🤳 کد آوای انتظار با نوای حاج مهدی سلحشور
📱مخصوص همراه اول و ایرانسل
#محرم
#امام_حسین (علیه السلام)
#پیشنهاد_برای_محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇
@madahi313
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_انبیاء_آیه_۶۹
《قلنا یا نارُ کونی برداً و سلاماً ما علی ابراهیم》
ما خطاب کردیم که ای آتش سرد و سلامت باش برای ابراهیم
حافظ..!
کجای کاری؟
فالت غلط در آمد!
گفتی غمت سرآید....
این عمر من سر آمد..!!
مهدی(عج) ولی نیامد😔
#سلام_امام_زمانم🌸
صبحت بخیر آقا🌱
🦋【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】🦋
مقام محمود 2.mp3
11.98M
#مقام_محمود ۲
※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله.
#آیتالله_فاطمینیا
#استاد_شجاعی
اینکه بوسیلهی دعاهای مختلف، یادمان دادند چه مقاماتی را آرزو کنیم، یکطرف!
اینکه چگونه میشود به این آرزوهای دور و بلند رسید، یکطرف!
✘ شما هم بر این عقیدهاید که این مقامات بلند، مخصوص عرفا و آدمهای خاص است؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احتیاج شدید اموات به خیرات
حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان
شور:قبل از من پدرم - حاج محمدرضا بذری.mp3
12.67M
🎧 شور | قبل از من پدرم
🎤 حاج محمدرضا بذری
#محرم
#امام_حسین (علیه السلام)
#شب_اول
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇
@madahi313
Shab02Moharram1402[03].mp3
12.04M
🎧 نوحه سنتی | اهلاً سهلاً، سیدی یا حسین (محرم ۱۴٠۲)
🎤 بانوای: حاج میثم مطیعی
#محرم
#امام_حسین (علیه السلام)
#شب_دوم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇
@madahi313
حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
◾️◾️◾️◾️◾️
تا باد به موی سرت افتاد دلم ریخت
تا اشک ز چشم ترت افتاد دلم ریخت
امروز میان تو و حُرّ ابن ریاحی
تا صحبتی از مادرت افتاد دلم ریخت
ای آینه ی خواهر خود تا که غبار ِ
این دشت به دور و برت افتاد دلم ریخت
امروز که یک مرتبه در موقع بازی
بر روی زمین دخترت افتاد دلم ریخت
درباره ی تنهایی و بی یاوری تو
تا زمزمه در لشگرت افتاد دلم ریخت
خورشید من امروز که این سایه ی شوم ِ
سرنیزه به روی سرت افتاد دلم ریخت🥀
سالها پیش، علی، مشتی از خاکم را برداشت و فرمود: «سوگند به خدا که از میان تو جماعتی برمیخیزند که بدون حساب داخل بهشت میشوند.»
◾️ میدانم بهزودی خاکم دریایی از خون میشود. شرم بر من که کاری از دستم برنمیآید. کاش اجازه داشتم دهان باز کنم و لشکر ظلم را فرو برم.
◽️ تنها دلخوشیام این است که روزی همین خونها میجوشد و همچون مغناطیسی همه را جذب خود خواهد کرد.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
🏴اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
🏴وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🏴وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🏴وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🏴🏴🏴🏴🏴
#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_۸۴
*═✧❁﷽❁✧═*
این اسم ... فراتر از اسم بود ... آرزو و آمال من بود ... رسیدن و جا نموندن بود ... تمام خواسته و آرزوی من از دنیایی🌍 به این عظمت ... آرزویی که توی مهران ... با التماس و اشک، فریاد زده بودم ...
اما همه چیز ... فقط آرزویی مقابل چشمان من نبود ... اون آرامگاه و اون محیط، خیلی آشنا به نظر می رسید ... حس غریب و عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... اما چرا؟ ... چرا اون طور بهم ریخته بودم؟ ..
همون طور ایستاده بودم ... توی عالم خودم ... که دوباره ابالفضل از پشت زد روی شونه ام ..
- داداش ... اسم دارم به خدا ... مثل نینجا بی صدا میای یهو میزنی روی شونه ام ...
خندید ...
- دیدم زیادی غرق ساختمون شدی گفتم نجاتت بدم تا کامل خفه نشدی ... حالا که اینطور عاشقش💞 شدی ... صحن رو دور بزن ... برو از سمت در خواهران ... خانم حسینی رو صدا کن بیاد جای اتوبوس وسائل رو تحویل بگیره ...
با دلخوری بهش نگاه کردم ...
- اون زمانی که غلام حلقه به گوش داشتن و ... برای پیج کردن و خبر دادن می فرستادنش خیلی وقته گذشته ... داداش ... هم خودت پا داری ... هم موبایل ... زنگ ☎️زدی جوابنداد، خودت برو ... تازه این همه خانم اینجاست ...
