eitaa logo
محمدجوادمنوچهری«گیدا»
541 دنبال‌کننده
751 عکس
119 ویدیو
2 فایل
آئینی ،انقلابی ارتباط @gidamjm @chiztovr
مشاهده در ایتا
دانلود
نه زاهد می شود هر آدمی با جای مهر روی پیشانی نه دائم سد خورشید است ابر روز های سرد بارانی مچ سفت صدف وا می شود معلوم خواهد شد چه چیزی را به جان می پرورد در بطن خود از چشم خلق الله پنهانی نفوذی آدمی از جنس ما و درد های مشترک دارد شکایت دارد از فقر و فلاکتهای زنهای خیابانی خودی در ظاهر اما ناخدای کشتی دزدان دریایی نه سرباز وطن یک مهره ی شیطان برای خلق ویرانی نفوذی می تواند خادم و خدمتگزار مهربان باشد نفوذی انجمن دار است گاهی در لباس پاک روحانی نفوذی می تواند دکتر و سرهنگ وشاعر باشد و گاهی نفوذی عارف و علامه ی دهر است و استاد سخندانی نفوذی داور و بازیگر و در هر لباسی فتنه انگیز است نفوذی می تواند یک بسیجی باشد و در نفرت افشانی نفوذیها فراوانند این ایام ،باید با بصیرت بود گرفتاریم در یک کشتی آشفته در دریای طوفانی فرج در پیش،ساحل روبرو،با ناخدایی از تبار نور مسیر ما نخواهد شد عوض در التهاب هیچ بحرانی کسی از راه خواهد آمد و کاخ ستم ویرانه خواهد شد و خواهد رفت از کل جهان با مقدمش درد و پریشانی @gida13
رجز خوان رفت ، با ذکر علی مرتضی برگشت پیمبر بود انگار از دل دشت بلا برگشت همانکه زد به لشکر یک تنه با برق شمشیرش قیامت کرد و در انبوه کوه کشته ها بر گشت کسی از زیر تیغش جان به در برده است!؟هرگز نه نفس ها تازه شد گفتند تا دست خدا، برگشت... برای رفع طوفان عطش گفتند برگشته است نمی داند کسی در آن هیاهو ها چرا برگشت؟ فقط لب تشنه آمد اکبر از میدان و سیراب از جمال دلربای خامس آل عبا برگشت قصیده رفت بار آخر اما عالمی دیده است به روی دست ها در قالب صدها هجا برگشت هزاران روضه دارد ماجرای اربا اربایش رجز خوان رفت سروی ،پاره تن لای عبا برگشت @gida13
در اول روضه نام اصغر (ع) آورد اشک همه را چه بی هوا در آورد... مجلس ضربان گرفت و تا مقتل رفت بلوا شده بود و شمر خنجر آورد... @gida13
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر به امام عصر پشتش گرم است او تکیه به کوه داده ، ما تکیه به او شعرخوانی محمد جواد منوچهری @gida13 ╔══════════╗ 🆔 @honarerazavi ╚═════════
با نقشه ی شومی که در این کشور داشت از طینت فتنه پرده باید بر داشت در مرکز شهر گردنش را بزنید هرکس که خیال کودتا در سر داشت @gida13
در وصف تو صدها قلم و هم قدمت نه ما دم دمی و هُرم مسیحای دمت نه از درک تو بویی نبرد هرکه در این بزم بر دوش علم دارد و درک المت نه...!!! هرجا گرهی باز نشد از تو بریدیم یک ذره ولی کم بشود از کرمت نه هرچند هزاران غزل ناب سرودیم هم رتبه ولی با اثر محتشمت نه تلخ است که بخشندگی ات در صف محشر مشمول جهانی شود و اهل غمت نه...! نشناخته ام گرچه تو و حق نمک را هرچیز بگیر از منِ مجنون، حرمت نه... @gida13
کل دهه را گریست چون ابر بهار از روضه ی غزه بود بد جور شکار جز گریه نیاموخته بود از نهضت این است مرام شیعیان سکولار @gida13
ذکر هر جمع تا شود،عباس دردها را دوا شود، عباس آمد از آسمان به سمت زمین جلوه ای از خدا شود، عباس قبله اش شد حسین و ممکن نیست از ولایت جدا شود ،عباس آرزویش همیشه این بوده پای مولا فدا شود، عباس تا علمدار سید الشهدا ساقی کربلا شود، عباس وخدا در کنار علقمه خواست تا که حاجت روا شود، عباس هستی اش را گذاشت تا امروز نام مشکل گشا شود، عباس... @gida13
فرزنـد ابوتـراب تا علقمـه تاخت در وسوسـه ی آب ادب کرد نباخت هر عضو تنش که گشت سیراب فرات بخشید بـه نیزه یا کـه در راه انداخت @gida13
سیلاب تیر و نیزه ،عطش در کنار رود... با شطّ و مشک گریه فقط می شود سرود شرمنده   شد زمین و  خجالت کشید آب تیری به مشک خورد و به فرق یلی عمود @gida13
قسم به شب که شنیده است های های مرا کسی نداشت در این شهر غم هوای مرا میان گریه ی من روزگار می خندد نشسته است به شادی چرا عزای مرا!؟ همیشه دست دلم در حنای تقدیر است گره زده است به اندوه ماجرای مرا درست لحظه ی آخر دَمِ سپیده ی صبح گرفته یک نفر از ره رسیده جای مرا چقدر در تب کوچم ولی نمی شنود برای فیض شهادت خدا دعای مرا دخیل بسته نگاهم در آرزوی وصال حسین(ع) می دهد آخر شبی شفای مرا... @gida13
قالیچه سوخته چقدر بها دارد؟ مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود، يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توی خونه ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. مجبور بود، همون رو برداشت برد بازار برای فروش. ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ كه می‌رﻓﺖ، می‌گفتن: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمی‌خریم. ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ می‌رفت. داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﻫﺎ، حاج جواد فرشچی از منصف‌های بازار و از ارادتمندان اهل بیت(علیهم السلام) پرﺳﯿﺪ: قالی خوبیه، چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ. حاج جواد یک تکونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: بله. گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ یه ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ می‌خرﻡ. قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود، گل محمدی پرپر می‌کرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته تو چایی‌شون می‌ریختند. اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ، قیمت گرفت. کاش دل ما هم تو روضه‌ها بسوزه. اون‌ وقت بگیم: یا امام حسین(علیه السلام) دل سوخته رو چند می‌خری؟! 🥀صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین🌺🌺🌺