه بین سرها من اگر سر داشتم بانو علی بودم که با خود جام کوثر داشتم بانو حریف من غم عالم نمی شد با وجود تو یکی بودی ولی انگار لشکر داشتم بانو که باور می کند در یورش شر ،صبر حیدر را !؟ منی که در توانم فتح خیبر داشتم بانو پریدی بال و پر زخمی، ولی ای کاش من چون تو برای رفتن از ماتم سرا پر داشتم بانو شب غسل تو دیدم آنچه پنهان بوده از چشمم از آن شب حال یک سردار مضطر داشتم بانو به در گفتم همیشه شکوه را تا بشنود دیوار اگرچه تا شهادت ،داغ از در داشتم بانو هوای چشمم ابری شد دلم ترکید و غم خوردم غبار از خاطراتت هر زمان برداشتم بانو @gida13
ای که تنها امیدِ عالمی مهدی دردها را فقط تو مرهمی مهدی قلب ها از هوا و معصیت لبریز باز هم آرزوی در غمی مهدی دیدنت کاش سهم چشم ما می شد حین باران و اشک نم نمی مهدی می خورد بر دهان منکران یک روز با ظهور تو مشت محکمی مهدی حجت ابن الحسن، الغوث ، ادرکنی فاش کردم که اسم اعظمی مهدی @gida13
من رو سیاه و بد اما تو مهربان غرق گناهم و گفتی بیا بمان دنیای من شدی دادی مرا امان جاری شده فقط نام تو بر زبان الغوث و الامان ای ماه مهربان دست مرا بگیر یا صاحب الزمان اهل قرابت و اهل رفاقتی اهل شفاعت و اهل کرامتی هرگز ندیده ام از تو ملامتی دیوانه ات شده ام با هر عنایتی الغوث و الامان ای ماه مهربان دست مرا بگیر یا صاحب الزمان از مهربانیت جایی کسی نگفت از جنگ و عدل تو عالم فقط شنفت در دل نمی شود عشق تو را نهفت باید جوانه زد در عشق تو شکفت الغوث و الامان ای ماه مهربان دست مرا بگیر یا صاحب الزمان چشم انتظار تو عالم شده بیا دنیا پر از غم و ماتم شده بیا ایمانمان اگر مبهم شده بیا دوران قحطیِ آدم شده بیا! الغوث و الامان ای ماه مهربان دست مرا بگیر یا صاحب الزمان @gida13
ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ای کاش خدا قدرت باور می داد بر کور دلان نگاه بهتر می داد برکت به سرای زندگانی یعنی یک دانه پسر،دو جینِ دختر می داد... @gida13
عشق است و به خود نمی پذیرد خللی وقتی که وسط کشیده شد پای ولی در مرثیـه ی حضـرت زهـرا س بنویس مظلوم ترین فدایی راه علی @gida13
مَلَک نهاده ای برای ما مَلِک هستی نظاره گر، به کار یک به یک غرقیم در گناه و رفته یادمان «لایمکن الفرار من حکومتک» @gida13
در هیچ جای باغ اگر جای کاج نیست اهل رفاقت است، ولی اهل باج نیست در جمع منفعت طلبان کاج بی ثمر شایسته ی نشستن بر تخت و تاج نیست کاجیم و اوج شهرت ما سبز بودن است اما نگاه کور شما را علاج نیست بی راهه رفته است و به منزل نمی رسد شعری که در مسیر نگاهش سراج نیست تا ریزه خوار سفره ی اهل کرامتیم ما را به نان کنگره ها احتیاج نیست @gida13
نه زاهد می شود هر آدمی با جای مهر روی پیشانی نه دائم سد خورشید است ابر روز های سرد بارانی مچ سفت صدف وا می شود معلوم خواهد شد چه چیزی را به جان می پرورد در بطن خود از چشم خلق الله پنهانی نفوذی آدمی از جنس ما و درد های مشترک دارد شکایت دارد از فقر و فلاکتهای زنهای خیابانی خودی در ظاهر اما ناخدای کشتی دزدان دریایی نه سرباز وطن یک مهره ی شیطان برای خلق ویرانی نفوذی می تواند خادم و خدمتگزار مهربان باشد نفوذی انجمن دار است گاهی در لباس پاک روحانی نفوذی می تواند دکتر و سرهنگ وشاعر باشد و گاهی نفوذی عارف و علامه ی دهر است و استاد سخندانی نفوذی داور و بازیگر و در هر لباسی فتنه انگیز است نفوذی می تواند یک بسیجی باشد و در نفرت افشانی نفوذیها فراوانند این ایام ،باید با بصیرت بود گرفتاریم در یک کشتی آشفته در دریای طوفانی فرج در پیش،ساحل روبرو،با ناخدایی از تبار نور مسیر ما نخواهد شد عوض در التهاب هیچ بحرانی کسی از راه خواهد آمد و کاخ ستم ویرانه خواهد شد و خواهد رفت از کل جهان با مقدمش درد و پریشانی
به سردی می رود هر داغ اما داغ مادر نه بخوان از روضه ی گودال، اما روضه ی در نه! چگونه می شود مرثیه خوان داغ زهرا(س) بود از آتش گفت اما از هجوم فتنه و شر نه سوال حضرت زهرا (س)گمانم پشت در این بود علی(ع) جان عقده ی این قوم بود از فتح خیبر نه!؟ دفاع از ولایت را چه زیبا کرده او معنا که جان داده است اما در هجوم فتنه، سنگر نه خوارج با سقیفه باب شد وقتی که نااهلان خلاف امر طاها و خدا گفتند حیدر نه... @gida13
در شهر اگر هنوز ایمانی هست در کالبد خسته ی ما جانی هست چون معتقدیم منتقم در راه است ویرانی و غم را سرو سامانی هست @gida13
دلگیر تر از سیاهی پارچه ایم شیرینی تلخِ درد یکپارچه ایم دنیای غمیم و شادی روح اسیر خیرات شب جمعه ی بازارچه ایم