ـ به یکی از خانم ها پیغام دادم ... ما رو کاشت ... رفت که بیاد ... خودش هم که برنمی داره ... بعد از نماز حرکت می کنیم ... بجنب که تنها بیکار اینجا تویی ... یه ساعته زل زدی به ساختمون ...
آرامگاه رو دور زدم ... و رفتم سمت حیاط پشتی که ...
نفسم برید و نشستم زمین ...
- یا زهرا ... یا زهرا ...
چشم هام گر گرفت و به خون نشست ...
پاهام شل شده بود ... تازه فهمیدم چرا این ساختمان ... حیاط ... مزار شهدا🌷 ... برام آشنا بود ...
چند سال می گذشت؟ ... نمی دونم ... فقط اونقدر گذشته بود که ...
نشستم یه گوشه و سرم رو بین دست هام مخفی کردم ..
ـ خدایا ... چی می بینم؟ ... اینجا همون جاست ... خودشه... دقیقا همون جاست ... همون جایی که توی خواب دیدم... آقا اومده بود ... شهدا در حال رجعت ... با اون قامت های محکم و مصمم ... توی صحن پشتی ... پشت سر هم به خط ایستادن ... و همه منتظر صدور فرمان امام زمان ... خودشه ... اینجا خودشه ...
زمانی که این خواب رو دیدم ... یه بچه🧑 بودم ... چند بار پشت سر هم ... و حالا ...
اونقدر تک تک صحنه ها مقابل چشمم زنده بود ... که انگار دقیقا شهدا رو می دیدم که به انتظار ایستاده اند ...
- یا زهرا ... آقا جان ... چقدر کور بودم ... چقدر کور بودم که نفهمیدم و ندیدم ... این همه آرزوی سربازیت ... اما صدای اومدنت رو نشنیدم ... لعنت به این چشم های کور من ...
داخل که رفتم ... برادرها کنار رفته بودن ... و خانم ها دور مزار سرباز امام زمان ... حلقه زده بودن ... و من از دور ..
ـ به همین سلام✋ از دور هم راضیم ... سلام مرد ... نمی دونم کی؟ ... چند روز دیگه؟ ... چند سال دیگه؟ ... ولی وعده ما همین جا ... همه مون با هم از مهران میریم استقبال آقا ...
اشک و بغض ... صدام رو قطع کرد ... اشک و آرزویی که به همون جا ختم نشد ...
از سفر که برگشتم یه کوله🎒 خریدم ... و لیست درست کردم... فقط ... تک تک وسائلی رو که یه سرباز لازم داره ... برای رفتن ... برای آماده بودن ... با یه جفت کتونی ...
همه رو گذاشتم توی اون کوله ... نمی خواستم حتی به اندازه برداشتن چند تا تیکه ... از کاروان آقا عقب بمونم ... این کابووس هرگز نباید اتفاق می افتاد ... و من ... اگر اون روز زنده بودم و نفس می کشیدم ... نباید جا می موندم ...
چیزی که سال ها پیش در خواب دیده بودم ... و درک نکرده بودم ... ظهور بود ...
ظهوری که بعد از گذر تمام این مدت ... هنوز منتظرم ... و آماده ...
سال هاست ساکم 💼رو بستم ...
شوقی که از عصر پنجشنبه آغاز میشه ... و چقدر عصرهای جمعه دلگیرن ...
میرم سراغش و برش می گردونم توی کمد ... و من ... پنجشنبه آینده هم منتظرم ...
تا زمانی که هنوز نفسی برای کشیدن داشته باشم.
⭕️پایان⭕️
شادی روح نویسنده #نسل_سوخته،
شهید سید طاها ایمانی صلوات🌹
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_انبیاء_آیه_۹۴
#کار_خیر_کم_نمیشود
پس هر کس چیزی از اعمال صالح انجام دهد در حالی که ایمان هم داشته باشد این تلاش و کوشش او مورد بی مهری قرار نخواهد گرفت
و اعمال صالح او را قطعاً خواهیم نوشت
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز دویست و سی و سوم
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه63 : روش برخورد با دنيا
♦️آگاه باشيد، دنيا خانه ای است که کسی در آن ايمنی ندارد، جز آنکه به جمع آوری توشه آخرت پردازد و از کارهای دنيايی کسی نجات نمی يابد. مردم به وسيله دنيا آزمايش می شوند؛ پس هر چيزی از دنيا را که برای دنيا به دست آورند از کفشان بيرون می رود و بر آن محاسبه خواهند شد و آنچه را که در دنيا برای آخرت تهيّه کردند به آن خواهند رسيد و با آن خواهند ماند. دنيا در نظر خردمندان چونان سايه ای است که هنوز گسترش نيافته، کوتاه می گردد و هنوز فزونی نيافته کاهش می يابد.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه62 : ( در سال ۴۰ هجری روزهای آخر عمر شریف امام علیه السلام در کوفه در پاسخ به برخی از تهدیدها و کشته شدن ناگهانی فرمود:)
🔹موضع گيری امام برابر تهديد به قتل و ترور
♦️پروردگار برای من پوششی استوار قرار داد که مرا حفظ نمايد، هنگامی که عمرم بسر آيد، از من دور شده و مرا تسليم مرگ می کند که در آن روز نه تير خطا می رود و نه زخم بهبود می يابد.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه61 : ( در سال ۳۸ هجری، پس از پایان جنگ نهروان، نسبت به آینده خوارج فرمود: )
🔹نهی از كشتار خوارج
♦️بعد از من با خوارج نبرد نکنيد، زيرا کسی که در جستجوی حق بوده و خطا کرد مانند کسی نيست که طالب باطل بوده و آن را يافته است. (مَنظور امام علیه السلام از گروه دوم معاويه و ياران او هستند.)
