خورشید صبح جمعه....
جمعه بود
صبحِ۱۳دی سال ۱۳۹۸
و سوز و سرمایی که نیاز به گرمای وجود خورشید داشت
بیدار شدم
در تاریکی مطلق
میدانی؟!
تعجب کردم از تاریکی چون شب در اول صبح
ترسیدم
خورشید کجا بود؟
بلند شدم و به دنبال نور گشتم
پیدایش کردم
اما مصنوعی
خورشید نبود
تصویر خورشید بود در قاب تلویزیون
بیشتر ترسیدم
چه شده بود که خورشید دگر نبود
ناگهان چشمم افتاد به آرم مشکی گوشه قاب
قلبم از هم پاشید
یعنی خورشید از پیش ما رفته بود؟!
پاهایم سست شد
نشستم و محو تماشا شدم
باورش برایم سخت بود
زندگی را تمام شده میدیدم
مگر میشود انسان بدون نور خورشید زندگی کند؟
دنیا در تاریکی و ظلمات فرو میرود
اما شده بود
دگر خورشید نبود تا دنیای پیش رویمان را روشن کند
چشمم را بستم
قطره اشکم آرام سر خورد و بر گل های پر پر شده ی روسری ام نشست
دنیا را نمیخواستم بعد از او
میخواستم بخوابم و بیدار شوم و ببینم همه و همه خواب بوده
اما دنیا و ناسازگاری هایش دست ما نیست
چشم باز کردم و باز هم همان بود...
تصویر حاج قاسم در قاب تلویزیون
سخت است شب چشم بر هم بزاری و صبح که بیداری میشوی باز هم شب باشد
در همان شب خورشیدمان را گرفتند
دنیایمان را سیاه کردند
حاج قاسم نوری بود چون خورشید در دل تاریکی های شب... نه او خود خورشید بود
اما...
پس از او
ستاره ی دیگری پا به عرصه کیهان گذاشت و شد" خورشید ایران"
سردار امیر علی حاجی زاده
خورشیدی که کور کرد چشم اجرام آسمانی را
اجرامی که خورشید بودن ادعایشان بود
این خورشید ها...
نور هستند در تاریکی دنیایی که اجرام آسمانی آن را احاطه کرده اند
ما نیز ستاره های کوچک این سرزمینیم...
🖋دلارام
#دل_نوشت
@Girls_City☘
#دل_نوشت🌱
میگن از امید گفتن تو این روزا مثل گول زدن میمونه!
«اما تو امید بده شاید یکی گول خورد خندید.»😄
بخاطرش بخشید.✨
بخاطرش ادامه داد. بخاطرش تلاش کرد.💫
این رخت سیاه نا امیدی رو از تنش درآورد.☁️
ذهنش رو آب و جارو کرد. روزگار نفس کشید.⛲️
دنیا جای قشنگتری شد.🍫
تو کار خودت رو بکن.🍝
تو خوب باش.🎁
تو امید بده ❤️
【✿ @Girls_city ✿】
ما نخهای قالی تاریخیم؛ نخهایی به رنگهای ناهمگون... اما روزش که بشود درهمتنیده میشویم، بافته میشویم به یکدیگر و نقشی نو میآفرینیم؛ نقشی که نور میشود، فجر میشود، امید میشود... ما کنار هم میایستیم و فریاد میشویم برای آنها که صدایشان به جایی نمیرسد، مشتمی شویم برای دستهای کوچک، روح میشویم برای سرزمینهای مرده... ما سیمرغ عطـّاریم! پا در مسیر میگذاریم، پشت به پشت هم جلو میرویم و از دل مقاوتـمان، سیمرغی باشکوه زاده میشود. بال در بال هم بالا و بالاتر میرویم، اوج میگیریم، گاه میایستیم و گاه آرامتر میرویم اما باز در اوج بودن را هدف میگیریم و دوامآوردن را تمرین میکنیم. «پایداری» مشق شبهایمان میشود و رمز پیوند دلهایمان؛ از دل سیاهیها سپیدی بیرون میکشیم، با سرزندگی و امید جانهایمان به زمین رنگ تازهای میزنیم و زمین هزارانبار دور خورشید میگردد... زمین چرخ میزند و سیمرغ ما برای چهلوچهارمینبار اوج می گیرد.🇮🇷
♥️همیشه سربلند بمون ، ایرانِِ جانم!
#دل_نوشت
(: @Girls_City :)
#دل_نوشت
گفتنش یک ثانیه طول میکشه
ولی برای اونا تو طول زندگیشون ادامه پیدا میکنه:)
⠄╭─────────────╮
⠄│𝐣𝐨𝐢𝐧 @girls_city.͜.
⠄╰─────────────╯