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه60 : ( در پایان جنگ با خوارج، در سال ۳۸ هجری شخصی گفت: ای امیرالمومنین! خوارج همه نابود شدند:)
🔹خبر از تداوم تفکر انحرافی خوارج
♦️نه سوگند به خدا هرگز ، آنها نطفه هايی در پشت پدران و رَحِمِ مادران وجود خواهند داشت، هر گاه که شاخی از آنان سر برآورد قطع می گردد، تا اينکه آخرين شان به راهزنی و دزدی تن در می دهند.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز سی و چهارم
┄═❁❀••••❈◦🌿🌺🌿◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه59 : (در سال ۳۸ هجری به هنگام حركت برای جنگ با خوارج شخصی گفت، خوارج از پل نهروان عبور كردند امام فرمود:)
🔹خبر از قتلگاه خوارج
♦️"قتلگاه خوارج اين سوی نهر است؛ به خدا سوگند، از آنها جز ده نفر باقی نمی ماند و از شما نيز ده نفر کشته نخواهد شد.
منظور امام(علیه السلام) از «نطفه» آب نهر است که از فصيح ترين کنايه در رابطه با آب است، هر چند زياد و فراوان باشد. ما به اين مطلب در گذشته، در مورد مسأله ای شبيه همين مطلب اشاره کرده ايم."
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه58 : (در سال ۳۸ هجری، پس از ماجرای حکمیّت و شنیدن شایعات فراوان در نکوهش خوارج فرمود: )
🔹خبر از آينده شوم خوارج
♦️"سنگ حوادث و بلا بر شما ببارد، چنانکه اثری از شما باقی نگذارد، آيا پس از ايمانم به خدا و جهاد کردنم در رکاب رسول خدا به کفر خويش گواهی دهم؟ اگر چنين کنم گمراه شده و از هدايت شدگان نخواهم بود. پس به بدترين جايگاه رهسپار شويد و به راه گذشتگان بازگرديد. آگاه باشيد، به زودی پس از من به خواری و ذلّت گرفتار می شويد و شمشير برّنده بر شما مسلّط می گردد و به استبدادی دچار خواهيد شد که برای ديگر ستمگران راه و رسم حکومت قرار خواهد گرفت.
می گويم : سخن امام(علیه السلام) که فرمود: «وَلابَقِیَ مِنْکم آبرٌ» سه گونه روايت شده است: اوّل - آن گونه که ما آورده ايم، آبِرٌ، از باب «يأبرالنّخل» به معنای اصلاح کننده آمد. دوم - «آثِر» نقل شد يعنی بازگوکننده حديث و اين نقل به نظر من بهتر است، گويا امام(علیه السلام) می فرمايد: از شما خبردهنده ای باقی نماند. سوم - «آبز» با «ز» نيز روايت شد به معنای هلاک شونده، پرش کننده، که به هلاک شونده «آبز» گويند."
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه57 : (در سال ۴۰ هجری، روزهای آخر عمر شریف خود در نکوهش و هشدار کوفیان فرمود)
🔹خبر از سلطه ستمگری بی باك
♦️آگاه باشيد، پس از من مردی با گلوی گشاده و شکمی بزرگ، بر شما مسلّط خواهد شد که هر چه بيابد می خورد و تلاش می کند آنچه ندارد به دست آورد او را بکشيد، ولی هرگز نمی توانيد او را بکشيد. آگاه باشيد، به زودی معاويه شما را به بيزاری و بدگويی من وادار می کند. بدگويی را به هنگام اجبار دشمن اجازه می دهم که مايه بلندی درجات من و نجات شماست، امّا هرگز در دل از من بيزاری نجوييد که من بر فطرت توحيد تولّد يافته ام و در ايمان و هجرت از همه پيش قدم تر بوده ام.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخن تکان دهنده امام زمان
(حجت الاسلام عالی)
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
#رقیهبنتالحسین🥀
بابا یکی من را به قصد کشت میزد
هر بار گفتم #یاعلی با مشت میزد
یک بار گفتم اسم #زهرا مادرت را
دیدم که نامردی #لگد از پشت میزد
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع